به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ درحال حاضر میانگین بارش در دنیا حدود 600 میلیمتر است در حالی كه این رقم در كشور200 میلیمتر تخمین زده شده است بنابراین توجه مردم كشور برای حفاظت از منابع آبی باید چندبرابر شود ولی متاسفانه عملا عكس این حقیقت اتفاق میافتد و مصرف آب در كشور حدود 3 تا 4 برابر میانگین جهانی است. راندمان آبیاری در سطح كشور تنها 30 تا 35 درصد است. بههمین جهت است كه بهجرأت میتوانیم مدعی شویم كه بزرگترین مشکل كشور در بخش آب به حوزه كشاورزی مربوط میشود و درواقع متهم ردیف اول مشكل كمبود آب در كشور، بخش كشاورزی است چراكه 85 تا 90 درصد منابع آبی را مصرف میكند و تنها 10 تا 15 درصد در بخشهای شرب و صنعت استفاده میشود.
در بحث تغییر شیوه كشاورزی و عبور از كشاورزی سنتی به مدرن در تمامی دولتهای بعد از انقلاب كوتاهی شده، در كلان كشور به بخش كشاورزی توجه كافی نشده، حتی منابع مالی كافی در اختیار این بخش قرار نگرفته است، سیستمهای آبیاری نیز به درستی مدیریت نمیشود. براساس قوانین و مقررات حكومتیمان در هر بخش تولیدی، پروانه اشتغال یا بهرهبرداری تنها به افرادی داده میشود كه تخصص دارند در حالیكه در بخش كشاورزی و بهرهبرداران آب، هیچ توجهی به تخصص آنان نمیشود. بدون شك زمان آن رسیده است كه باید فضای عوامفریبانه كنار گذاشته شود و اجازه نداد بهرهبرداران با هر شیوه نادرستی از منابع آبی استفاده كنند، باید به سمت تخصصیكردن كشاورزی پیش رفت. یعنی كشاورزان باید از دانش لازم برای استفاده از منابع آبی برخوردار شوند، درحالیكه هماكنون به بهانه كمدانشی بزرگترین ضربهها به بخش آب زده میشود.
تشدید روند نابودی منابع آبی کشور در سالهای اخیر سبب شده است که اغلب دشتهای کشور یکی از پرمخاطرهترین و خسارتزاترین پدیدههای محیط زیستی شناسایی شده را تجربه كننده و خطر ویرانگر فرونشست زمین را در چند قدمیخود مشاهده کنند. هرچند کشورمان با تجربه ۳۱ مخاطره از تعداد ۴۱ مخاطره شناسایی شده در جهان، ردههای بالایی سیاهه کشورهای پرمخاطره جهان را به خود اختصاص داده و در سال ۲۰۱۰ مقام سومیکشورهای پرمخاطره جهان را کسب کرده است اما حالا این پدیده فرونشست زمین است که لرزه بر اندامخشک دشتهای حاصلخیز کشور انداخته است.
بهرهبرداریهای غیراصولی و بیرویه از منابع آبی زیرزمینی، مهمترین علت بروز اتفاق فرونشست زمین است که با مسدود شدن مجاری نفوذ آب به داخل سفرهها، افت شدید سطح آبهای زیرزمینی را به دنبال داشته و نهایتا با فرونشست زمین، بیابانزایی به دشتهای حاصلخیز سلام میكند! البته فرونشست زمین اضافه بر خسارتهای غیرقابل جبران محیط زیستی، زمینهساز ناپایداری سازهها و بناها شده و میتواند نرخ خسارتهای مالی و جانی پدیدههایی مثل زلزله را به طرز وحشتناکی افزایش دهد. کمتر از 4 دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشینآلات کشاورزی و وابستگی بیش از ظرفیت به منابع آبهای زیرزمینی و روند نگرانکننده افزایش تعداد چاههای مجاز و غیرمجاز کشاورزی، تعادل طبیعی آبخوانهای کشور برهم خورده است. تراكم تا 5 حلقه چاه در هر كیلومترمربع از این دشتهای کشاورزی، بهرهبرداریهای بیش از حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوانها و حذف سالانه بیش از 2 متر ستون آب شیرین این آبخوانها، اضافهبر ایجاد بحرانهای آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیبپذیری آبخوانها از نظر شیمیایی شده است.
نبود مدیریت مناسب در بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در زمینههای الگوی کشت و روشهای آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بیرویه و چشمگیر زمینهای کشاورزی که عمومادر اثر تغییر کاربریهای غیرقانونی و فرصتطلبانه مرغزارها و مراتع صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشتهای مضاعف و بیرویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوانها شده تا جاییکه در برخی از آنها صدای پای پدیده دهشتناک بیابانزایی شنیده شود. در سالهای اخیر چاههای كمعمق در فصول كشت با کمآبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده كه در برخی موارد مشاجرات محلی واجتماعی را بهدنبال داشته است.
مقایسه آماری منابع آبی این دشتها در سالهای مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافهبر افزایش غیراصولی حدود 5 برابری شمار چاههای کشاورزی، تعداد چاههای عمیق نسبت به چاههای كمعمق به علت كاهش شدید سطح آب زیرزمینی و كفشكنیهای مجاز و غیرمجاز جهت دستیابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است كه این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوانها را شتابی نگران کننده و فاجعهبار بخشیده که در سالهای اخیر بهعنوان دشتهای ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شدهاند.باتوجه بهاینکه منابع آبی اکثر دشتها با محدودیتهای شدید طبیعی و حتی انسانساز مواجه است، مدیریت هوشمندانه بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی که منطبق بر برنامههای کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، كنترل بهرهبرداری با نصب كنتور، تخریب چاههای غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاههای فعال واقع در حریم یکدیگر در شمار اقدامات کوتاهمدت این مدیریت خردمندانه قرار دارند. یکی از لکنتهای مدیریتی موجود که میتوان از آن بهعنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و تعیین میزان مجاز برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاه فشارهای اجتماعی و سیاسی كشاورزان صادر شده و ناباورانه توجه چندانی به ظرفیتهای آبی آبخوانها نشده است و اما راهكارهای برونرفت از این بحران پیشرو، یقینا اجرای طرحهای آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستمهای نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونههای با نیاز آبی کم است كه در شمار کمهزینهترین گزینههای عملیاتی در برنامههای میانمدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابانزایی در دشتهای این دیار قرار دارند ولی گزارشهای متولیان بخش کشاورزی که همگی حکایت از توفیقات بزرگ در بخش کشاورزی کشور دارند!
گواه این حقیقت است که همچنان گسترش کمی اراضی زراعی بهبهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی چشمانداز برخی مسئولان این بخش بوده و نشان چندانی از تغییر باورها و برنامههای اجرایی در میان دستاندرکاران این بخش پرمصرف آب کشور وجود ندارد؛ حقیقتی كه تشكیل كارگروههای توسعه بخش كشاورزی در استانها و شهرستانها روند آنرا شدت بخشیده است. كارگروههایی كه با ریاست فرمانداران و استانداران و جهتگیری نادرست توسعه كمی اراضی كشاورزی شكل گرفته و نسبت به توسعه كیفی بخش كشاورزی کمتوجهی دارد.
نظر شما