1- اتوبوسی که پس از ترکیدن لاستیک از یکسو به سوی دیگر اتوبان پرتاب شده با چه سرعتی در حرکت بوده و در کدام خط؟ زیرا ترکیدن لاستیک، صرفا در حالتی که سرعت بسیار بالا باشد، ممکن است چنین نتایجی به بار بیاورد، آن هم درباره وسیله نقلیه سنگینی مثل اتوبوس.
2- آیا اتوبوسی که موجب حادثه شده برگ معاینه فنی داشته است و آیا لاستیکهای آن نیز مورد معاینه قرار گرفته؟ اگر پاسخ مثبت باشد چگونه ممکن است لاستیک آجدار قابل اطمینان به نحوی منفجر شود که اختیار از دست راننده خارج شود.
3- بزرگراه تهران – قم مسیری است که بابت پیمودن آن، از خودروها عوارض اخذ میشود. آنچه ما از آثار کنترل و حضور پلیس در این مسیر دیدهایم، دوربین سنجش سرعت است که البته پدیده بسیار مثبت و خوبی است. اما از یکسو این مساله مطرح میشود که اگر سرعت زائد بر سرعت مطمئنه باشد، چگونه راننده به این سرعت رسیده و پلیس، وسیله را متوقف نکرده؟ از دیگرسو این سوال قابل طرح است که آیا در بزرگراهها نباید امکانات امدادی از قبیل آتشنشانی، آمبولانس و حتی وسایلی که در موارد بسیار فوری و حساس مورد نیاز است، موجود باشد؟ مسلما تلفات این حادثه ناشی از تاخیر یا تعلل در اطفای حریق و حمل مجروحین بوده و بدیهی است اگر ادعا این باشد که چنین نبوده، ادله قابل بررسی خواهد بود.
4- به نظر میرسد، علاوه بر نصب دوربینهای سنجش سرعت باید تعداد و موارد گشت اعم از اتومبیل و موتورسوار در بزرگراهها بیشتر شود و کنترل دائم به عمل آید. حاصل اینکه پرداختن جدی به حوادث و ضایعات بعد از بروز و تحقق آنها هرچند لازم و مفید است، اما به هیچوجه کافی و قابل قبول نیست. درعینحال به نظر میرسد توجه به کیفیت راه از نظر آسفالت، ارتفاع گاردریلها و سایر موارد نیز لازم است. بههرحال اگر حوادثی از این قبیل باعث شود تدابیر جدی برای جلوگیری از تکرار آنها اندیشیده شود آنگاه میتوان گفت، مسئولان به وظایف خود عمل کردهاند. اما تکرار اینگونه حوادث دال بر این خواهد بود که در مواقعی، افراد آنچه را باید انجام میدادند، انجام ندادهاند یا درست انجام نمیدهند.
منبع : روزنامه بهار
نظر شما