به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ پای صحبتهای وی نشستیم تا از روشهای نوین پژوهشهای علمی در حوزه داروسازی برایمان بگوید. او پیشنهادهای جالبی درباره تغییر و تحول در این حوزهها دارد. این گفتوگو را با هم میخوانیم.
آقای دکتر سالها زحمت کشیده شده که صنعت داروسازی و علم داروسازی در کشورمان همچنان پابرجا باشد، همچنین از لحاظ تولید علم در منطقه و در جهان رتبه خوبی داریم، به نظر شما از لحاظ پژوهشی و از لحاظ علم داروسازی، در چه جایگاهی هستیم؟
در صنعت و علم داروسازی، ما در سطح منطقه و در سطح جهان رتبه قابل قبولی داریم، اگرچه از آنجایی که باید باشیم و شایسته کشور ماست، فاصله داریم. ما در بحث تولید، بهویژه در تولید داروهای متعارف و حتی داروهای با فناوریهای پیشرفته، قدمهای بسیار بزرگی برداشتیم، اما در ساخت مولکولهای جدید، بسیار جای کار داریم تا در سطح جهانی، بتوانیم حرفهایی بزنیم.
این پژوهشها کجا و چطور انجام میگیرد؟
مجموعه پژوهشهایی که در ایران انجام میشود، از لحاظ ساختار پژوهش، مختصری با دیگر کشورهای دنیا متفاوت است، در آنجا پژوهش را صنایع انجام میدهند، یعنی با پشتوانه صنایع در دانشگاهها انجام میشود، عمده مراکز صنعتی با مراکز تحقیقاتی خصوصی یا دانشگاهها همراه میشوند، هزینههای تحقیق و توسعه را پرداخت میکنند که معمولا هزینههایی بسیار عظیم است، اما در کشور ما وضعیت متفاوت است، داروهای ایرانی شامل قیمتگذاری میشوند و عمده تولیدکنندگانمان از لحاظ ماهیتی، مجموعههای ژنریکساز هستند، در صنایع دارویی ما مبلغ تحقیق و پژوهش و در واقع ردیف بودجهای که برای پژوهش، در نظر گرفته میشود، رقم بزرگی نیست. رقمهای تحقیقاتی شرکتهای داروسازی ما در مقایسه با شرکتهای بزرگ جهان، بسیار اندک است. اما برای جبران این رقم اندک، ما ردیفهای بودجهای ویژهای برای پژوهش صنایع دارویی داریم که به شکل دولتی مدیریت میشود. دولت عمدتا از طریق دانشگاهها، بودجههایی را برای پژوهش تخصیص میدهد که به نوعی بحث تولید علم در کشور، از این طریق انجام میشود. این مقالاتی که در کشور تولید میشود، عمدتا حاصل همان بودجههای کوچک پژوهشی است که به شکل دولتی تخصیص داده میشود. این سیستیم، یک سیستم متفاوت است. از جهاتی مزایای بسیار خوبی دارد و از جهاتی دیگر، سیستمی که صنایع، حامی آن هستند، مزایای دیگری دارد، هر کدام از اینها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند.
ضعف ما در کشف و ساخت مولکولهای جدید از کجا ناشی میشود؟ نکته دیگر اینکه آیا نظارت خاصی صورت میگیرد که مشخص شود ردیف بودجههای دولتی که به پژوهش اختصاص مییابد، نهایتا کجا مصرف میشود؟ و بازدهی مطلوب را دارد یا نه؟
بودجههای دولتی رصد میشود و گاهی وقتها، مشکلش این است که زیاد هم رصد میشود، یعنی در سطح دنیا، در حوزه پژوهش، معمولا آزادی پژوهشگر در امر پژوهش و در امر تخصیص منابعش، موضوعی پذیرفته شده است، یعنی پژوهشگر اعتبار زیادی دارد و وقتی بودجهای به او داده میشود، بر اساس آن برآیند و دستاوردهایی که عرضه میکند، بودجههای بعدی برایش تعریف میشود. اما اگر در نظامهای پژوهشی بخواهیم از لحاظ مالی، نظارتهای بسیار سفت و سختی را اعمال کنیم، ممکن است باعث کندی حرکت تحقیق شود. البته تاکید میکنم این نظارت در همه جای دنیا وجود دارد، اما با درجه آزادی قابلقبول. اما دلیل اینکه ما در ساخت مولکولهای جدید مشکل داریم، این است که متوسط هزینه پژوهش درباره هر مولکول جدیدی که وارد بازار میشود، ممکن است رقمی نزدیک به یکمیلیارددلار باشد که این رقم بسیار بزرگی است. البته این رقم در بعضی داروها کمتر و در برخی داروها بیشتر است و اگر بخواهیم متوسط آن را در نظر بگیریم، حدود یکمیلیارددلار است. واقعیت این است که مبلغ یکمیلیارددلار، بخش عمده کل بودجه دارویی کشور ماست، بنابراین نمیتونیم این مبالغ را برای کشف یک مولکول جدید اختصاص دهیم.
اگر شرکتی این هزینهها را تقبل کرده و سرمایهگذاری انجام شود، آیا بازدهی خواهد داشت که آن یکمیلیارددلار خرج شده را جبران کرده و حتی درآمد و سودآوری داشته باشد؟
قطعا بازدهی خواهد داشت و معمولا این بازدهی بسیار خوب و در سطح جهانی است، برای درک بهتر این موضوع، مثالی میزنم. اگر یک خانواده بتواند زمینی را خریده و بسازد، چندین برابر سرمایهگذاری اولیه سود میبرد، اما وقتی آن خانواده بهرغم اینکه میداند این سرمایهگذاری، پر بازده است، نمیتواند سرمایهگذاری کند، بدیهی است که سودی هم به دست نمیآورد. به نظر میرسد، هدفهای دور از دسترس، بیشتر وقتها غیرعملی است، اما در کشور ما بهتر است به جای اینکه در این مقطع ما دنبال ساخت مولکولهای جدید باشیم، به دنبال «نیو ایندکیشن» (قابلیتهای جدید مصرف و تجویز) باشیم. من بهشدت توصیه میکنم جهتگیریهای تحقیقاتی در کشورمان به سمت «نیوایندکیشن» پیش رود. کشور ما میتواند در این مورد، مزیت نسبی داشته باشد، یعنی ما دنبال یافتن تجویز و مورد مصرف جدید برای داروهای موجود در بازار باشیم و این کار در مقایسه با کشف مولکولهای جدید، با هزینه بسیاربسیار پایینی محقق میشود. یعنی مثلا دارویی که برای فشارخون مصرف میشود، ممکن است برای درمان بیماری دیگری نیز کاربرد داشته باشد، حتی ممکن است آن مصرف ثانویه، یا «نیوایندکیشن» یا مصرف جدید بازارش به مراتب بزرگتر باشد. این کار باعث صرفهجویی بزرگ در هزینه تحقیقاتی میشود و در عین حال برای محققان کشور ما عملی است.
آیا فکر میکنید آموزشی که برای داروساز در حال حاضر انجام میشود، میتواند از لحاظ ارایه خدمات، بازخورد مطلوبی در جامعه داشته باشد؟ از این جهت میپرسم که مثلا ما داروسازهایی داریم که پایاننامههای خیلی سختی را میگذرانند، اما مجبورند بروند در یک شهر خیلی کوچک، داروخانهای افتتاح کنند که در آنجا ارایه خدمتشان متناسب با آموزشی که دیدهاند، نیست!
آموزشی که ما برای داروسازان داریم، بسیار خوب است و اما ایرادات خاص خودش را دارد که به بازنگری و تجدیدنظر نیاز دارد، البته چند سال پیش یک بازنگری کلی در محتوا و چگونگی آموزش صورت گرفت، اما این بازنگریها در همه جای دنیا، مداوم است یعنی هر یکی، دوسال، یکبار این بازنگریها باید انجام شود و اینگونه نباشد که چون ما پنجسال پیش بازنگری کردیم، همانجا متوقف بمانیم، بلکه باید بهروز باشیم. اما ارایه خدمات همکاران در داروخانهها با آن چیزی که باید باشد (یعنی نسبت به کشورهای پیشرفته)، فاصله بزرگی دارد، با آنچه مردم ما و سیستم درمانی ما نیاز دارد، فاصله بزرگی داریم و این صرفا بهدلیل بحث آموزش نیست. ارایه خدمت در داروخانهها در کشور نیازمند یک تغییر اساسی و بنیادین است که از طریق هماهنگی دستگاههای سیاستگذار اتفاق میافتد.
نظر شما