به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران ؛ انسان عصر حاضر كه متأسفانه از معنویت فاصله گرفته، آموزههای دینی در افكار و رفتارش نهادینه نشده، اصول اخلاقی نیز در مدل رفتاری وی رنگ باخته، در آماج فشارهای فراوان خانواده، اقوام، خویشان و انتظارات اجتماع شرایطی را فراهم ساخته كه او دست به رفتار ضد اجتماعی همچون سرقت بزند. اگر ما پدیده سرقت را توسعه مفهومی بدهیم بسیاری از تجمع ثروتها در افراد معنا و مفهوم سرقت را به خود میگیرد! سرقت مصادیق فراوانی میتواند داشته باشد.طیف عظیمی از جامعه متأسفانه برای تأمین این خواسته و اثبات خویش و احراز پایگاه و منزلت اجتماعی برتر در جامعه تحت تأثیر اندیشههای غربی با معیار، ملاك و شاخصهای مادی رفتار میكنند. وقتی مدل ماشین هویت و شخصیت اجتماعی افراد را تعیین میكند و آدرس خانه آنها باعث افتخار، آبرو و اعتبار میشود، طبیعتا رفتار جنون آمیزی برای كسب ثروت فراوان آن هم بدون رعایت جوانب شرعی در جامعه مرسوم خواهد شد.
در جامعه قبح ثروت اندوزی از راه حرام شكسته شده است. كسب حلال با توجه به مشكلات جامعه سخت شده است. شرایط كسب درآمدهای نامشروع نیز در جامعه زیاد شده است. همچنین ویژه خواری و رانتهای اداری طیف جدیدی از ثروتمندان تهی از اخلاق و دور از معنویت، دین گریز و معنویت ستیز را پرورش داده است. شرایط اقتصادی ناسالم، خود به خود تمركز ثروت در طیفی از جامعه را موجب میشود كه این امر به شكاف طبقاتی منجر میشود و فاصله طبقاتی نیز باعث رواج سرقت در جامعه میشود. برخی از پولدارهای جامعه ما بدون هیچ زحمت و مرارتی و یك شبه به ثروت افسانهای دست پیدا میكنند. این امر دیگران را هم به هوس میاندازد كه آنها هم به این بلازدگی دچار شوند. ضمن آنكه بحرانهای اقتصادی اخیر و افزایش نقدینگی در جامعه بهتبع آن موجب افزایش تورم شدید شده است.
در شرایطی كه قدرت خرید مردم روزبهروز كاهش پیدا میكند، افراد فراوانی نمیتوانند آرزوهای خویش را محقق سازند و این ناكامی منجر به برنامهریزیهای مخرب و منفی در آنان میشود. تزریق مستقیم پول به جامعه باعث افزایش نقدینگی در جامعه میشود كه به تشدید تورم و بحران اقتصادی در جامعه منجر میشود. این باعث پیدایش خردهدزدی و افزایش طیف سارقان طبقه پایین جامعه میشود. افرادی كه قدرت پوشش و دفاع از خود را ندارند و به دام پلیس میافتند. در این شرایط شاهد افزایش بیرویه طیف عظیم زندانیان سارق در جامعه خواهیم بود. پیدایش سونامیهای آسیب اجتماعی و افزایش آمار معتادان به موادمخدر، متلاشی شدن بنیاد خانواده از طریق افزایش طلاق، بحران اقتصادی فراهم شده، دیگر مشكلات و گرفتاریهای عاطفی، روانی، هویتی و فرهنگی جامعه، بحرانهای خارجی و... همه و همه شرایطی را فراهم میسازند كه جامعه از امنیت كمتری برخوردار باشد. وجود بحران هویت در جامعه نیز به ازدیاد این رخداد تلخ اجتماعی دامن میزند.
در ریشهیابی سرقتها فقط مشكل به سارق باز نمیگردد.اگر بنیادهای معنوی توسط نهادهای فرهنگی تقویت شده، معنویت اخلاق مداری، دینگرایی در جامعه نهادینه گردد، تزریق مستقیم پول و هزاران عاملی كه منجر به افزایش تورم میشود در جامعه درمان شده، بیماریهای اقتصادی التیام پیدا كند و سایه سنگین مشكلات اقتصادی از زندگی مردم رخت بربندد، از این خرده سرقتها كاسته خواهد شد. همچنین نباید از یاد برد كه امروزه بزرگترین معضل اجتماع بیكاری طیف عظیمی از جوانان تحصیلكرده و صاحب حرفه است كه به این بحران اجتماعی دامن زده و شرایط نامطلوبی را فراهم میسازد و بر ناامنی جامعه میافزاید. كاهش قدرت خرید اقتصادی طیف عظیمی از جامعه ما وسوسه سرقت در جامعه را تقویت میكند. بسیاری از زندانیان ما دزدان واقعی نیستند بلكه خرده پا هستند. مبارزه با این طیف مبارزه با معلول است. علت دزدیهای اصلی جای دیگر است.
نظر شما