چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۲
سلامت نیوز : بر اساس آمار 6‌ماهه نخست امسال انجمن حمایت از حقوق كودكان، 44 درصد از كودكانی كه مشاوره شده‌اند مورد تنبیه بدنی قرار گرفته‌اند. این در حالی است كه مشكلات خانوادگی با فراوانی 33‌درصد، بیشترین دلیل برای تماس با این انجمن را به خود اختصاص داده است. همچنین بیشترین مشاوره در گروه سنی 4 تا 7‌سال با فراوانی 40 درصد انجام شده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ در این میان گروه سنی 3 سال با فراوانی 30 درصد، گروه سنی 8 تا 11 سال با فراوانی 18 درصد و 12 تا 15 سال با فراوانی 8‌درصد لایه‌های دیگر مشاوره را به خود اختصاص داده‌اند. علاوه بر آمار فوق مجموعه‌ای از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست كه تعداد آنها كم نیست، وجود دارند كه ناخواسته در مسیر آسیب‌های مختلف و شرایط سخت زندگی قرار دارند و دور از خانواده لحظات دشواری را سپری می‌كنند.

این كه به چه میزان قانون و قوانین مصوب موجود توانسته و می‌تواند چتر حمایتی خود را در پهنه زندگی آنها بگستراند، سؤالی است كه نیاز به كارشناسی دقیق دارد.
دكتر رضا رزاقی، روانشناس و رئیس گروه مراقبت از كودكان و نوجوانان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی در این باره می‌گوید: متأسفانه حمایت‌های اجتماعی كه كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست باید از جامعه دریافت كنند، به دلیل قالبی و كلیشه‌ای بودن شفاف نیست.

وی می‌افزاید: از طرفی، وقتی كودكی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، از خانواده جدا شده و با رأی دادگاه صالحه در مراكز شبانه روزی مورد حمایت قرار می‌گیرد. این در حالی است كه جدا كردن كودك از خانواده نیز نوعی بازتولید كودك‌آزاری است. به گفته وی، ایجاد یك حاشیه امن برای كودك در مدت زمان كوتاه مانعی ندارد اما اگر استمرار داشته باشد، كودك‌آزاری محسوب می‌شود چرا كه این ساختار، ساختاری فرسوده است كه می‌تواند آسیب‌زا بوده و زمینه بی‌ثباتی را در مراقبت كودك به وجود آورد.

حمایت‌های کلیشه‌ای
رزاقی معتقد است كه حمایت‌های امروزی بسیار كلیشه‌ای است كه دوام آن بویژه در مراكز شبانه‌روزی می‌تواند بازتولید كودك‌آزاری باشد. وقتی كودك از بستگان خود جدا می‌شود و به سن بلوغ می‌رسد، سؤال‌های هویتی در ذهن او شكل می‌گیرد كه نمی‌تواند به راحتی در مراكز شبانه‌روزی به پاسخ آن دست یابد.وی تصریح می‌كند: به نظر می‌رسد رویكردهای حمایتی باید بر پایه و محوریت خانواده باشد یعنی اقدامات و حمایت‌ها می‌تواند به واسطه فرزندخواندگی یا مراقبت‌های شبه خانواده و غیره باشد.

رئیس گروه مراقبت از كودكان و نوجوانان تحت پوشش به پدیده پدرسالاری كه در فرهنگ جامعه وجود داشته و دارد، اشاره می‌كند و ادامه می‌دهد: امروزه تغییری كه در این مقوله اتفاق افتاده است، یك تغییر اجتماعی است. تغییری است كه مناسبات اقتصادی در آن نقش دارد. هزینه‌های زیاد به خانواده‌ها تحمیل می‌شود كه موجب شده خانواده گسترده به یك خانواده بسته تبدیل شود. علاوه بر آن، تغییرات اجتماعی نیز بسیار مهم و اثرگذار است كه نه تنها ساختار خانواده‌ها را تغییر می‌دهد، بلكه ثبات فردی و بین خانواده را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

وی همچنین یادآور می‌شود: علاوه بر عوامل فوق مناسبات اقتصادی و عوامل روانشناختی نیز از عوامل مهم در این زمینه است. این كه پدر چه شخصیتی دارد و چگونه با استرس و ناملایمات زندگی برخورد كرده و چقدر مسئولیت‌پذیر است، همه اینها فاكتورهایی هستند كه در داشتن خانواده محكم و بادوام می‌تواند نقش داشته باشد.به گفته رزاقی، وقتی خانواده در حاشیه شهر زندگی می‌كند و فقر را تجربه می‌كند، همه این عوامل آسیب‌پذیری خانواده‌ها را افزایش داده و موجب تغییر ساختار خانواده می‌شود. وی درباره قوانین حمایتی از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست می‌گوید: قوانینی مثل منع خرید و فروش كودكان، برخورد با كودك‌آزاری و غیره وجود دارد كه در راستای حمایت از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست اجرا می‌شود. گرچه این قوانین می‌توانند مسیر تكاملی را طی كرده و پخته‌تر شوند.

وجود خلأ‌های قانونی
وی می‌افزاید: به نظر می‌رسد خلأ‌های قانونی درباره حمایت از كودكان وجود دارد. این در حالی است كه بسترهای لازم برای اصلاح این قوانین از سوی كارشناسان فراهم است. در حال حاضر قوانین حمایت از كودكان نسبت به گذشته به‌روزتر و پاسخگو است و می‌تواند به نیازهای كودكان بی‌سرپرست جواب دهد. از طرفی، فضا برای مصوب كردن قوانین جدید وجود دارد.

این روانشناس در زمینه تنبیه كودكان می‌گوید: تنبیه را می‌توان برای كودكان اعمال كرد اما باید گفت كه تنبیه به معنای تنبیه بدنی نیست بلكه می‌تواند شرایطی را مثل محروم كردن كودك از برخی از خواسته‌ها به مدت كوتاه در برگیرد. نباید تنبیه موجب گسستن پیوند عاطفی بین كودك و والدین شود و كودك تصور كند كه پدر و مادر، او را دوست ندارند.
وی تصریح می‌كند: محروم كردن كودك باید همراه با توضیح موقعیت باشد و كودك بداند كه به چه دلیل از یك خواسته محروم شده است و بداند كه این حالت زودگذر بوده و هنوز یك شخصیت دوست داشتنی در خانواده محسوب می‌شود. به گفته وی، خط قرمز در تنبیه، همان تنبیه بدنی و عاطفی است كه می‌تواند روح و روان كودك را آزرده كند و كودك احساس كند كه تحقیر و تهدید شده است. خط قرمزها نشان می‌دهد كه بسیاری از رفتارهای والدین در مقوله كودك‌آزاری تعریف می‌شود. وی بیان می‌دارد كه گاهی والدین حق خود دانسته و فكر می‌كنند می‌توانند درباره كودك‌شان هر تصمیمی بگیرند. این تفكر بسیار خطرناك است. از طرفی برخی از والدین از ثبات روانی برخوردار نبوده و تا مرز فرزندكشی پیش می‌روند. به طور كلی آن چیزی كه خطر را ترسیم می‌كند، چند فاكتور است كه باید به آنها توجه داشت.

وی خاطرنشان می‌كند: یكی از این فاكتور‌ها، عواملی است كه مربوط به خودآزارگری است. یعنی پدر و مادری كه آزارگر هستند، اگر از بیماری روانی رنج می‌برند، میزان خطر را افزایش می‌دهند. خانواده‌ای كه فقر را تجربه می‌كند، عوامل بسترساز كودك‌آزاری از نوع اجتماعی و اقتصادی را فراهم می‌كند. بنابراین هرچه ریز فاكتورها بالاتر باشد، میزان خطر و احتمال كودك‌آزاری بالا می‌رود. وقتی كودك در این موقعیت قرار می‌گیرد، باید به وضعیت امن‌تری برسد و حمایت شود.

به اعتقاد وی، مسأله مهمی كه وجود دارد، این است كه چگونه می‌توان در مقوله كودك‌آزاری مداخله كرد بویژه مداخله پیشگیرانه.وی در پاسخ به این كه آیا آمار دقیقی از كودك‌آزاری وجود دارد یا نه، می‌گوید: به طور قطع آمار در این زمینه وجود دارد اما سازمان یافته نیست. كودك‌آزاری جسمی و عاطفی بیشترین آمار را به خود اختصاص داده و كودك‌آزاری جنسی كمتر گزارش شده است.

مراقبت‌های مشارکتی
رئیس گروه مراقبت از كودكان و نوجوانان به نحوه حمایت از كودكان در جوامع صنعتی غربی اشاره می‌كند و می‌افزاید: در كشورهای صنعتی غربی برخی از قوانین وجود دارد كه به طور فعالانه به برخی از سازمان‌ها اجازه می‌دهد كه مداخلاتی برای امنیت كودكان داشته باشند به طوری كه در ابتدا كودك را از خانواده جدا نمی‌كنند بلكه خدماتی را ارائه می‌دهند كه شرایط موجود را بازسازی كند. اگرموفق به رفع مشكلات نشوند، می‌توان كودك را با اقدامات متمركز از خانواده جدا كرد به گونه‌ای كه كودك به مراكز شبانه‌روزی هم منتقل نشود. وی در ادامه می‌گوید: خانواده‌های داوطلبی در این جوامع وجود دارند كه از نگهداری این كودكان استقبال می‌كنند. چون در این زمینه فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی شده است و خانواده‌های داوطلب آموزش دیده‌اند به همین دلیل انواع و شیوه‌های مختلف از مراقبت وجود دارد.

وی تصریح می‌كند: در جوامع غربی مراقبت‌ها به شكل مشاركتی است به طور مثال اگر مادری معتاد باشد و تحت درمان قرار گرفته باشد، همراه كودك خود در كنار یك خانواده آموزش دیده برای مدت كوتاهی زندگی می‌كند و آموزش می‌بیند. این روش در كشور ما وجود ندارد و شاید بستر آن هم به راحتی فراهم نشود. به گفته وی، در ایران از پتانسیل‌های مردمی كمتر استفاده می‌شود و این امر به این دلیل نیست كه مردم ما داوطلب نیستند بلكه شاید خوب آموزش داده نشده‌اند و فرهنگ‌سازی یا برنامه‌ها و طرح‌هایی از سوی سازمان‌های حمایتی تدوین نشده است. شاید یكی از دلایلی كه شیرخوارگاه‌ها و مراكز ما از كودكان بی‌سرپرست و بدسرپرست پر است، نبودن بستر و برنامه لازم برای حمایت از آنها باشد.

تأکید بر توانمند سازی کودکان
حمیدرضا الوند، مدیركل امور كودكان و نوجوانان نیز در این باره می‌گوید: فوت سرپرست، عدم صلاحیت سرپرست، طلاق و جدایی والدین یا عدم توانایی نگهداری آنها از جمله دلایلی است كه كودكان را به عنوان كودكان بی‌سرپرست یا بدسرپرست معرفی می‌كند. وی می‌افزاید: این كودكان فی‌نفسه مشكلات رفتاری و اجتماعی خاص ندارند و معلول شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند. پدیده بی‌سرپرستی در فرهنگ دینی و ملی ما مذموم بوده و بر مراقبت آنها تأكید شده است. به گفته وی، همواره به توانمندسازی این كودكان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تأكید می‌شود تا بتوانند هویت مطلوبی را كسب كنند. چون گسترش و افزایش پدیده بی‌سرپرستی كه معلول عوامل مختلف اجتماعی است، می‌تواند به نحوی نشانه تضعیف بنیان خانواده یا عدم مسئولیت‌پذیری خانواده نسبت به كودكان بیولوژیك خود باشد.

الوند تصریح می‌كند: تأكیدات بسیار در فرهنگ ملی و مبانی دینی ما برای حمایت از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست، موجب شده است كه حمایت‌های خانوادگی مثل سرپرستی دائم یا موقت آنها از سوی خانواده‌های واجد شرایط در قالب فرزندخواندگی و امین موقت ریشه‌ای و عمیق شود. از این رو برای هر كودك واجد شرایط فرزندخواندگی به طور متوسط 5/7 زوج در كشور وجود دارد و هر ساله حدود هزار كودك به فرزندخواندگی سپرده می‌شود.وی در ادامه می‌گوید: با همین مضمون فرهنگی حدود 60 درصد كودكان تحت قیمومیت افراد واجد شرایط در خانواده به عنوان امین موقت قرار دارند. همچنین اداره و مدیریت بیش از 75 درصد مراكز موجود از سوی بخش غیردولتی و هیأت امنایی از مجموع 524 مركز قرار دارند كه بیانگر حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی بالایی است.

مدیركل امور كودكان و نوجوانان به آمار كودكان بی‌سرپرست و بدسرپرست اشاره می‌كند و می‌افزاید: از مجموع كودكان و نوجوانان تحت مراقبت سازمان، 87 درصد آنان بدسرپرست و 13 درصد بی‌سرپرست هستند.وی خاطرنشان می‌كند: متغیرهای اجتماعی بسیاری در پدیده بی‌سرپرستی دخالت دارد كه می‌توان از عوامل اقتصادی، بیكاری، اعتیاد و پایین بودن سطح آگاهی و دانش خانواده‌ها و عدم برخورداری از مهارت‌های زندگی نام برد كه هر كدام خود معلول عوامل بسیار دیگری است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha