یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۰
کد خبر: 86394
سلامت نیوز : علاوه بر ارومیه، از هامون و شادگان و بختگان هم خبرهای خوبی نمی‌شنویم. سایر تالاب‌های كشور چه وضعیتی دارند؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ 252 تالاب كشور همه زیر خط قرمز بحران قرار دارند. ما مشابه شرایط خشك شدن ارومیه را در هامون سیستان و بلوچستان هم تجربه كردیم. با این تفاوت كه هامون نمك نداشت اما خشكسالی، شن، خاك، مواد معدنی و مواد آلی ناشی از پوسیدن شاخه‌های نی و مردن ماهی‌ها را روی سر زابلی‌ها آورد. پرندگان نشانه‌ای برای سنجش وضعیت تالاب‌ها هستند. وقتی تعداد پرندگان در هامون از 720هزار قطعه به 470 هزار پرنده رسید، اعلام كردیم كه این تالاب در حال از بین رفتن است تا این‌كه6سال پیش تعداد پرندگان به 30 هزار قطعه رسید و حالا هم تالاب كاملاً خشك شده است.

دریاچه بختگان نی‌ریز و طشك فارس هم با 400هزار هكتار وسعت به خاطر ساخت سد سیوند نابود شده و رودخانه كر كه به این تالاب‌ها می‌ریخت، خشك شد، پریشان هم از بین رفت. همه تالاب‌های ما در خطرند اما گوشمان بدهكار نیست و هنوز قهرمان سدسازی هستیم؛ در حالی كه دنیا به سد پشت كرده است.شمال تالاب شادگان در خوزستان، بزرگترین تالاب ایران، در دست شركت نفت است و زباله‌های نفتی و قیر به آن می‌ریزد؛ زباله‌های كشاورزی و تفاله‌های نیشكر و سموم دفع آفات نباتی هم وارد آن می‌شود. همین آلودگی‌ها موجب شد 2سال پیش ناگهان 2میلیون ماهی تلف شوند و روی آب بیایند.

حتماً بازی كلاغ‌پر را به یاد دارید كه در آن اسم پرندگان را یكی‌یكی می‌آوردیم و پر می‌دادیم؛ اما حالا باید بگوییم پریشان، پر؛ میانكاله، پر؛ بختگان، پر.تالاب‌ها برای كشوری مانند ایران كه یك سوم معدل جهان آب دریافت می‌كند، بسیار ارزشمند است زیرا در زندگی مردم نقش مستقیم دارد. تالاب انزلی شالیزارهای گیلان را آب می‌داد و كم‌آبی و آلودگی آن یعنی از بین رفتن ارتزاق مردم.

وضعیت جنگل‌ها و مراتع را چگونه ارزیابی می‌كنید؟
ما رتبه اول دنیا را در فرسایش خاك داریم كه علت اصلی آن جنگل‌زدایی است. جنگل‌ها را می‌تراشیم و به صورت مرتع درمی‌آوریم؛ سپس با كود به خاك رشوه می‌دهیم تا محصول بدهد. اما وقتی می‌بینیم برای برداشت یك كیلو گندم باید به اندازه 5كیلو كود به زمین بدهیم و به صرفه نیست، خاك را رها می‌كنیم. در حالی كه وقتی پوشش گیاهی از بین برود، این خاك شسته می‌شود و از بین می‌رود؛ این خاك طلا كه 400 تا 500 سال طول كشیده تا یك سانتیمتر آن از سنگ ساخته شود.

اگر جنگل‌های كشور را به سه قسمت جنگل‌های هیركانی در شمال كشور، زاگرس در غرب كه یك سوم آب ایران را تأمین می‌كند و جنگل‌های فارس، یزد و بوشهر تقسیم كنیم، منطقه بحرانی جنگل‌های ما، جنگل‌های هیركانی بویژه تالش است. جنگل‌های گیلان، مازندران و گلستان با خطر شدیدی مواجه هستند چون همه اقداماتی كه در این عرصه‌ها انجام می‌شود، دام‌محور است. اگر بخواهیم جنگل‌هایمان را نجات دهیم نیاز به آیش داریم؛ یعنی برداشت نكردن مطلق. درحالی كه سالانه از جنگل‌های شمال 4/6 میلیون مترمكعب برداشت رسمی می‌شود و حد پایدار برداشت، 4/3میلیون مترمكعب است. علاوه بر این به جای این‌كه توسكا، افرا و ممرز كه ذات جنگل‌های شمال است، بكاریم، درخت گردو می‌كاریم كه برگش به درد خوراك دام می‌خورد. بنابراین جنگل نشینان اجازه رشد به جنگل‌ها نمی‌دهند و آنچه را طبیعت كاشته، با دست خود برداشت می‌كنند. شنیده‌اید كه می‌گویند «هر كجا پرچین است، جنگلی غمگین است»؛ جنگل‌نشینان برای گسترش این پرچین، درختان را قطع می‌كنند تا حیاطشان وسیع‌تر شود!

مرتع‌های ما هم بحرانی هستند چون 4 یا 5 برابر ظرفیت آنها، گوسفند چرا می‌كند. در حالی كه دام مورد نیاز كشور را به راحتی می‌توان از كشورهای دیگر وارد و مراتع طبیعی را حفظ كرد.فقط عوامل انسانی را نمی‌توان مؤثر دانست. آتش‌سوزی‌های طبیعی كه هر ساله اتفاق می‌افتد و انسان نقشی در آن ندارد، سالانه بخش عظیمی از جنگل‌ها را از بین می‌برد اما هیچ اقدامی برای كنترل این حوادث انجام نمی‌شود.

در سال یك‌هزار آتش سوزی در جنگل‌های كشور اتفاق می‌افتد درحالی‌كه حتی یك یگان هوایی برای رساندن آب به محل آتش‌سوزی وجود ندارد. اگر منطقه‌ای آتش بگیرد باید از ستاد مشترك نیروهای مسلح تقاضای یگان هوایی كنیم كه هزینه‌بر و زمان‌بر است. اما اگر این یگان در اختیار محیط‌ زیست، منابع طبیعی یا سازمان جنگل‌ها و مراتع كشور قرار گیرد سریع‌تر می‌توان اقدام كرد.

مشكل بعدی هم نداشتن تجهیزات اطفای حریق است. مدتی پیش كه در رینه مازندران، نزدیكترین شهر به قله دماوند، جشن مهرگان برپا بود قسمتی از مراتع دچار آتش‌سوزی شد و احتمال سرایت آتش به درختان ارس وجود داشت. سعی كردیم با ضربه‌های پا روی آتش مانع از پیشروی آن بشویم و بلافاصله با منابع طبیعی منطقه تماس گرفتیم تا برای اطفای حریق بیایند. بعد از 40 دقیقه 2 وانت برای كمك آمدند كه وسایل آن‌ها برای خاموش كردن آتش، بیل و شاخه‌های بید بود! آن‌ها 100تا150 شاخه‌تر درخت بید را چیده بودند تا با آن روی آتش بزنند و خاموشش كنند. در نهایت مانع رسیدن آتش به درختان ارس شدیم اما در مجموع با این كمبود امكانات نمی‌توان آتش‌سوزی‌های بزرگ را مهار كرد.
این روزها بحث انتقال كارون به زاینده‌رود مطرح است؛ شما این اقدام را منطقی می‌دانید؟

خوزستان هم این روزها وضعیت خوبی ندارد حیات كارون از بین رفته است. خانم ابتكار معتقدند انتقال آب شرب به زاینده‌رود مشكلی ندارد چون این آب از اصفهان به یزد و كاشان هم می‌رسد و با وجود این‌كه هنوز در مناطقی از كشور مانند كلاه‌قاضی اصفهان با تانكر آبرسانی می‌شود، نمی‌توان جلوی انتقال آب شرب را گرفت.با سدسازی‌هایی كه انجام شده، چیزی از كارون نمانده است. دشت خوزستان یك دشت بی‌نظیر است و با وجود خشك بودن، تنها رود قابل كشتیرانی كشور یعنی كارون، در آن قرار دارد كه ما از همه طرف به این كارون گرامی تاخته‌ایم. ما با ساختن سد كارون‌های 3، 2، 1 كارون را نابود كردیم.

پیش از ساخت سد گتوند، رودخانه كارون در مسیر خود در حركت بود و اطراف آن یك گنبد نمكی قرار داشت. گنبد نمكی از زیر زمین رشد می‌كند، رطوبت هوا را می‌گیرد، سپس بزرگ می‌شود و به روی سطح زمین می‌آید. درست در همین زمان روی كارون سد بسته می‌شود و آب شروع به گسترش می‌كند و به گنبد می‌رسد و در نهایت هم آب كارون، نمك را در خود حل می‌كند و شور می‌شود؛ اما با وجود همه این شواهد، وزارت نیرو زیر بار شور شدن كارون نمی‌رود و موضوع را انكار می‌كند.رژیم كارون كاملاً عوض شده و آب شور خلیج فارس وارد آن شده، سر راه عبور آن هم زباله و سموم شیمیایی و تفاله ریخته می‌شود و به مصرف نخلستان‌ها هم می‌رسد، پساب صنعتی هم در آن می‌ریزیم؛ پس می‌توان گفت كه كارون را كشته‌ایم.

پس منابع آبی كشور را هم دچار بحران می‌دانید؟
نصف آب مصرفی تهران از چاه‌ها و منابع زیرزمینی تأمین می‌شود كه در 10سال آینده آن را نخواهیم داشت. اما باز با مردم صادق نیستیم و نمی‌گوییم اگر در مصرف آب شرب نهایت صرفه‌جویی را هم انجام دهیم، بحران برطرف نمی‌شود. چون بیش از 94 درصد از منابع آبی كشور صرف كشاورزی و 4 درصد هم در صنعت مصرف می‌شود و فقط 2درصد برای آب شرب باقی می‌ماند كه هر چه در میزان مصرف صرفه‌جویی كنیم این رقم بالا نمی‌رود.ایران بیشتر از همه كشورهای منطقه آب دریافت می‌كند ولی ما در مدیریت آب مشكل داریم، به‌طوری كه 420 میلیارد مترمكعب‌آب دریافت می‌كنیم اما بیشتر از 150 میلیارد مترمكعب‌ یعنی كمتر از یك سوم آن را مصرف می‌كنیم كه نشان‌دهنده سوءمدیریت است.

گزارش 100روزه سازمان حفاظت محیط‌زیست برای ارائه به دكتر روحانی آماده است؟
گزارش 100 روزه به 60 روز تبدیل شده چون سازمان حفاظت محیط زیست 37 روز بعد از تشكیل دولت آقای روحانی، به خانم ابتكار سپرده شد.یكی از موضوعات مهمی كه در این گزارش به آن پرداخته شده، مشكل 11 محیط بان زندانی است. تعدادی از این محیط بانان به اتهام قتل در زندان هستند و اتهام آن‌ها هنگام حفاظت از عرصه‌های تحت حمایتشان اتفاق افتاده است. اكنون در تلاش هستیم تا بتوانیم آن‌ها را آزاد كنیم اما آزادی این افراد نیازمند بخشش خانواده مقتولان است كه امیدواریم با عطوفت و بزرگواری نسبت به این موضوع تصمیم بگیرند.

علاوه بر این موضوع، گزارش 100 روزه، آخرین وضعیت حال حاضر محیط زیست كشور را در بر دارد كه سفرهای استانی خانم دكتر ابتكار این گزارش را تكمیل می‌كند. در این سفرها مشكلات استان‌ها از نزدیك مشاهده و بررسی می‌شود تا بتوان براساس حقایق موجود، تصمیم‌گیری كرد.هدف از این سفرها حقیقت‌یابی است و با توجه به عزم جدی دكتر روحانی و خانم ابتكار برای حل مشكلات محیط زیست كشور، بزودی شاهد تغییرات مثبتی در این بخش خواهیم بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha