به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ همزمان با آغاز عملیات اجرایی سد کارون ۳ غالب اراضی حاصلخیز و مراتع غنی این منطقه با تنوع مختلف گونههایش به زیر آب رفتهاست. طبق تحقیقات سال ۱۳۷۰ به طور میانگین ۴۵۰ کیلوگرم علوفه از مراتع غنی به زیر آب رفته که این میزان میتوانست عاید دامداران شود. پس از آبگیری حدود ۱۰ هزار تن از منابع تامین علوفه دامداران برای بیش از ۲۰۰ هزار واحد دامی کاسته شده و به همین میزان فشار مضاعفی بر سایر اراضی وارد شده است. پس از آبگیری سد کارون۳، ۶۳ روستا غرق و بیش از ۱۶ هزار نفر از ساکنانی که شغل آنان دامداری و کشاورزی بود، مجبور به کوچ اجباری شدند اما به دنبال این مساله افزایش فشار چرای دامها و تامین مایحتاج آنان همچنان بر اراضی باقی مانده است، بدین معنی که حتی اراضی شیبدار ملی که پیش از آبگیری کارون ۳ به حال خود رها شده بود نیز مورد هجوم تراکتورها و گاوآهنهای دامی قرار گرفت.
دامدارانی که مراتع غنی خود را از دست دادهاند برای تامین علوفه دامهایشان اقدام به قطع بیرویه، قلع و قمع درختان بلوط، بنه و سایر گونهها کردند و به دلیل نیاز به درآمد جایگزین حتی در بیشتر مناطق بلافاصله پس از قطع درختان برای دامها، بقایای قطع شده ازقبیل تنه و شاخهها را تبدیل به زغال کردند به گونهای که در مناطق صعب العبور شاهد فاجعه در جنگلها هستیم. اجرای طرح صیانت که امیدهای خوبی را برای حفظ این عرصهها ایجاد کردهبود به دلایل نامعلومی همزمان با دو سال اول آبگیری سد کارون ۳ متوقف و عرصه وسیع منطقه با امکانات محدود منابع طبیعی شهرستان ایذه به ویژه محیطبان و جنگلبان مواجه شد. از طرفی بر هم خوردن اکوسیستم و شرایط اکولوژیکی منطقه به دلیل افزایش رطوبت ناشی از دریاچه سد کارون ۳ و ۴ در بکرترین نقاط این جنگلها که شرایط را برای انباشت ریزگردها و افزایش جمعیت آفتی به نام «کنه» فراهم کرده است و همچنین پاک تراشی درختان بلوط جهت ایجاد مسیر و توسعه خطوط فشار قوی انتقال برق این سدها که در مدار میدان مغناطیسی هم درختان بلوط را با مرگ تدریجی مواجه ساخته است، راههای جایگزین و جاده سازیهای بدون مطالعه ارزیابیهای زیستمحیطی، آتشسوزیهای مکرر و ویرانگر در فصل تابستان و کم توجهی سدسازان، همه و همه سیر قهقرایی جنگلهای منطقه را رقم زده است.
در این منطقه نه تنها شاهد حفظ زیستگاههای بکر و منحصربهفرد نیستیم بلکه هیچگونه احیایی به چشم نمیخورد. چنانچه چارهای اندیشیده نشود این قسمت از جنگلهای زاگرس میانی را باید در کتاب خاطرات و آلبومهای عکس مشاهده کرد. فرسایش خاک در این منطقه و انباشت آن در حجم مفید سدهایی که با اعتباری چند هزار میلیارد تومانی ساخته شدهاند و عدم توجه سدسازان به این عرصهها و ایجاد اشتغال مولد برای جامعه محلی این حوزه زنگ خطری است تا مسئولان را برای انجام راهکارهای بنیادین و پایدار ترغیب کند. از جمله راهکارهای پایدار برای حفظ و احیای این عرصهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد. توانمند سازی جامعه محلی ساکن مناطق جنگلی که جمعیتی بالغ بر ۳۰ هزار نفر دارند و جمعیت شهرهای نزدیک به آن که بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر هستند از طریق انتقال آب به دشتهای حاصلخیز ایذه و دهدز و قلعه سرد که در حال حاضر به شکل دیم هستند. همچنین اجرای طرحهای آبخیزداری توسط وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان جنگلها و سازمان محیطزیست در حوزه آبخیز سدهای یاد شده با اجرای درختکاری دیم و آبی به عنوان مثال زیتون کاری که بتواند با پوشش دائمی و تثبیت خاکهای در معرض فرسایش شدید، ضمن ایجاد درآمد برای جامعه بومی سبب جلوگیری از فرسایش شود.
از سوی دیگر ایجاد مجتمعهای صنعتی دامپروری در دشت ۲۵ هزار هکتاری ایذه و ترویج کشت علوفه وپس از انتقال آب برای احیای اشتغال از دست رفته ساکنان و افزایش اشتغال درآمد میتواند باعث شود تا مردم منطقه از درختان و طبیعت بهره برداری نکنند. همچنین تبدیل بخشهای با تراکم پوشش متنوع به پارکهای ملی و حفاظت شده از جمله کوه «گل» و جنگلهای «بلوط بلند» و کوه «سفید و قلعه سرد بالا» میتواند به کم شدن مشکلات کمک کند. یکی دیگر از راهکارها تشکیل کمیته پایش مشترک بین استانهای خوزستان، چهار محالوبختیاری و کهگیلویه و بویر احمد باتوجه به قرار گیری این منطقه در بین ۳ استان برای اجرای برنامههای مشترک حفظ، صیانت و احیای ضروری است. از دیگر سو ترویج فعالیتهای باغداری با روشهای مدرن (آبیاری قطرهای) در منطقه میتواند به ایجاد اشتغال و افزایش درآمد مردم بینجامد. تحقیقات و آزمایشهای موردی حاکی از رابطه مستقیم بین وضعیت پوشش گیاهی، شیب زمین و شدت فرسایش خاک است به طوری که با وضعیت فعلی منطقه و میانگین بارش ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر در اراضی شیبدار منطقه سبب فرسایش چند میلیون تنی خاک و انباشت آن در پشت سد کارون ۳ و ۴ میشود که با توجه به ارزش افزوده خاکهای حاصلخیز و سرشار از مواد آلی جنگلی رقمی بالغ بر ۱۵۰ میلیارد تومان از خاکهای منطقه از دسترس خارج میشود.
در قسمتهایی از اراضی هم مشاهده میشود که به علت کشت مداوم دیم در شیبهای زیاد بعد از چند سال خاک اراضی مذکور فرسایش یافته تا آنجا که سنگ مادر ظاهر و امکان هر گونه کشتی را غیر ممکن میکند. با توجه به میانگین مطلوب بارشهای منطقه و عدم نیاز به آبیاری در شش ماه از سال (آبیاری تکمیلی کافی است) شرایط مساعد منطقه ایجاب میکند تا در جهت احداث و توسعه کشتهای باغی دیم (به ویژه انجیر که گونههای بومی آن هم اکنون موجود و مورد استفاده قرار میگیرد) همچنین توسعه و احداث باغات زیتون با حمایتهای دولت میتواند در جهت احیای جنگل و افزایش درآمد مردم منطقه بسیار نتیجه بخش باشد چرا که درخت زیتون با پوشش برگهای سبز خود در تمام فصول خاکهای شیب دار منطقه را در مقابل قطرات باران محافظت و با ثمردهی سبب افزایش درآمد برای مردم منطقه شود.
نظر شما