به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ مسائل اجتماعی- اقتصادی كلان در انتخاب و ازدواج اثرگذار است. اینكه جوانان بعضا آموزشهای لازم را نمیبینند و ممكن است در انتخاب عجله در تصمیمگیری داشته باشند و بخش شناختی یا عقلانی مسائل و سایر پارامترها را درنظر نگیرند، همگی اثرگذار است. برخی مواقع تبلیغ و جوانان را ترغیب به ازدواج میكنیم بدون اینكه پروسه انتخاب همسر طی شده باشد كه احیانا بعد از ازدواج به اختلافات نینجامد. نخستین نكته اینكه در تحلیل و تدوین بحث طلاق دچار تقلیلگرایی و كاهشگرایی نشویم. همه این مسائل را هم به یك عامل منتسب نكنیم، یعنی مساله طلاق را چندوجهی و چندعاملی ببینیم. اگر بخواهیم ازدواج سالمی را مسیری قبل از ازدواج تا بعد از ازدواج درنظر بگیریم؛ باید انتخاب آگاهانه، مناسب و مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره برای زوجهای جوان (آنهایی كه ازدواج كردهاند)، پیگیری مشاورهها در یك پروسه زمانی مثل آموزش همسرداری و مهارتهای زندگی مشترك و آموزشهای تداوم زندگی باید مطرح شود كه به آنها بها دهیم.
ضمن اینكه از عوامل دیگر نظیر عوامل اقتصادی هم غافل نشویم. اینكه ارزشها در خانواده دچار چه تغییراتی شده و مسائل كلان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بخش دیگری از این موضوع است. متخصصین، مشاوران و روانشناسان باید كاری كنند كه درصورت بروز طلاق، افراد كمترین آسیب را ببیند. یعنی یك «طلاق خوب» داشته باشیم كه این اصطلاح ممكن است برای برخی گران آید. مگر میشود كه طلاق خوب باشد! واقعیت را باید بپذیریم كه طلاق هست اما باید حداقل آسیبها را متوجه طرفین و فرزندان احتمالی آنها كند. البته موافق ریختن قبح طلاق به شكل برگزاری جشن طلاق و فراهم كردن كیك طلاق نیستم. اینها با فرهنگ و ارزشهای غنی ما همخوانی و سنخیت ندارد اما آموزش برای طلاق خوب و بدون آسیب با جشن طلاق بسیار منافات دارد و باید مورد توجه دستگاههای مسئول و جامعه قرار گیرد.
از دیگر عواملی كه در بروز طلاق وجود دارد، «تمدن» است كه وجهی از آن شهرنشینی است و تاثیرات خود را بر آسیبهای اجتماعی و روانی داشته است. این بحث بیشتر تاثیرگذاری روی ارزشها و شیوه زندگی و سبك زندگی است كه تمدن و شهرنشینی شرایط خاص خود را دارد. با دیدن روابط خانوادهها درمییابیم كه رفتارهایی امروزه وجود دارند که در گذشته نداشتهایم و از این لحاظ دچار تغییراتی شدهایم كه بخشی از آن در روابط زن و شوهرها خود را نشان میدهد. مثلا اشتغال و استقلال زنان مطرح است كه اگر وارد جزییات آن شویم هر كدام از این موارد میتواند نقشهایی داشته باشد. همه این موارد بهصورت همافزا میتوانند پدیده طلاق را در كشور ما توجیه كنند و نباید دچار تحلیلهای تكعاملی و تكمتغیری شویم كه ممكن است به خطا و بیراهه برویم. هنر ما به عنوان كسانی كه در این جامعه زندگی میكنیم، برنامهریزان، سیاستگذاران، مسئولان، دستگاهها و متخصصین آن است كه در تدوینها به این مسائل توجه کنیم.
نظر شما