كم شدن تراز آبی دریاچه ارومیه از سال 74 شروع شد و هر سال سطح ارتفاع آب 30تا50 سانت كاهش داشت كه در دهه 80 این روند شتاب گرفت و اكنون در دهه 90 به حداكثر خود رسیده و بیشتر مساحت دریاچه خشك شده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ همان روزها بود كه به داشتن این دریاچه بزرگ افتخار میكردیم؛ اما حالا نمیدانم در كتابها راجع به آن چه مینویسند؟ آیا خواهند نوشت دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه شور ایران است؟ وقتی میبینند قلب تپنده این تالاب به دلشوره افتاده و از آن همه عظمت، چیزی جز تپههای نمكی باقی نمانده، چطور میتوانند با افتخار از آن بنویسند تا كودكان ما بدانند دریاچه ارومیه چقدر با ارزش است؟
سالهاست كه حیات ارومیه به خطر افتاده و جلوی چشم فلامینگوها و پرندههای مهاجری كه روزی این دریاچه را خانه خود میدانستند، جان میدهد. جایی خواندم كه عبدالرضا كرباسی معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت از محیطزیست گفته خطر مرگ در كمین پرندگان مهاجر دریاچه ارومیه است. تأخیر در حل مشكلات آبی این منطقه و تعلل مسئولان پیشین وزارت نیرو در توقف فعالیت سدهای حاشیهای، منجر به فاجعه زیستمحیطی دریاچه شده و پرندگان در حالی كوچ خود به ارومیه را آغاز میكنند كه استراحتگاه آنها آغشته به نمك دریایی است و این حجم زیاد نمك، سبب مرگ میشود.
به عقیده او زمانی كه پرندگان به دلیل خستگی از پروازهای ممتد، روی سطح دریاچه مینشینند تا استراحت كنند، نمك دریایی روی بال آنها نشسته و آب بدنشان را خشك میكند و این پرندگان توان پرواز را از دست داده و میمیرند.
هر چه خداوند آفریده عزیز است و قابل سپاس و چه بیرحمند انسانهایی كه همه چیز را برای زنده ماندن خود قربانی میكنند.مرگ دریاچه ارومیه را فقط همین پرندگان میفهمند نه انسانهایی كه با دست خود تیشه به ریشه دریاچه زدند. آنقدر با سدها و چاههای كشاورزی شیره جان دریاچه را مكیدند كه حالا خودشان هم در كار نجات دریاچه ماندهاند. وقتی 90 درصد منابع آبی منطقه صرف بخش كشاورزی میشود و برداشت غیرمجاز از آبهای زیرزمینی در پی حفر چاهها بیداد میكند، انتظاری غیر از پایانی تلخ نمیتوان برای این دریاچه درخشان داشت.
با این حال پیدا كردن مقصر این داستان و برگزاری جلسههای اضطراری و غیراضطراری و هزار و یك میزگرد، آنچه به روز این آبگیر بزرگ آمده را جبران نمیكند. تیر ماه امسال بیشتر از ۷۵ درصد از آب دریاچه ارومیه خشك شده بود تا اینكه كار به دولت یازدهم واگذار شد.
احیای تالابهای اقماری
كم شدن تراز آبی دریاچه ارومیه از سال 74 شروع شد و هر سال سطح ارتفاع آب 30تا50 سانت كاهش داشت كه در دهه 80 این روند شتاب گرفت و اكنون در دهه 90 به حداكثر خود رسیده و بیشتر مساحت دریاچه خشك شده است. در مجموع تاكنون سطح دریاچه 8 متر پایین آمده و سطح تراز آبی آن در اول آذر ماه امسال 40/1270 متر بالاتر از آبهای آزاد بوده كه نسبت به تراز آبی در سال گذشته همین موقع، 35 سانتیمتر كاهش سطح ارتفاع داشته است.
امید یوسفی مدیر پارك ملی دریاچه ارومیه میگوید: بارشهای چند روز اخیر موجب شده سطح آب كمی بالا بیاید اما با این حال باید گفت 85درصد دریاچه خشك شده است. ارومیه را دیگر نمیتوان دریاچه نامید و باید از آن به عنوان یك بستر خشك شده نام ببریم كه فقط بعضی مناطق آن آب دارد.
وی میافزاید: در دولت قبل تصمیمهایی برای احیای ارومیه گرفته شد و طرحهایی هم مانند انتقال آب از ارس و دریای خزر مطرح كردند كه بینتیجه ماند و فقط طرح انتقال آب از رود زاب به مرحله اجرایی رسید. این رود از سردشت به عراق میرسد كه به دلیل مسیر كوهستانی، هیچ مصرف كشاورزی و صنعتی ندارد و پرآب بودن و نزدیكی آن به حوضه آبریز باعث شد تا تصمیم بگیرند 100میلیون مترمكعب از رود زاب را به ارومیه انتقال دهند. اما اجرای این طرح با وجود 30درصد پیشرفت فیزیكی، به علت كمبود بودجه، امكانات و نداشتن ماشینآلات مجهز برای حفر كانال متوقف شد.
یوسفی با اشاره به تشكیل كارگروه نجات دریاچه ارومیه در اولین جلسه هیأت دولت عنوان میكند: با اینكه مدت كمی از آغاز فعالیت دولت یازدهم گذشته، طرحهای مهمی برای احیای ارومیه مصوب شده كه در حال پیگیری و تأمین منابع مالی هستند و این خود نقطه امیدی است تا شاهد تغییر روند منفی وضعیت كنونی دریاچه ارومیه باشیم.
وی در پاسخ به اینكه آیا ورود فلامینگوهای مهاجر كه اكنون ساكن دریاچه هستند، میتواند نویدبخش حیات دوباره ارومیه باشد، میگوید: براساس یك باور قدیمی، در سال 1300 یا قبل از آن، اتفاقی مشابه اكنون برای دریاچه میافتد و سطح آن پایین میآید اما همزمان با آغاز روند احیای مجدد دریاچه، پرندگان مهاجر مهمان این منطقه میشوند و این تفكر به وجود میآید كه فرود پرندگان مهاجر نشانه حیات مجدد دریاچه است؛ در حالی كه از نظر علمی صحت ندارد. دریاچه ارومیه برخلاف آنچه مردم تصور میكنند فقط نمك طعام ندارد، بلكه انواع املاح و فلزات مانند مس و روی هم در آن یافت میشود. اكنون میزان نمك شور آب دریاچه به اندازه كافی تهنشین و موجب شده سایر املاح آب افزایش یابد، بهطوری كه آب به شكل روغنی سنگین درآمده است.
یوسفی توضیح میدهد: پیش از این وقتی پرندگان مهاجر به ارومیه میآمدند، بال و پرشان با نمك پوشیده میشد و این موجودات خشك و تلف میشدند؛ همین امر باعث شد تا دیگر به دریاچه نیایند اما حالا تغییراتی كه در تركیبات آب به وجود آمده موجب شده تا دوباره به دریاچه بیایند. اما این اتفاق نشاندهنده بهبود وضعیت دریاچه نیست و فقط شرایط املاح آب تغییر كرده است.
وی یكی از عوامل مهمی را كه باعث شده پرندگان مهاجر همچنان مهمان این منطقه باشند شرایط مناسب تالابهای اقماری و اطراف دریاچه میداند و میافزاید: احیای این تالابها یكی از اقدامات مهمی است كه اكنون سازمان حفاظت محیط زیست در دست اجرا دارد و سعی كرده با افزایش میزان آب و مساحت تالابها باعث شود تا اگر پرندگان مهاجر دریاچه ارومیه را ترك كردهاند، دست كم منطقه را ترك نكنند.
یوسفی یكی دیگر از اقدامات اساسی را كه در دولت جدید انجام شده، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به مردم منطقه میداند. كشاورزان در خصوص جایگزینی محصولات كمآببر و تغییر نحوه آبیاری آموزش میبینند تا با استفاده از مازاد آب در مصارف صنعتی و كشاورزی بتوان یكی از مشكلات منطقه یعنی كمبود آب را حل كرد؛ اما مشكل اصلی این منطقه نبود مدیریت صحیح آب است.
اجرای 19طرح ضربتی
محسن سلیمانیروزبهانی مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران معتقد است عمده مشكلات دریاچه ارومیه از توسعه ناپایدار منطقه نشأت میگیرد كه خشكسالی هم به آن كمك كرده است. توسعه كشاورزی، رشد صنعت، افزایش جمعیت، ناهماهنگیهای بین دستگاههای اجرایی و نبود برنامهریزی موجب شده تا دریاچه ارومیه به این روز بیفتد. از سال 84 تلاشی برای نجات دریاچه آغاز شد تا یك برنامه مدیریت مشاركتی برای حوضه آبریز دریاچه تدوین شود، چون مدیریت دریاچه بدون مدیریت حوضه آبریز غیرممكن است. به همین منظور برنامه مدیریت جامع حوضه آبریز دریاچه ارومیه با مشاركت همه دستگاههای اجرایی، سازمانهای غیردولتی و نمایندگان مردم تدوین شد تا نقطهنظر ذینفعان را هم تأمین كند.
وی میگوید: نقش تكتك دستگاههای اجرایی مانند وزارت نیرو، جهادكشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست، استانداری و مردم در این برنامه مشخص و تلاش شد تا محور كار قرار گیرد؛ اما با توجه به اینكه معمولاً كارها با برنامهریزی پیش نمیرود، عمل كردن طبق برنامه طولانی شد. در دولت یازدهم با مبنا قرار گرفتن این برنامه، 19 اقدام ضربتی مشخص شد تا در چارچوب آن، اجرایی شود.
به گفته سلیمانی، بازگشایی مسیر آبراهههای ورودی به دریاچه و تالابهای جنوبی و تسهیل در انتقال آب به ارومیه، ساماندهی چاههای حوضه آبریز دریاچه و نصب كنتور هوشمند، تعیین تكلیف چاههای فاقد پروانه، جلوگیری از برداشت غیرمجاز از آبهای سطحی، حذف دیوارههای كنترلكننده ایجاد شده برای مهار پیشروی دریاچه در ورودیهای مسیل، انتقال پساب تصفیهخانههای حوضه آبریز به دریاچه، جلوگیری از توسعه سطح اراضی كشاورزی در حوزه با استفاده از سازوكارهای تشویقی و تنبیهی مناسب، مدیریت نهادههای كشاورزی در حوزه با توجه به محدودیت منابع آب و عدم واگذاری این نهادهها به بهرهبرداران غیر مجاز و آیشبندی كشتهای یكساله با اعمال محدودیت عرضه آب و تدوین و اجرایی كردن الگوی كشت مناسب برای هر منطقه از راهكارهای نوزدهگانه است.
وی اضافه میكند: عملیات آبخیزداری با تأكید بر آبخوانداری جهت تغذیه سفرههای آب زیرزمینی حاشیه دریاچه به شرط حفظ حقابه زیستمحیطی رودخانهها تا ورودی به دریاچه، توقف تمام طرحهای سدسازی در دست مطالعه و طرحهای شبكههای آبیاری و آبرسانی پاییندست در حوضه آبریز دریاچه، اجرای برنامههای آگاهسازی و اطلاعرسانی عمومی در خصوص وضعیت ارومیه و نقش مردم و جوامع محلی در احیای دریاچه، استقرار سیستم تصمیمیار حوضه آبریز دریاچه ارومیه بر اساس برنامه مدیریت ریسك خشكسالی، انتقال آب به جزایر و تالابهای حاشیه دریاچه از سد حسنلو، مطالعه و بررسی احداث جاده میانگذر شهید كلانتری بر كاهش تراز آب دریاچه، تهیه سیستم نقشههای كاداستر زراعی و باغی در حوضه آبریز، تأمین اعتبار مورد نیاز و تسریع در طرح انتقال آب از رودخانه زاب به حوضه آبریز، مطالعه طرح انتقال آب دریای خزر به دریاچه و مطالعه برای استخراج و بهرهبرداری نمك و اجرای طرحهای صنعتی در راستای نجات دریاچه ارومیه هم از دیگر طرحهایی است كه باید هر چه سریعتر اجرا شود.
سلیمانی با بیان اینكه 100 تا 120 مورد فعالیت در قالب برنامه مدیریت جامع حوضه آبخیز دریاچه ارومیه تدوین شده، اظهار میكند: تا زمانی كه مردم نخواهند كه به صورت جدی به نجات دریاچه ارومیه كمك كنند كاری از پیش نمیبرند. ساكنان منطقه باید در اجرای طرحهای تصویب شده مشاركت داشته باشند تا دستگاههای اجرایی بتوانند به نتیجه مطلوب برسند.
درست است كه اكنون وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه، این آبگیر را در صدر فعالیتها قرار داده است اما نباید سایر تالابها را هم فراموش كرد. با این حال هر اقدام مؤثری كه اكنون برای ارومیه انجام شود میتواند الگویی برای نجات سایر تالابهای كشور باشد؛ چون بسیاری از تالابها نیز با مشكلاتی مشابه مواجه هستند. پس باید به یك الگوی پایدار رسید تا با همكاری مردم بتوان تالابهای كشور را از خطر نابودی نجات داد.
نظر شما