به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ با این تصور که وقتی مشکل اقتصادی خانوادهها رفع شود، دیگر مشکلی در مورد عدمفرزندآوری خانوادهها باقی نمیماند. موادی تنظیم شده که خیلی از امکانات کشور در اختیار افراد متاهل بخصوص فرزندآور قرار گیرد. در صورتی که مسایل دیگری در بحث عدمازدواج، تداومنداشتن خانواده و همچنین رغبتنداشتن افراد به بچهدارشدن، دخالت دارد که با توجه به تجربه کاریام به مواردی از آن اشاره میکنم.
حل معضل اقتصادی خانوادههای متاهل، بخصوص خانوادههای دارای فرزند امری پسندیده است و حتی تشویق مادی و معنوی برای اشخاصی که فرزند بیشتری داشته باشند، بدون تضییع حقوق دیگر افراد جامعه پذیرفتنی است. این تشویقها به شرطی که حق دیگر افراد را ضایع نکند و بعد از تامین بودجه کشور اعمال شود، هیچ ایرادی به آن وارد نیست. ایراد آنجاست که طبق اصول قانون اساسی، بحث اشتغال و کسب درآمد حق تمامی افراد ایرانی اعم از مجرد و متاهل است و هیچ امری نباید آن را مشروط یا محدود یا محروم کند. اینکه طبق این طرح، تمامی امکانات اشتغال و کسب درآمد را به قشری از جمعیت اختصاص دهیم که افراد متاهل فرزنددار هستند، از عدالت به دور است و بر خلاف اصول قانون اساسی است.
با قانونیشدن این ماده، بحث شایستهسالاری و حق انتخاب را که یکی از رموز پیشرفت کاری است، از نهادها و ادارات میگیریم. این امر لطمات زیادی به جامعه وارد میکند. بستن تمامی درهای جامعه به روی افراد مجرد - اعم از افراد ازدواجنکرده و افراد متارکهکرده بدون فرزند که قشر قابل توجهی از جامعه را تشکیل میدهند- موجب میشود که بخش بزرگی از جمعیت کشور از اشتغال محروم شوند و این افراد برای تامین ابتداییترین امور زندگی خود به دیگران محتاج شوند یا برای رفع امور مادی زندگی به کارهای خلاف قانون روی بیاورند یا به بیگاری تن دهند که جز استثمار این افراد عنوان دیگری نمیتوان به آن داد.
افراد برای تشکیل خانواده، باید ابتدا درآمدی داشته باشند که بتواند به امر ازدواج و تشکیل خانواده فکر کنند. وقتی این امکان را از افراد مجرد میگیریم، چگونه توقع داریم تشکیل خانواده دهند؟
امروزه زنان مهریههای سنگین تعیین میکنند. وقتی علت را جویا میشوید جواب میدهند که خب به موجب قانون زن حق طلاق ندارد، ریاست خانواده از آن مرد است، اشتغال زوجه منوط به اجازه زوج است و دیگر مواردی که پس از ازدواج، زن یا از دست میدهد یا برای اجرای خیلی از موارد نیاز به اجازه شوهر دارد، پس این مهر سنگین اهرم فشاری است دست زن. همین تعیین مهریههای سنگین، معضلی برای مردان جوان است. زنان هم واهمه دارند که با ازدواج اکثر حقوق ابتدایی خود را از دست میدهند یا حقوقشان مشروط میشود به اذن فرد دیگری، پس عطای چنین زندگی را به لقای آن میبخشند. فرزندآوری هم که جای خود دارد، وقتی زن ایرانی حتی بعد از فوت همسرش هم نمیتواند سرپرست فرزندش باشد.
زن از نظر قانونی هیچ اختیاری ندارد پس چه منطقی پشت سر فرزندآوری است وقتی که حتی نمیتواند کوچکترین تصمیمی درمورد فرزندش بگیرد، تا زمانی که شوهر است، او تصمیم میگیرد ولی اگر شوهر نباشد، زن باید برای انجام هر کاری از اداره سرپرستی اجازه بگیرد، چون قانونگذار به او اعتماد ندارد و کلیه امور اصلی فرزند را در ید پدر و جد پدری و بعد از فوت آنها در ید دادستان محل گذاشته است. این موارد در ظاهر خرد که شاید هم به چشم نیاید، ولی جوان ایرانی را از تشکیل خانواده میترساند. اگر جوان ایرانی بداند که تشکیل خانواده لطمهای به حقوق اولیه او وارد نمیکند و زندگی مشترک نهاد کوچکی است که زن و مرد با هم تلاش میکنند که آن را به وجود آورند و بهطور مساوی از آثار و نتایج آن بهرهمند شوند، مطمئنا راحت به این موضوع تن میدهند.
پس بایستی به قوانین دیگری هم فکر کنیم که موجب نابرابری و تبعیض بین زن و مرد شده و با ایجاد نگرانی بین افراد، باعث سرباز زدن افراد از تشکیل خانواده شده است.
و در آخر تاکید میکنم که تقلیل موضوع کاهش جمعیت به بحث اقتصادی و محرومکردن اقشار جامعه از کسب درآمد به دلیل نداشتن فرزند، تبعیض مضاعفی است که به افراد جامعه تحمیل میشود. به نظر من، بحث درمورد علل کاهش جمعیت نیاز به تحقیقات میدانی دارد و باید تمامی نتایجی که از این تحقیقات به دست میآید، مورد توجه قرار گیرد و تمامی مواردی که باعث ایجاد دغدغه و نگرانی برای زنان و مردان و ممانعت آنان از فرزندآوری میشود، رفع شود.
نظر شما