واکنش‌های اجتماعی ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی، تنها به حمله‌های فیس‌بوکی محدود نمی‌شود. ایرانیان شاید جزو معدود ملت‌هایی باشند که بیشترین تعداد صفحات «از... متنفریم» را در این شبکه اجتماعی به راه انداخته‌اند. به جای این ۳ نقطه می‌توانید اسم شخصیت‌ها و افراد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بنویسید اما این همه نفرت از کجا در تاروپود این جامعه ریشه دوانده است؟

حمله به «مسی» آیینه خشونت‌های اجتماعی
سلامت نیوز: واکنش‌های اجتماعی ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی، تنها به حمله‌های فیس‌بوکی محدود نمی‌شود. ایرانیان شاید جزو معدود ملت‌هایی باشند که بیشترین تعداد صفحات «از... متنفریم» را در این شبکه اجتماعی به راه انداخته‌اند. به جای این ۳ نقطه می‌توانید اسم شخصیت‌ها و افراد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بنویسید اما این همه نفرت از کجا در تاروپود این جامعه ریشه دوانده است؟

یک روز برای حمله و فحاشی، یک روز برای عذرخواهی و ابراز شرمندگی ملی. آمار کامنت‌های ایرانیان در صفحه فیس‌بوک لیونل مسی، ۴ روز پس از قرعه‌کشی بازی‌های جام‌جهانی همچنان رو به افزایش است. حمله مجازی ایرانیان مقیم فیس‌بوک حالا آن‌قدر دامنه‌دار شده که رسانه‌های جهان هم به آن واکنش نشان داده‎اند. آنها نوشته‌اند ایرانیان با حمله به صفحه مسی به او توهین کرده‌اند.

ایرانی‌ها این بار رکورد شکستند. به‌طور میانگین در هر یک دقیقه ۱۰ کامنت برای مسی گذاشتند اما او تنها کسی نیست که صفحه شخصی‌اش در شبکه اجتماعی فیس‌بوک با حمله ناگهانی ایرانی‌ها مواجه شده است. در روزهای اخیر «فرناندا لیما»، مجری مراسم قرعه‌کشی جام‌جهانی هم از این حمله‌ها بی‌نصیب نبوده است. از این سر دنیا تا آن سر جهان، ایرانیان درباره حجاب و پوشش این مجری نظر دادند و کم نبودند افرادی که او را به دلیل این‌که پوشش اسلامی نداشته شماتت کردند و نوشته‌اند، به همین دلیل تلویزیون ایران برنامه قرعه‌کشی را قطع کرده است. هرچند حمله فیس‌بوکی به صفحه مسی از جمعه تاکنون چنان حجم و شدتی داشته که ابعاد جهانی پیدا کرده اما این حمله‌های مجازی در سال‌های گذشته بی‌سابقه نبوده است. ایرانیان مقیم فیس‌بوک، زمانی برای حمایت از نام «خلیج‌فارس» به صفحات مسئولان کشورهای عربی حمله کرده‌اند، زمانی به صفحه «گلشیفته فراهانی» و زمانی هم به صفحه شخصی «ایوان زایتسف»، والیبالیست ایتالیایی. نگاهی به این حمله‌های مجازی نشان می‌دهد، مشارکت‌کنندگان در حمله‌های فیس‌بوکی، ۲ دسته هستند: «گروه اول فحاشی می‌کنند و گروه دوم هم کسانی که شرمنده از این فحاشی‌ها، می‌روند تا عذرخواهی‌کنند و بگویند که این رفتارها و توهین‌ها مورد تایید همه ایرانی‌ها نیست.» آن‌چه به نقل از کاربران ایرانی فیس‌بوک در صفحه مسی منتشر شده چنان عجیب، خشن و توهین‌آمیز بوده که توجه رسانه‌های جهان را هم به خود جلب کرده است. دیروز روزنامه‌ «ال‌موندو» یکی از روزنامه‌های معتبر اسپانیایی در گزارشی اعلام کرد که هواداران ایرانی با حمله به صفحه شخصی مسی الفاظ ناپسندی را به این بازیکن نسبت دادند. بعضی دیگر از رسانه‌های آلمانی مانند اسپورت و اشپیگل هم در گزارش‌هایی جداگانه به حمله ایرانی‌ها به صفحه لیونل مسی در فیس‌بوک پرداختند. فراتر از بازی‌های فوتبال و ادبیات فوتبالی رایج در ایران و کری‌خوانی‌های مرسوم، واکنش‌های اجتماعی ایرانیان در شبکه جهانی فیس‌بوک درواقع انعکاس‌دهنده شرایط اجتماعی داخلی کشور است؛ جامعه‌ای که به نظر می‌رسد از بس در فضای عمومی داخلی محدود شده و فرصتی برای گفت‌وگو و اظهارنظر نداشته این‌طور در مواجهه با رویدادهای مختلف در شبکه‌های مجازی اجتماعی منفجر می‌شود. از نگاه جامعه‌شناسان و تحلیلگران موضوعات اجتماعی، حمله‌‎ها و هتاکی‌های فیس‌بوکی بیش از هر چیز ماحصل شرایط اجتماعی است که افراد و گروه‌های مختلف جامعه ایران تجربه مشترکی از آن داشته‌اند.

مردم دنبال راه فرار می گردند

دکتر «محمدعلی الستی»، استاد علوم ارتباطات اجتماعی، معتقد است این واکنش‌ها در شبکه‌ اجتماعی مانند فیس‌بوک تا اندازه زیادی ناشی از ضعف کارکرد و عملکرد نهادهای مدنی داخل کشور است. او دراین‌باره گفت: «ایرانی‌ها به دلیل وضع اجتماعی خاصی که نه در سال‌های اخیر بلکه همیشه داشتند، هیچ‌گاه جامعه مدنی را به معنای واقعی تجربه نکردند. ممکن است در مقاطع زمانی خاص نهادهای مدنی فعال شده باشند اما تجربه فعالیت نهادهای مدنی در کوتاه‌مدت نمی‌تواند تجربه مناسبی برای جامعه مدنی در ایران محسوب شود. نهادهای مدنی باید توان مردمی را به گونه‌ای بالفعل کنند که روند تحولات اجتماعی آسان‌تر شود. الان مردم به دلیل نبودن این نهادهای مدنی دنبال مفری می‌گردند که بتوانند این ‌بار اجتماعی را بر دوش بکشند و وقتی آن مفر پیدا می‌شود به شکل عجیب و غریبی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مثل اتفاقی که اخیرا افتاد.»

حمله‌های فیس‌بوکی محصول جامعه آرمانی است

از نگاه سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعه‌شناسان ایران اما حمله‌های فیس‌بوکی بخشی از جامعه ایران ناشی از تاثیر یک نظام آرمانی است. او دراین‌باره  می‌گوید: «متاسفانه در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که همه تلاش‌شان این است که جامعه‌ای اخلاقی باشد درواقع همیشه بالاترین جایگاه‌ها را برای این جامعه در نظر می‌گیریم و به همین دلیل هم خیلی به واقعیت روی زمین توجه نمی‌ کنیم. آن‌قدر در آرمان‌ها غرق هستیم و هدف‌گذاری‌های ما آن‌قدر در افق بلند و بالایی قرار دارند که اساسا از بسیاری از آن‌چه روی زمین هست غافل هستیم. مثل کسی که سوار هواپیما شده و جزییات روی زمین را نمی‌بیند.»

به گفته او، جامعه‌ای که با چنین هدف‌گذاری‌ای مواجه شده باشد درگیر مشکلات فراوانی است؛ مشکلاتی که در ظاهر جامعه خیلی پیدا نیستند و نمود ندارند و در لایه‌های پنهان جامعه قرار دارند و زمانی که مجالی داده و فرصتی پیدا می‌شود به سرعت تمام این بداخلاقی‌ها، کژی‌ها و ناراستی‌ها خودش را نشان می‌دهد و به شکل افراطی هم بیرون می‌ریزد.
در جامعه امروز به دلیل همین مشکلات مردم نمی‌توانند در زندگی روزمره آن‌طوری که هستند خودشان را بروز بدهند. نتیجه این می‌شود که چون آدم‌ها در فضای واقعی آن‌طوری که هستند، بروز پیدا نمی‌کنند، در فضای مجازی افراطی عمل می‌کنند و همین جامعه به قول خیلی‌ها آرمانی وقتی وارد فضای مجازی می‌شود به‌طور غیرقابل اندازه‌گیری بداخلاق و هتاک می‌شود.  معیدفر ادامه داد: «به این جامعه می‌گوییم جامعه‌ای که واقعیتش مکشوف نیست چون به جامعه مجال داده نشده است و افرادی که در این جامعه هستند، نمی‌توانند در روابط واقعی با هم قرار بگیرند و نتیجه آن به‌هم‌ریختگی، پریشانی و بداخلاقی است که در زیر پوست جامعه جریان دارد و بعد بیرون می‌ریزد. از نظر جامعه‌شناسی این شرایط برای جوامعی که صورتشان خیلی آرمانی است به وجود می‌آید و باید مدیران و برنامه‌ریزان جامعه از طریق همین واکنش‌ها متوجه آسیب‌های فراوانی که واقعیت زمینی جامعه ما است، باشند و بدانند این جامعه آن‌طوری که آنها فکر می‌کنند نیست. هرچه افراط در آرمان‌گرایی بیشتر شود، فرصت تعدیل رفتارها و بهنجار شدن آنها هم به وجود نمی‌آید.

چرا «ما متنفریم»؟

واکنش‌های اجتماعی ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی، تنها به حمله‌های فیس‌بوکی محدود نمی‌شود. ایرانیان شاید جزو معدود ملت‌هایی باشند که بیشترین تعداد صفحات «از... متنفریم» را در این شبکه اجتماعی به راه انداخته‌اند. به جای این ۳ نقطه می‌توانید اسم شخصیت‌ها و افراد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بنویسید اما این همه نفرت از کجا در تاروپود این جامعه ریشه دوانده است؟ «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه تهران، در پاسخ به این پرسش ۴ دلیل را مورد توجه قرار می‌دهد و تحلیل می‌کند. نخست این‌که به گفته او از آن‌جا که «حقوق شهروندی» افراد به رسمیت شناخته نشده و حق اظهارنظر و نقد از آنها سلب شده، آنها جای دیگری مثلا در صفحه فیس‌بوک مسی خود را نشان می‌دهند، آن هم با بغض و کینه. او می‌گوید: «افراد باید بتوانند اعتراض کنند، بتوانند انتقاد کنند و صرف‌نظر از این‌که اعتراضشان وارد هست یا نیست اما حرفشان را بزنند و امکان بروز آن را داشته باشند. در جوامع توسعه‌یافته این‌طور نیست که هر مطلبی را که در رسانه‌ها درج می‌شود علیه مقامات و شخصیت‌ها تحلیل کنند چون در رسانه‌ها امکان بروز عقاید و احساسات مخالف وجود دارد.» او ادامه داد: «گاهی که نظرات مخالفان را پای صفحات فیس‌بوک  دنبال می‌کنم می‌ترسم از این‌که چقدر کینه و نفرت وجود دارد، به ویژه آن‌که نوع مخالفت‌هایی که می‌شود اصلا به آن ربطی ندارد بلکه به‌صورتی است که  از پایه و اساس می‌خواهند یک نفر را حذف کنند.‌»

زیباکلام با تاکید بر این‌که نفرت در جامعه ایران رو به ازدیاد است، ادامه داد: «یکی دیگر از دلایل ازدیاد نفرت اشاعه فرهنگ خشونت و گفتمان نفرت است. برخی مسئولان اجرایی ما متاسفانه به اشکال مختلف گاه حتی بدون این‌که خودشان متوجه باشند مروج خشونت هستند. زبانی که علیه مخالفانشان به کار می‌برند پر از کینه و نفرت است و در جامعه‌ای که این ادبیات به‌طور مستمر تکرار می‌شود، حمله به دیگران و حذفشان و هیچ حقی برای دیگران قایل نشدن هم طبیعی و عادت و در مرحله بعدتر از آن یک امر آرمانی می‌شود.»
 او می‌گوید: «مسئولان اجرایی قضایی و قضات در هر کشوری افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی دارند. این قابل فهم است که آنها هم نگاه و گرایش‌های سیاسی داشته باشند ولی جایی مشکل ایجاد می‌شود که بیایند و براساس نظرات سیاسی خودشان موضع‌گیری و بازپرسی کنند. این نقطه  نگران‌کننده است.

 این حرکت‌ها به هر حال خشونت و کینه را رواج می‌دهد و نتیجه این می‌شود که جامعه هم هر جایی که بتواند آن را بازتولید می‌کند وگرنه این‌طور نیست که ژن یا کروموزومی مسئول رفتار تهاجمی در ایرانیان باشد و در سایر مردم جهان نباشد. مردم محصول شرایط اجتماعی و سیاسی هستند که در آن رشد کرده‌اند و زندگی می‌کنند.»
منبع: روزنامه شهروند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha