سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶

کودکان کار در آینده عقده‌ها و حقارت‌ها، نیازها و تمایلات سرکوب‌شده خود را در خیابان خالی خواهند کنند! قتل‌ها، سرقت‌ها، تجاوزها و بیماری‌های جنسی معلول و زاییده‌ رهاسازی کودکانی است که مستعد ارتکاب خیلی از جنایت‌ها هستند.

سلامت نیوز: کودکان کار در آینده عقده‌ها و حقارت‌ها، نیازها و تمایلات سرکوب‌شده خود را در خیابان خالی خواهند کنند! قتل‌ها، سرقت‌ها، تجاوزها و بیماری‌های جنسی معلول و زاییده‌ رهاسازی کودکانی است که مستعد ارتکاب خیلی از جنایت‌ها هستند.

اینجا و آنجا می‌توان آن‌ها را دید. آن‌ها در شکل‌ها و زبان‌های مختلف با تو صحبت می‌کنند. گدا نیستند، اما اصرار عجیبی در فروش اجناسشان دارمند، همه چیز می‌فروشند. از آدامس و گل رز گرفته تا انواع سی‌دی‌های غیرمجاز! خلاصه فروشندگان سیاری هستند که در انباری به وسعت جیبشان خیلی از چیزها پیدا می‌شود! فروشندگانی مهربان، صمیمی، باانصاف و البته کم سن و سال! جغرافیای محل کارشان از میدان راه‌آهن است تا میدان تجریش. از میدان شوش تا میدان توپخانه و خلاصه در همه جای تهران می‌شود آن‌ها را دید! گروه‌های تخصصی نیز در بسیاری از این کودکان کار خیابانی دیده می‌شود. بسیاری از آن‌ها نوازندگان و خوانندگان ماهری هستند که در بین ایستگاه‌های اتوبوس و عمدتا بین میدان راه‌آهن تا میدان ولیعصر برای دقایقی هرچند کوتاه می‌نوازند و می‌خوانند و مسافران خسته و عصبی نیز دوست دارند که آن‌ها تا آخر مسیر در اتوبوس بمانند! در مسیر چهارراه جمهوری تا چهارراه ولیعصر، دو کودک10و12ساله وارد اتوبوس می‌شوند. یکی می‌نوازد و دیگری با صدای حزن‌آلود و گرفته‌ای می‌خواند: یا مولا دلوم تنگ اومده، شیشه دلوم‌ای خدا زیر سنگ اومده و...


چند دقیقه‌ای می‌خوانند. از ته اتوبوس یک خانم صدایشان می‌کند. یکی از آن‌ها به طرف صدا می‌رود و یک پانصد تومانی کاسب می‌شود. این حرکت دیگر در اتوبوس تکرار نشد! پسر بزرگ‌تر کنار من نشسته بود. از او می‌پرسم: چقدر کم کاسب شدید؟ با خنده تلخی می‌گوید: آره، اما تمام خط‌ها که این جور نیست! می‌پرسم: در روز چقدر کار می‌کنید؟ جواب می‌دهد: فرق می‌کند، از 4 تا 8 هزار تومان! خوب این پول‌ها را چکار می‌کنید؟ می‌گوید: خانواده‌مان در زاهدان است، ما اینجا چند نفر هستیم که از زاهدان به تهران آمده‌ایم و شب‌ها هم در شهرری می‌خوابیم. اصلا چرا کار می‌کنید؟ وضع خانواده‌مان در زاهدان خیلی خراب است. یک مادر مریض دارم و یک خواهر و برادر. قبلا پدرم کشاورزی می‌کرد، دخل و خرج اصلا جور نبود آقا. پدرم که مرد، مجبور شدم برای کار به تهران بیایم. این‌ها را پسر با اشک برایم تعریف می‌کرد.
در ارتباط با بحران شکل‌گرفته، یک کارشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی معتقد است فشار اقتصادی خانواده‌ها ناشی از ساز وکارهای اقتصادی کشور است و بدون بسترسازی مناسب در این ارتباط نمی‌توان آینده روشنی برای خانوارهای کم‌درآمد ترسیم کرد. دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم در گفت‌وگو با قانون، به عوامل و پارامترهایی که به بروز و ظهور این بحران اجتماعی کمک کرده اشاره می‌کند و می‌گوید: «زنان و کودکان خیابانی هر چند تفاوت‌های بسیاری در اذهان مردم ما دارند، اما به لحاظ پراکندگی و گستره جغرافیایی آن در کشور شباهت‌های بسیاری نیز با یکدیگر دارند. مثلا هر دو موضوع، نشائت‌گرفته از معضل حاشیه‌نشینی در اطراف کلان‌شهرها هستند، هر دو زاییده بیکاری، فقر و رها شدن آن‌ها از سوی سازمان‌های حمایتی ذیربط هستند و البته هر دو نیز محکوم به نابودی در جامعه.»

وی می‌افزاید: «برخوردهای فیزیکی با زنان و کودکان خیابانی تنها پاک کردن صورت مساله است و به حل مشکل نیز کمکی نخواهد کرد.»
وی در عین حال معتقد است که حل این معضل برنامه‌ریزی همه‌جانبه، علمی و درازمدت مسئولان دست‌اندرکار را طلب می‌کند. اما آیا این برنامه‌ریزی‌ها تاکنون صورت گرفته و علائم و نشانه‌های امیدوارکننده در جامعه دیده شده است؟!


این پرسش را با محمد تیرسحر، کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس مراکز تربیت معلم و آموزش عالی دانشگاه اصفهان در میان گذاشتیم. وی می‌گوید: «نمی‌توان گفت تاکنون هیچ اقدام عملی در سامان‌بخشی به این دسته از بحران‌های اجتماعی صورت نگرفته، اما حجم اقدام‌های انجام‌شده بسیار کمتر از مشکلات موجود بوده، به دیگر بیان پدیده کودکان خیابانی در جامعه ما در حال گسترش روزافزون است.»

وی درعین حال به سازمان‌های حمایتی مانند بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی (ره) و تامین اجتماعی اشاره می‌کند و می‌افزاید: «متاسفانه بعضی از سازمان‌های حمایتی و بیمه‌ای مانند سازمان‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، برنامه‌های عملی مناسبی برای تحت پوشش قراردادن نیازمندان واقعی جامعه نداشته‌اند و اگر تاکنون معضل کودکان خیابانی حل نشده است، به خاطر کم‌کاری اینگونه سازمان‌ها نبوده، بلکه ناشی از مقطعی بودن برنامه‌ها، پرداختن به فعالیت‌ها در سطح و دور ماندن از زیرساخت‌های چگونگی شکل‌گیری بحران‌های اجتماعی بوده است.»

این کارشناس‌ارشد علوم تربیتی در ادامه خاطرنشان می‌کند: «مثلا نیروی انتظامی با توجه به وظایفی که برای او تعریف شده این کودکان را جمع‌آوری و تحویل بهزیستی می‌دهد. اما بهزیستی نیز برنامه خاصی برای جلوگیری از بازگشت این کودکان به حالت اولیه و در واقع حالت قبل از بروز یک انحراف را ندارد! اگر هم تاکنون اقدامی کرده‌اند، بیشتر مقطعی، گذرا و در ساده‌ترین شکل ممکن بوده است.»

تیرسحر تصریح می‌کند: «باید ریشه‌یابی شود که چرا کودکان برای کار به خیابان می‌آیند؟ آیا در این مورد کنکاشی به عمل آمده است؟ برای مثال بیشتر کودکان خیابانی که در اصفهان به سر می‌برند از استان‌های لرستان، ایلام و سیستان و بلوچستان آمده‌اند و شب‌ها را در پارک‌ها می‌خوابند. اما تنها اقدامی که در این ارتباط به عمل آمده جمع‌آوری این کودکان و فراهم نمودن تسهیلاتی است که آن‌ها به شهرهای خود بازگردند، در صورتیکه آن‌ها برای فرار از مشکلاتی که در شهر و خانواده وجود داشته به اینجا آمده‌اند، پس می‌بینید که بیشتر مسئولان در صدد هستند به نوعی خود را از معضل ایجادشده دور کنند و آنچه هیچ زمان کسی به فکر آن نبوده کودکان‌ رهاشده در شهرهای بزرگ و عمدتا حاشیه‌ای شهرها هستند.»

براستی معضل کودکان خیابانی را نمی‌توان حل کرد؟ مسئول یکی از خانه‌های سبز در تهران چنین پاسخ می‌دهد: «به نظر من این مشکل نه تنها حل نمی‌شود که هر روز بر دامنه و عمق آن افزوده می‌شود.»

وی که نمی‌خواهد معرفی شود در ادامه می‌افزاید: «مگر چه تعداد از اینگونه مراکز (خانه‌های سبز، ریحانه و...) در سطح شهر تهران وجود دارد و مگر ما چقدر می‌توانیم از این تعداد پسر و دختر فراری نگهداری کنیم؟»

دکتر قرایی‌مقدم،‌ رهاسازی معضل اجتماعی کودکان خیابانی را متولد بروز و شکل‌گیری مردان و زنان خیابانی در آینده نزدیک می‌داند. وی می‌گوید: «چنانچه معضل کودکان خیابانی با سرعت و شدت بیشتری پیگیری نشود در آینده نزدیک باید به دنبال قاتلان عنکبوتی بود که برای بروز عقده‌های درونی خود به شکار افراد هم‌سطح و همطراز خود در خیابان‌ها می‌روند، افرادی‌ که به صید جنس ضعیف، ظریف، ترد و شکننده می‌روند تا عقده‌ها و حقارت‌ها، نیازها و تمایلات سرکوب‌شده خود را خالی کنند! قتل‌ها، سرقت‌ها، تجاوزها و بیماری‌های جنسی معلول و زاییده‌ رهاسازی کودکانی است که مستعد ارتکاب خیلی از جنایت‌ها هستند.»

این آسیب‌شناس مسائل اجتماعی در ادامه به راهکارهای موجود اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: «باید به مسئله از دید کلان قضیه نگریست. همچنین راهکارها نباید مقطعی و در سطح قرار گیرند. بلکه باید مراکزی ایجاد کرد که این کودکان در عین برخورداری از کلیه نیازهای هم‌سن و سالان خود به فراگیری حرفه‌های فنی و عملی موردنیاز جامعه بپردازند. دولت نیز می‌تواند از رهگذر کار این دسته از کودکان، فروش تولیدات آن‌ها را صرف هزینه‌های موجود اینگونه مراکز کند. در درازمدت نیز باید خانوارهای کم‌درآمد و کسانی‌که تنها منبع درآمد و نان‌آورشان را از دست داده‌اند شناسایی شوند و سقف کمک‌های پرداختی به این دسته از کودکان افزایش یابد.»

اما در هیاهوی بحث‌ها و برخوردهایی که با کودکان خیابانی صورت می‌گیرد، هر روز شاهد و ناظر کودکانی هستیم که در خیابان‌ها با اصرار به عابران رهگذر آدامس و شکلات می‌فروشند. آن‌ها نان‌آوران خانواده‌های خود هستند. ساعات کار آن‌ها فاصله بین سبز و قرمز شدن چراغ‌های راهنمایی است. آن‌ها دوست دارند زمان قرمز بودن چراغ‌ها طولانی شود. چون نان‌آوران پشت چراغ قرمز نیازمند قرمز بودن چراغ‌ها هستند، هرچند خود در دایره قرمز رنگ فقر و بیکاری متوقف شده‌اند. با سبز شدن هر چراغ راهنمایی، این رنگ صورت کودکان است که قرمز می‌شود. صدای کودک خواننده هنوز از دور دست‌ها می‌آید: «ای خدا دلوم تنگ اومده، شیشه دلوم ‌ای خدا زیر سنگ اومده...»

منبع: قانون

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha