افسردگی از زمانهای بسیار دور به عنوان یك عارضه شناخته شده است. انسان زمانی كه دید دیگر چیزی برایش جذابیت ندارد و لذتی نمیبرد و از سوی دیگر حس كرد كه حساسیتپذیری او افزایش یافته و به نوعی احساس كجخلقی در وی متولد شده به گونهای درگیر درجاتی از افسردگی شده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران حدود 10 تا 15 درصد افراد افسرده در طول زندگی خود اقدام به خودكشی كردهاند. البته افسردگیهایی كه پایه ژنتیكی دارد جزو این گروهاند و در اصل اختلالات هورمونهای بدن بویژه در مغز این افراد موجب میشود دست به چنین كاری بزنند. متأسفانه حدود 5 درصد از این افراد موفق میشوند كه به شكل جدی با طرح و نقشه كه از پیش تعیین شده، خودكشی كنند.
دكتر سیما فردوسی، استاد روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی درباره دیگر پیامدهای افسردگی به خبرنگار گفت: به هم ریختن و بینظمی در دوره قاعدگی از علائم افسردگی است. همچنین سردمزاجی و بیعلاقگی به برقراری ارتباط با همسر، از یك سو و برعكس افزایش شدید میل جنسی، از نكتههای افسردگی است.
وی درباره این كه یكی از سؤالات اساسی درباره ابتلا به افسردگی این است كه علائم چه مدت باید ادامه یابد تا فرد به عنوان بیمار افسرده شناخته شود، اظهار كرد: اگر این علائم تا دوسال ادامه یابد باید به بیمار بودن فرد مشكوك شد. اگر علائم به مدت یك یا دو هفته ایجاد شده و از بین برود، دیگر فرد افسرده محسوب نمی شود و این دسته از افراد را در گروه افراد غمگین به شمار میآوریم.
به گفته وی افسردگی انواع مختلفی دارد كه یكی از آنها مربوط به محیط زندگی انسان است. افسردگی محیطی به علت دست نیافتن فرد به خواستهها و آرزوهای فردی بروز میكند و متأسفانه دستهای از افراد به آن گرفتار میشوند. نوع دیگر افسردگی، افسردگی آندوژن یا در اصطلاح درونی است.
دكتر فردوسی در این باره توضیح داد: تغییر در مواد بیوشیمی مغزی و اختلالات هورمونهای مغزی، افراد را از درون به افسردگی مبتلا میكند. كاهش برخی مواد در مغز موجب میشود كه دیگر چیزی فرد را خوشحال نكند و احساس لذت از زندگی نداشته و به دنبال چارهای برای حل مشكل باشد.
این نوع افسردگی در میان كارشناسان به افسردگی اساسی هم معروف است كه خود به دو دسته یك قطبی و دو قطبی تقسیم میشود. وی گفت: در افسردگی دوقطبی گاه فرد علاوه بر علائم افسردگی، دچار علائم سرخوشی و نشاط زودگذر میشود كه البته این حالت كه به آن «مانیا» هم میگویند مدت زمان خاصی دارد و پس از آن از بین میرود.
وی با بیان این كه گاه افراد در بحرانهایی قرار میگیرند كه موجب ایجاد زمینههایی از افسردگی میشود، اظهار كرد: در مواردی از دوران بارداری عارضه افسردگی محسوس است. نوع دیگری از افسردگی آندوژن یا درونی، عارضه افسردگی فصلی است. افرادی كه به این عارضه مبتلا میشوند، در برخی از فصول سال مثل پائیز و زمستان در مجموع به مدت 60 روز احوال خوشی ندارند. برخی هم بهار و تابستان این حالت را دارند. البته در این افراد گردش سیكل مهم است. یعنی این عده در یك دوره خاص از فصل، هر سال در همان زمان دچار علائم افسردگی میشوند.
وی درباره شایعترین سن ابتلا به افسردگی گفت: افسردگی در هر سنی امكان رخ دادن دارد، یعنی حتی در دوران كودكی هم امكان ابتلا به آن وجود دارد. كودكی، نوجوانی، میانسالی و كهنسالی دورانهای مختلفی برای افسردگی است.
درباره افسردگیهایی كه جنبه محیطی دارد بیشتر در افرادی كه مثبت اندیشیدن را نیاموختند رخ میدهد. همه چیز در برابر نظر این افراد منفی است و آنها رفته رفته به همه ابعاد زندگی دید غیرمثبت پیدا میكنند. از علل دیگر میتوان به خانواده فرد اشاره كرد. افرادی كه در برخی خانوادههای بدون كانون مناسب محبت و عاطفه رشد میكنند و پیوسته دچار خشونتهای خانوادگی هستند، انتقاد منفی میشوند، در اهداف خود دچار اختلال شدهاند، جزو آن دسته از افراد هستند كه خانواده نقش مهمی در پیدایش افسردگی آنها داشته است.
ناكامی مكرر در انسان موجب افسردگی میشود و موفقیت در اهداف جدید دوری از افسردگی را به دنبال دارد.
وی با تأكید بر اینكه برای مقابله با افسردگی داشتن برخی اهداف ضروری و مؤثر است، اذعان كرد: از آن جمله میتوان به اهداف آنی اشاره كرد. مثل دیدن طبیعت، مسافرت، دیدار دوستان و غیره. اهداف كوتاه مدت هم در این زمینه اهمیت دارد مانند تلاش برای شركت در كنكور و قبولی در رشته مورد علاقه. از دیگر نكات میتوان به اهداف درازمدت برای مقابله با افسردگی اشاره كرد كه همه این هدفها هر یك در زمان خود براساس تواناییهای فردی كمكرسان خوبی به شمار میرود.
دكتر فردوسی در پاسخ به اینكه در مواردی كه علل ژنتیكی موجب افسردگی میشود چه باید كرد، گفت: گاه تا 10 نسل گذشته انسان، ژنها می تواند به نسل ما انتقال یافته و موجب برخی علائم افسردگی شود.
اگر ژنی باشد كه افسردگی كودكی را به ما انتقال دهد موجب افسردگی میشود. برخی ژنها پس از سن 40 سالگی بروز میكنند كه به آن افسردگی میانسالی میگویند. این افراد قبل از این سن هیچ علامت افسردگی از خود نشان نمیدهند اما به محض ورود به سن 40 سالگی یا همان دهه چهارم زندگی با علائمی از افسردگی مواجه میشوند.
اگرچه در موارد افسردگی ژنتیكی دارو كمكرسان است اما راهكار قطعی و نهایی نیست و باید رفتاردرمانی و مشاوره با آن همراه شود. در این زمینه شناختدرمانی كمك فراوانی خواهد كرد. شناخت اینكه چه رفتارهایی در زندگی باید اصلاح شود.
وی تصریح كرد: شناخت رفتاردرمانی و در اصطلاح CBT شاخهای از دانش روانشناسی است كه كمك میكند با تغییر صحیح شناخت افراد، رفتار آنها را به گونهای مناسب تغییر دهیم. دانش امروز به این نتیجه رسیده است كه فراگیری هر تخصص یا حرفه یا زبان و گویش خاصی میتواند از بروز افسردگی و حتی آلزایمر جلوگیری كند. هر زبانی كه فرابگیریم كمك فراوانی به تقویت سلولهای مغز میكند، پس باید به یادگیری زبان جدید اقدام كرد و این یك توصیه در كنار دارودرمانی است.
این روانشناس با بیان اینكه افسردگی پس از زایمان باید در مدت حداكثر 4 ماه برطرف شود و اگر مداوا مؤثر نبود باید از روشهای دیگر رواندرمانی استفاده كرد، خاطرنشان كرد: گاه افسردگی ارتباطی به بارداری و زایمان نداشته و در زمان خاصی به بهانهای كه در اینجا بارداری و زایمان است بروز یافته و باید درمان شود. در مواردی كه افسردگی موجب اختلالات قاعدگی میشود باید در گام اول به متخصص زنان و زایمان مراجعه كرد.
اگر بررسیهای آزمایشگاهی و رادیولوژی و معاینات اولیه حاكی از سلامت فیزیكی و فیزیولوژیكی بود باید به متخصص غدد مراجعه كرد. گاه اختلالات زنانگی به علت برهم ریختن تعادل هورمونی بروز میكند.
امروزه داروهای متعدد و مؤثری در اختیار پزشكان است اما اگر درصدی از بیماران افسرده به درمانهای دارویی پاسخ ندادند كه البته تعداد آنها بسیار كم است باید حدود 12 جلسه زیر نظر متخصص مغز و اعصاب از شوك الكتریكی مغزی استفاده كرد. این شوك موجب از بین رفتن عوامل مؤثر در افسردگی و اختلالات فكری میشود.
وی تصریح كرد: افسردگی از ابعاد روح و روان آغاز میشود و اگر بموقع رسیدگی نشود به سایر ارگانهای بدن آسیب میرساند. گاه بسیاری از مشكلات گوارش، دردهای مختلف عضلانی و مفصلی ریشه از افسردگیهای مزمن دارد. جسمانی شدن مسائل روحی امروزه نكته مهمی در درمان است. اضطراب و استرس ارتباط نزدیكی با افسردگی دارد. تماس مدام با ناكامیها، نگرانیها و اضطرابها موجب بروز افسردگی میشود. در مجموع افسردگی یعنی به بنبست رسیدن و اینكه «هیچ كس نمیتواند به من كمك كند».
نظر شما