چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۸
کد خبر: 101900

سلامت نیوز : فروردین ماه وقتی بانک مرکزی دولت دهم در بخشنامه ای خبر از حذف ارز مرجع داد اولین واکنش ها از بازار دارو به گوش رسید.با حذف ارز 1226تومانی و افزایش قیمت آن به 2447تومان برای واردات دارو به کشور بیش از همه واردکنندگان دارو دچار بحران شدند و داروها در گمرک انباشته شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ البته دولت نیز به وعده های خود برای پرداخت یارانه 2هزار و 200میلیارد تومانی برای جبران افزایش نرخ ارز دارو عمل نکرد و همین امر هر روز بر مشکلات بازار دارویی کشور و بیش از همه درد و رنج بیماران سرطانی،صعب العلاج و بیماران خاص می افزود. با روی کار آمدن دولت یازدهم و دستور رئیس جمهور برای ترخیص داروهای در گمرک مانده از یک سو و دستور دولت برای بازگشت قیمت داروهای گران قیمت به قیمت های سال گذشته از سوی دیگر و البته افزایش سهم پوشش بیمه ها در مورد داروهای گرانقیمت کمی از التهابات بازار دارویی کاسته شد. با وجود اینکه قیمت دارو به نسبت گذشته به اندک ثباتی رسیده است اما بازهم پرداخت مبالغ سنگین برای بیماران باری است کمرشکن.

۲۸ عدد قرص ۸ میلیون تومان

ساعت 8:30 صبح شنبه است و هنوز از صف طولانی بیماران نسخه در دست مقابل داروخانه تخصصی و فوق تخصصی 13آبان تهران خبری نیست.هر چند دقیقه یک نفر با کیسه ای پر از دارو از داروخانه بیرون می آید.اولین نفری که با او مواجه می شوم نظامی است و در ارتش جمهوری اسلامی ایران شاغل است.برای خرید قرص«تارسوا»که یکی از داروهای درمان سرطان ریه است به این داروخانه آمده است.از قیمت داروها که می پرسم می گوید: 28عدد قرص تارسوا 8میلیون تومان قیمت دارد، اما خوشبختانه بیمه ارتش پوشش کاملی دارد و من برای این قرص ها فقط 500هزار تومان پرداخت کردم.ولی افرادی که از تمکن مالی پایینی برخوردارند یا از بیمه کاملی برخوردارنیستند باید مبالغ بالایی پرداخت کنند.

او که داروها رابرای بیماری همسرش تهیه کرده است می گوید:بر اساس تجربه و واکنشی که بدن همسرم به داروهای ساخت کشورهای مختلف نشان می دهد،همیشه به دنبال داروی تارسوای سوئیسی هستم که خوشبختانه این داروخانه نمونه سوئیسی آن را داشت و داروی مورد نیاز برای مصرف یک ماهش را تهیه کردم.

دارو بی سر و صدا دارد گران می شود

مرد میانسال دیگری از داروخانه بیرون می آید و وقتی باسوالم درباره وضعیت قیمت و فراوانی داروهای بیماران سرطانی و صعب العلاج مواجه می شود می گوید:دارو دارد گران می شود،خیلی هم بی سرو صدا دارد گران می شود.از چند و چونش که می پرسم می گوید:همسرم به بیماری سرطان سینه مبتلاست و هر ماه برای خرید داروهایش به یکی از سه داروخانه 13آبان، هلال احمر یا نجات اللهی که مخصوص بیماران خاص است مراجعه می کنم.داروی اصلی مورد استفاده همسرم، داروی هرسپتین است که در زمان گرانی دارو هر سه عدد آمپول هرسپتین سوئیسی را ۲ میلیون و 400هزار تومان خریداری می کردیم.پس از روی کار آمدن دولت جدید و اقداماتی که برای کاهش قیمت دارو انجام گرفت همین دارو را با دفترچه تامین اجتماعی به قیمت 550هزار تومان خریداری می کردم.ولی متاسفانه امروز در مراجعه به داروخانه هلال احمر متوجه افزایش قیمت این دارو از 550هزار تومان به 821هزار تومان و در مراجعه به داروخانه نجات اللهی هم متوجه افزایش قیمت و فروش این دارو به قیمت 728هزار تومان شدم. با این حال داروخانه 13آبان به دلیل اینکه دارو را با قیمت قبلی خریداری کرده است همچنان دارو را به همان قیمت 550هزار تومان به من فروخت و مسئول داروخانه گفت ممکن است در مراجعه بعدی با افزایش قیمت این دارو مواجه شوی.

مشکلات بیماران به خرید دارو خلاصه نمی شود

یکی دیگر از مراجعه کنندگان مرد میانسالی است که برای خرید داروهای دخترش که مبتلا به بیماری ام اس است به این داروخانه مراجعه کرده است، می گوید: قیمت داروهای ایرانی ام اس به مراتب کاهش یافته است اما بدن دخترم به این داروها واکنش نشان می دهد و به سفارش پزشکش باید داروی خارجی مصرف کند.هر آمپول آرژانتینی را که در اردیبهشت ماه 40هزار تومان می خریدم حالا به قیمت 120هزار تومان می فروشند.البته بیمه تامین اجتماعی 90درصد هزینه هایش را پرداخت می کند.امروز هم تنها 10درصد هزینه خرید 8آمپول 120هزار تومانی را پرداخت کردم؛یعنی 96هزار تومان. در حالی که پیش از این برای خرید همین تعداد آمپول فقط 32هزار تومان پرداخت می کردم.او البته دل پری از هزینه بالای درمان بیماران ام اس و حمایت نکردن بیمه ها و دولت از این بیماران دارد.او با ناراحتی می گوید: تمام مشکلات این بیماران به خرید دارو خلاصه نمی شود، هر بار مراجعه شان به پزشک و گرفتن نوار مغز، حداقل 100هزار تومان هزینه دارد که هیچ کدام از این هزینه ها را بیمه تقبل نمی کند.هر سه ماه یک بار هم باید آزمایشی برای سنجش تعادل بدهد که آن هم در پوشش بیمه نیست و برای آن 160هزار تومان پرداخت می کنیم.

واکنش بیمار به داروی کره ای و چینی

یکی دیگر از مراجعان به این داروخانه دانشگاهی، نه از بالا بودن قیمت دارو که از کمبود داروهای خارجی با کیفیت گلایه دارد و از داروهای کره ای و چینی می گوید که همسرش با مصرف آنها تشنج کرده است.پیرمرد می گوید بازنشسته تامین اجتماعی است و همسرش به سرطان سینه مبتلاست.چند ماه قبل وقتی برای تهیه آمپول تاکسول داروخانه های شهر را زیر پا گذاشته بود تنها نمونه کره ای و چینی را روی پیشخوان گذاشته و گفته بودند فقط همین دارو موجود است. از قضا همسرش نسبت به این دارو واکنش نشان داده و دچار تشنج شده بود.می گوید در طول دوران بیماری همسرش همه داروهای ساخت چین، کره، آلمان، فرانسه، ایتالیا و کانادا را امتحان کرده اند و از داروهای چینی و کره ای گریزانند. این بار خوشبختانه داروی آلمانی برایش فاکتور کرده اند و خوشحال است که همسرش قرار نیست درحین مصرف دارو دچار تشنج شود. از کاهش قیمت داروها هم راضی است و می گوید ماه قبل 50هزار تومان سهم ما برای خرید داروی تاکسول شده بود ولی این بار قیمت ها کاهش داشته است و با بیمه تامین اجتماعی فقط 33هزار تومان به صندوق پرداخت کردم.

مرد جوانی در حالی که دفترچه تامین اجتماعی و کیسه دارو به دست دارد از داروخانه خارج می شود. می گوید قیمت داروهای ام اس کاهش داشته است.سری دوازده عددی آمپول ربیف ایرانی را نشانم می دهد و می گوید: قبلا همین داروها را 100هزار تومان می خریدم ولی امروز همین دارو را 18هزار و 500تومان خریده ام. مرد جوانی که به نظر می رسد کمتر از 30سال داشته باشد وقتی می بیند درباره قیمت دارو صحبت می کنیم پا جلو می گذارد و می گوید:اوایل تابستان که برای خرید یک دوره داروی همسرم به همین داروخانه می آمدم 700هزار تومان پرداخت می کردم، آن هم برای داروی هندی.اما این بار با همین دفترچه تامین اجتماعی فقط 235هزار تومان پرداخته ام .میزان پوشش بیمه ای تامین اجتماعی برای داروهای همسرم هم تغییر نکرده است چون همیشه 50درصد هزینه هایش را پرداخت می کرد و کاهش پرداختی من نشان می دهد دارو نسبت به گذشته ارزان تر شده است.اما بازهم برای ما که کارمندیم گران است و برای تهیه دارو با همین قیمت ها هم بامشکل مواجهیم.

خانمی سراسیمه از داروخانه بیرون می آید.سعی می کنم به سرعت سوالم را مطرح کنم. خیلی سریع جوابم را می دهد و می گوید:پدرم برای شیمی درمانی در بیمارستان بستری است و پزشکش مرا برای خرید آمپولی که گلبول سفید خونش را پایین بیاورد به این داروخانه فرستاده است. خوشبختانه بیمه تکمیلی داریم و هیچ هزینه ای برای درمان و داروی پدرم پرداخت نمی کنیم.اما چرا داروهای این چنینی که برای بیماران حیاتی است در داروخانه بیمارستان ها یافت نمی شود و در شرایطی که پدرم با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کند،من باید در داروخانه های شهر به دنبال خرید دارو باشم.

۶ میلیون تومان دارو برای مصرف ۲۰ روز

کیسه پلاستیکی مملو از دارو در دستان مرد توجهم را جلب می کند. سر صحبت را که با او باز می کنم معلوم می شود داروها را برای مادرش تهیه کرده است که از بیماری سرطان رنج می برد. رسید پرداخت هزینه های دارو را که درمی آورد، یک فهرست طولانی از داروها در آن درج شده است، جمع دو نسخه بیش از ۶ میلیون تومان شده است؛ برای مثال قیمت یکی از آمپول ها به نام «اَب تِکسِل» ۷۶۷ هزار تومان شده است، آمپول گران دیگر هم «اَوِستین» نام دارد. می پرسم این داروها برای چه مدتی است؟ می گوید هر ۲۰ روز یعنی هر ۲۰ روز حدود ۶ میلیون هزینه دارو باید پرداخت شود. می گوید: قیمت داروها هیچ فرقی نکرده است. از ۴ ماه پیش قیمت داروها کوچک ترین فرقی نکرده و تنها اتفاقی که افتاده، این است که قبلاً برای تهیه دارو با مشکلاتی مواجه بودیم و دارو را گیر نمی آوردیم ولی الان دارو موجود است. در ادامه صحبت هایش با ابراز تأسف از قیمت بالای داروها تصریح می کند: ما برای تهیه داروها مشکلی نداریم چون هزینه داروهای مادرم از طرف شرکت نفت به طور کامل پرداخت و برای ما رایگان تمام می شود ولی فردی را می شناسم که هزینه داروهایش ۷ میلیون تومان می شود. او به هیچ وجه دیگر قادر نیست هزینه دارو پرداخت کند و آمپولی که باید ۶ بار در هفته به او تزریق شود یک بار در هفته تزریق می شود از این مبلغ بالا تنها ۲ میلیون تومان را سازمان تأمین اجتماعی پرداخت می کند.

در یکی دیگر از داروخانه های معروف شهر مشهد که محل فروش داروی بیماران خاص است خانمی نسخه اش را به داروخانه ارائه می دهد. سوالی می پرسد و دست خالی برمی گردد. از او درباره داروی مورد نظرش می پرسم، می گوید: «آمپول «ربیف» برای بیماری اِم اِس می خواهم و چند روز است که دارم می گردم». کنجکاوتر می شوم و او توضیحاتش را این طور کامل می کند: من دنبال داروی خارجی هستم وگرنه داروی ایرانی را رایگان می دهند ولی متأسفانه داروهای ایرانی عوارض دارد. او تأکید می کند: داروها ارزان نشده است و آمپول ربیف به همان قیمت ۹۰ هزار تومان است که قبلاً بود البته اگر گیر بیاید. این زن جوان در پایان صحبت هایش می گوید: بیماران حاضرند هر چقدر لازم است بپردازند ولی داروی خوب و با کیفیت به دست بیاورند. در همین داروخانه، بانوی دیگری منتظر دریافت داروست، بیمار او هم سرطانی است، او از قیمت داروها راضی است، علت را که می پرسم، می فهمم که از خدمات مددکاری استفاده می کند و می گوید: داروها قبلاً ۱۳۰ هزار تومان می شد ولی با بیمه و بعد هم کمک مددکاری فقط ۱۰ هزار تومان پرداخت می کنیم. این آمپول ها را ۲ بار در هفته در بیمارستان تزریق می کنند، قیمت آزاد آمپول دانه ای ۷۰۰ هزار تومان است.

این داروها یک بار هست یک بار نیست

در یکی دیگر از داروخانه های مشهد هم خانمی میانسال که در حال پرداخت هزینه داروهاست، توجهم را جلب می کند. پسرش ۱۳ سال دارد و از بیماری ریوی رنج می برد. می گوید: چند روز است که برای تهیه دارو با داروخانه تماس می گیرم تا بالاخره گفتند یارانه دارو آمده و امروز آمده ام تا داروها را بگیرم، حالا که آمده ام داروها را بگیرم می گویند داروها خارجی است و باید آن ها را آزاد بخرید، مجبورم به خاطر بچه ام پرداخت کنم؛ پول داروها شد ۱۲۲ هزار تومان که ۶۰ تا قرص بوسنتان است، و ادامه می دهد: «قبلاً هر یک دانه از این قرص ها ۱۰۰ هزار تومان بوده و ما برای تهیه ۵ قرص هر بار ۵۰۰ هزار تومان پرداخت می کردیم. ظاهر این زن که به همراه همسرش به داروخانه آمده است، نشان می دهد که هزینه داروها را به سختی تهیه می کنند و آخرین جملاتش که با درماندگی می گوید در گوشم می ماند: این داروها یک بار هست، یک بار نیست و مجبور می شویم که داروها را آزاد بگیریم.

دارو را به تعدادی که پزشک تجویز کرده است نمی دهند

صحبت که به این جا می رسد، شوهرش یکی دیگر از مشکلاتشان را این طور بیان می کند: تا حالا چند بار نسخه را به داروخانه آوردیم ولی به اندازه قرص هایی که تجویز شده، به ما نمی دهند، مثلاً دکتر ۴۰ قرص تجویز می کند ولی داروخانه ۳۰ قرص به ما می دهد با این که تأیید دارو را هم داریم. علت را می پرسم با ناراحتی جواب می دهد: برای این که ۱۰ تا را آزاد بفروشند. ولی ما به تأیید دارو گفتیم و آن ها گفته اند داروخانه حق ندارد حتی یک قرص کمتر به شما بدهد. راستی که اگر سری به بیمارستان ها و داروخانه ها بزنیم، خواهیم فهمید مردم چه دردی دارند و با چه مشکلاتی دست به گریبان هستند ولی جای خالی مسئولان در میان مردم احساس می شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha