سلامت نیوز : ما در دنیایی زندگی میکنیم که ارزشها و مزیتهای یک «جسم توانا» بیشتر از یک «جسم ناتوان» است به طوری که در قیاس با هم کاملا در مقابل هم قرار میگیرند. موضوع معلولیت در یک جامعه همچون یک مشکل دیده میشود و این دیدگاه باعث میشود به این نتیجه برسیم که افراد از اینکه معلولیتی داشته باشند یا اینکه روزی دچار معلولیت بشوند بترسند و واهمه داشته باشند. وقتی که به تصاویر مثبت و منفی از معلولیت در جامعه نگاه میکنیم، ملاحظات بسیاری وجود دارند که باید در جامعه رعایت کنیم.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه مردم سالاری ؛ لازم است بدانیم برخی از احساسات و اطلاعاتی که در رابطه با معلولیت از گذشتهها با خود داریم چگونه شکل گرفتهاند؟ در اصل باید به دو نوع معلولیت اشاره کنیم، که عبارتند از معلولیت نوع پزشکی (طبی) و در مقابل آن معلولیت از نوع اجتماعی. به طور خلاصه، معلولیت طبی اشاره دارد بر معلولیتی که بصورت ذاتی با شخص همراه است که وظیفه خود شخص است که بر معلولیت غم انگیزش از طریق داروها و درمانها و اقدامات پزشکی-درمانی غلبه کند و با انجام چنین تلاشهایی به پرورش شخصی خود بپردازد. این دیدگاه نسبت به معلولیت، عادی شدن افراد دارای معلولیت در جامعه، شناسایی نوع معلولیت و درمان وضعیت آنها را هدف قرار میدهد.
نگاه اجتماعی به معلولیت، بین اختلال و معلولیت تمایز قائل میشود. این دیدگاه تاکید دارد که اختلالات به طور ذاتی ناتوان کننده (معلول کننده) نیستند بلکه جامعه باعث این معلولیت (ناتوانی) میشود، به طوری که زمینههای درماندگی و شکست خوردن را برای افرادی که دچار اختلال و نقص هستند فراهم میکند و برسر راهشان موانع زیادی قرار میدهد. در رسانهها، تصاویر مثبت و منفی بسیار متفاوتی ازمعلولیت- چه مثبت و چه منفی- وجود دارد که بسیار هم دستخوش تحریف بودهاند. از اولین فیلمهای صامت که معلولین به عنوان تمثالهایی از شوخی، شرارت یا تأسف نمایان میشدند گرفته تا امروز که بازیگران غیرمعلول برای نمایش یک شخصیت معلول متحمل سختی فراوان میشوند.
نمونه شناخته شده این موضوع که در بریتانیا همه به یاد دارند، اضطراب فراگیری بود که توسط خانم Cerrie Burnell تهیه کننده تلویزیون کودکان BBC که معلولیت داشت به راه افتاد. این خانم با معلولیت در دست راستش متولد شده بود و از هیچ اندام مصنوعی استفاده نمیکرد. تعدادی از والدین نسبت به پخش تصویر او از تلویزیون با این مضمون که نداشتن دست موجب ترسیدن بچهها میشود شکایت کردند در حالیکه هیچ ملاحظهای برای «توانایی» این خانم به عنوان یک مجری تلویزیونی بسیار توانا و موثر در نظر گرفته نشد.
از اینکه ما «معلولین» را همچون انسانهای «ضعیف» یا «قربانی» میبینیم چه کسی باید متاسف باشد؟
متعاقباً به کار بردن کلیشههای منفی برای نشان دادن معلولین، تا حدی درون ارزشها و اعتقادات رایج بین ما فیلتر میشود. افراد دارای معلولیت به عنوان «محتاج به صدقه و خیرات» مطرح میشوند و هرجا که واژه زائد «handicap» به معلولیت معنا میشود در حالیکه از «hand-in-cap» به معنای لغوی «دست در کلاه» و به منظور «گدایی و درخواست کردن» نشئت میگیرد. همچنین اشاره دارد بر اینکه افراد دارای معلولیت همیشه و به طور کامل متکی و وابسته به دیگران و باری سنگین بر دوش جامعه میباشند.
در سرتاسر تاریخ، این کلیشههای منفی برای معلولین استفاده شده اند اما ما چگونه میتوانیم به عنوان شهروندان در عصر مدرن امروزی، اجازه بدهیم این تصاویر ناخوشایند هنوز هم استفاده شوند؟
تبلیغ کنندگان و آگهی دهندهها نسبت به استفاده از معلولین برای توسعه و ترویج تجارت خود بی میل هستند، چرا که در این صنعت همیشه «نهایت زیبایی و کمال» مطرح و پسندیده بوده است و این با تصویری که از معلولیت داریم مطابق نیست و معلولیت برای تامین و برآوردن این معیارها مطرح نشده و مناسب یا مشوق برای جذب توده مردم فرض نمیشود. اما اخیراً یک خانم طراح لباس اسپانیایی «Dolores Cortes» از تصویر یک دختربچه دارای سندروم داون برای عکس روی جلد کاتالوگش استفاده کرد! این حرکت شجاعانه خواه ضمانتی برای توسعه کار و شهرتش باشد یا نباشد اما تصویری بسیار الهام بخش بود، چرا که وقتی یک دختربچه کوچک خوشحال و با نمک- علیرغم معلولیتش- را میبینیم ناخودآگاه انسان را به خنده میاندازد و این مفید و سودمند است. این اواخر، دو مورد دیگر که معلولیت در تبلیغات مورداستفاده قرار گرفته دیده شد. در تبلیغ برای بانک Barcley که از یک معلول ویلچیری استفاده شد و یک زن نابینا در یک تبلیغ Dove.
باور این مساله سخت است که حضور بازیگران و مدلهای دارای معلولیت در آگهیها حقیقتاً میتواند نگرشها را تغییر دهد اما اگر هم نتوانست؛ راهی میشود برای اینکه «صنعت» برای تحقیق درباره چگونگی تغییردادن اولویتهای مشتریان و مصرف کنندگان از یک برند به برند دیگر به آن بیشتر بها دهد و هزینه و تلاش کند.
امروزه ما با آگهی و تبلیغات روی وب سایتها، در مجلات، رادیو، تلویزیون، در حمل ونقل عمومی و... اشباع شدهایم. خیلی از برندهای شناخته شده در خانهها دیده میشوند در حالیکه معلولین و خانوادههای ایشان هم جزو مصرف کنندگان همین برندها هستند و برای خرید از این برندها پول میپردازند و هزینه میکنند درست مثل بقیه مردم. اما هنوز هم معلولیت را در آگهی آنها نمییابیم!
استفاده از افراد معلول در تبلیغات و برندها موید این مطلب است که تولیدکنندگان پذیرفتهاند افراد معلول هم جزیی از مصرف کنندگان محصولاتشان هستند و باعث ترویج برابری خواهند شد. از سویی نمایش معلولیت در رسانه میتواند یک نوع «تایید» بوسیله جامعه باشد. همچنان که خانم Cerrie سختی و فشار بسیاری را به خاطر تفاوت جسمانی که با بقیه داشت متحمل شد اما امروزه به آسانی بوسیله بینندگان در تلویزیون پذیرفته میشود، درست مثل همکاران غیرمعلولش.
به امید روزی که راهها در همه زمینهها برای افراد دارای معلولیت هموار گردد.
نظر شما