یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۶
کد خبر: 159146

در میزگرد" آسیب شناسی طلاق" عنوان شد که زوجهای ما آموزش درستی در مورد مسائل جنسی نمی بینند و حتی وقتی این مشکل آن را دارند نزد مشاور یا پزشک برای درمان نمی روند و برای همین آمار طلاق برای مشکلات جنسی زوجها بالا است.

مشکلات جنسی به خیانت ها دامن می زند/راهکار چیست؟

سلامت نیوز: در میزگرد" آسیب شناسی طلاق" عنوان شد که زوجهای ما آموزش درستی در مورد مسائل جنسی نمی بینند و حتی وقتی این مشکل آن را دارند نزد مشاور یا پزشک برای درمان نمی روند و برای همین آمار طلاق برای مشکلات جنسی زوجها بالا است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، طبق اعلام وزارت بهداشت، ساعتی 19 طلاق در کشور ثبت می شود و بیشتر این طلاق ها هم برای زوجهای زیر 30 است که تازه زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند. عوامل متعددی مانند عدم تحمل زوج های جوان در مقابل سختی ها، استقلال زنان، خیانت و ... از سوی کارشناسان برای جدایی و افزایش طلاق در جامعه مطرح می شود اما به تازگی در مراسم افتتاح کلینیک سلامت جنسی اعلام شد که ۷۰ درصد طلاق‌ها ریشه در اختلالات جنسی دارد و حتی برخی کارشناسان هشدار داده اند که به بحران جنسی نزدیک می شویم. اما چقدر این آمار صحت دارد و آیا اگر نقش اختلالات جنسی در مشکلات خانواده و طلاق نقش دارد چرا تاکنون هیچ اقدامی برای ریشه یابی و حل آن اندیشیده نشده است؟
در همین زمینه میزگردی را با حضور حجت الاسلام درانی حجت الاسلام محمدرضا درانی، استاد حوزه و دانشگاه، صدیقه حجت پناه وکیل خانواده و مریم هوشمند روانپزشک خانواده برگزار کرده ایم .

مشروح این میزگرد را می خوانید:


اخیرا در افتتاح کلینیک سلامت جنسی هلال احمر اعلام شده که ۷۰ درصد طلاق‌ها ریشه در اختلالات جنسی دارد. شما چقدر این آمار را قبول دارید و آیا واقعا این مشکل در بین زوجهای ایرانی حاد شده است؟


هوشمند: طلاق حاصل مجموعه ای از عوامل است که یکی از دلایل پررنگ آن، نداشتن مهارت لازم زوجین در ارتباط و ادراک یکدیگر است.روابط جنسی بخش مهمی از ارتباط زوجین را شامل می شود و سهم زیادی در احساس رضایت زوج ها در زندگی مشترکشان را در بر میگیرد.امار متعددی در مورد سهم مشكلات جنسى در طلاق وجود داردو به نظر بسیار تاثیر گذار میرسد وقتی زوجها به من مراجعه می کنند، متوجه می شوم که مهارتهای کمی برای ارتباط سالم دارند . به نظر من یک بخش زیادی از آن به خاطر گذار جامعه ما از سنتی به سمت مدرنیته ا ست بدون اینکه بستر فرهنگی مناسب وجود داشته باشد.الگو برداری افراد بیشتر از شبکه های اجتماعی ، ماهواره و دوستان است و هیچ برنامه آموزشی برای آنها وجود ندارد.. بعد هم وقتی به مشکل بر میخورند کمتر به مشاور مراجعه می کنندو اگر هم که مراجعه کنند در چند جلسه اول کمتر در مورد مسایل جنسی حرف می زنند . این هم مشکل بزرگی است که افراد نه تنها مهارت ارتباط جنسی را ندارند بلکه نمی توانند این مشکل را هم مطرح کنند.البته باید توجه کرد که مشکل عدم مهارت در ارتباط جنسی بسیار بیشتر از ناتوانی های جنسی است چون هیچ آموزش جنسی به افراد وجود ندارد و آنها ناگزیرند به آموزشهای غیرمعتبر مراجعه کنند و همین باعث ایجاد تصورات و توقعات اشتباه در افراد می شود و چون با واقعیت مطابق نیست دچار ناامیدی جنسی می شوند و احساس می کنند که رابطه جنسی خوبی ندارند و همین مسیله باعت احساس خشم ودوری زوجین ازهم می شود.که تبعات زیادی را در بر خواهد داشت که از ان جمله رابطه های موازی است چون افراد تصور می کنند لذتی وجود دارد که آنها هرگز تجریه نکرده اند و همین امرآمار خیانت را هم بالا می برد.


درانی: یکی از پدیدهای جهانی که نسل امروز را تهدید می کند موضوع طلاق است که فروپاشی کانون خانواده را به دنبال دارد. متاسفانه در خانواده های امروزی پدیده طلاق یک امری عادی شده و قبح آن از بین رفته است به طوریکه جشن طلاق می گیرند. من فکر می کنم که یکی عوامل مهم سردرگمی انسان معاصر در اصالتش است.بحرانی که امروز در هویت افراد پیدا می کنیم ره آورد مدرنیته است و سبب تغییر نگرش افراد نسبت به محیط اطرافش شده است. این بحران هویت بیشتر گریبانگیر جوانان جوامع توسعه یافته است. در ایران در حال توسعه متاسفانه یک شتاب زدگی برای رسیدن به مدرنیته وجود دارد و چون این موضوع همراه با فرهنگ سازی نیست لذا آسیبهای فراوانی وارد می کند و بعد ما تازه به دنبال درمان هستیم. مثلا مدتها پیش زنگ افزایش آمار طلاق به صدا درآمده بود اما هیچ کس به فکر درمان آن نبود درحالیکه از نظر مذهبی و دینی بدترین حلال طلاق است. البته اگر گاهی ادامه ارتباط زوجین سخت و غیرقابل تحمل می شود چاره ای جز طلاق وجود ندارد و دفع مفسده می شود تا مشکلات بیشتری مثل قتل اتفاق نیفتد.در دیدگاه اسلام آنقدر هم طلاق سخت نیست که امروز روند قانونی آن را سخت کردند و حتی آسانتر از ازدواج است چون ازدواج تعهداتی دارد و موضوع مهریه، نفقه مطرح است . اما این روند طولانی که امروز برای طلاق وجود دارد حالت جرم دارد چون تعهداتی که مرد برای مهریه و نفقه دارد را پرداخت نمی کند و به دادگاه می روند اما اگر حق و حقوق هم را پرداخت کنند این مشکلات وجود ندارد. همانطور که اشاره شد عوامل متععدی مثل عدم توافق اخلاقی زن و مرد، اختلاف سن، سوءرفتار زناشویی، اعتیاد وبیکاری ، عدم ارتباط درست زن و شوهر و اختلالات جنسیتی در طلاق موترند که اگر حداقل 4 عامل در یک خانواده وجود داشته باشد منجر به طلاق می شود.

از طرفی خانواده امروز به نوعی دچار تنهایی تکنولوژی شده که ایجاد ارتباط صمیمانه و عاطفی را دچار مشکل کرده است.اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم جامعه امروز دچار این اعتیاد شده است.خانواده ها به لحاظ فیزیکی در کنار هم هستند اما از نظر روحی با هم فاصله دارند این مشکل جنسیتی نیست و زن و مرد هر دو دچار آن شدند. از طرفی طبق آمار 65 درصد مردم ما اصلا تلویزیون ملی را تماشا نمی کنند و همین سریالهای ترکیه ای و شبکه های مجازی سبب افزایش خیانت به ویژه در زنان شده است چون روابط خارج از عرف را عادی نشان می دهد.البته دو نوع خیانت داریم، خیانت جنسی و عاطفی که خیانت عاطفی در شبکه های مجازی و اجتماعی بیشتر است و اثرگذارتر است.ممکن است کسی در دوران خیانت اصلا خیانت جنسی نداشته باشد اما همان خیانت عاطفی سبب زنای ذهنی می شود و طلاق عاطفی شکل می گیرد. از طرفی وقتی عدم مهارتهای رفتار جنسی در خانواده یا روابط قبل از ازدواج باشد هم منجر به خیانت می شود. در جلد 20کتاب مسائل الشیعه آمده است که نداشتن رابطه جنسی موثر به تعبیری مداعبه،می تواند به خاطر فشار روانی و مشکلات قبل از ازدواج باشد .


حجت پناه: دو عامل اجتماعی افزایش جمعیت و آشنایی افراد به حقوقشان سبب افزایش مراجعه کنندگان به داداگاهها شده است. در قدیم مادران ما خیلی به حقوق خود آشنا نبودند و الان این مشکل وجود ندارد. درخواست به طلاق هم بیشتر از طرف خانمها است اما آمار دقیقی دردست نیست و من بیشتر براساس پرونده هایی که وجود دارد می گویم که از 100 درصد کسانی که برای طلاق مراجعه می کنند 20 درصد مسائل جنسی و 80 درصد مسائل دیگر است. در این میان 30 درصد که آمار زیادی هم است خیانت طرفین به هم است و این دل من را می لرزاند. اتفاقا این خیانت تنها در خانمهای متجدد و سکولار نیست و حتی در میان خانمهای مذهبی هم وجود دارد.البته برخی خانمها به خاطر تلافی کردن کار همسرشان این کار را می کنند و این خیلی بدتر است که خانواده محل کش مکش زن و مردم می شود و پایگاه اجتماعی خانواده متزلزل می شود و فرزندان آسیب می بینند.متاسفانه در خیانت، زنان بیشتر آسیب می بینند چون احساساتی هستند و کاملا دچار آسیب می شوند.به نظرمن خانمها گوی رقابت را از مردان گرفتند و به نبال انتقام از مردان هستند.البته من هم شبکه های اجتماعی را موثر می دانم و چون نمی توانیم جلوی این شبکه ها را بگیریم تنها باید فرهنگ سازی کنیم که سواد رسانه ای در میان خانواده ها شکل بگیرد.


در بین کسانی که به شما مراجعه می کنند چقدر این مشکل دیده می شود؟


هوشمند: متاسفانه همانطور که صحبت در مورد آموزش مسائل جنسی تابو است،صحبت در موردمشكلات ان هم تابوست و بدتر آنکه خانواده ها این مشکل را درک نمی کنند.یعنی مانند یک کوه یخی است که ما فقط نوک آن را می بینیم و عمق آن مشخص نیست چون زن و مرد اصلا نمی دانند این مشکل بینشان وجود دارد.بنابراین همان طور که آموزش آن ندید گرفته می شود در علت یابی و ریشه یابی هم آن را ندید می گیرند برای همین آمار این مشکل بسیار بیش تر ازمیزانیست كه گزارش می شود. حتی این مشکل تاثیرات غیرمستقیم دارد چون رابطه جنسی یکی از پایه های زندگی زن و شوهر است و رابطه آنها را از هر رابطه دیگری متمایز می كند.بنابراین به نظر من آمار 20 درصد خانم حجت پناه بیشتر است.در مورد بحثی که آقای درانی هم در مورد انواع خیانت اشاره کردند رابطه جنسی دو بخش دارد، فیزیولوژیکی و روانی.برای مثال وقتی یک فرد در یک رابطه به علت عدم مهارت كافی نتواند خودش یا همسرش را راضی کند به تدریج به یک احساس ناتوانی می رسد كه روى عملكرد او تاثیر مستقیم می گذارد به طوریکه اگر زن و شوهر از هم جدا شوند و با فرد دیگری رابطه برقرار کنند این ناتوانی از بین می رود.منظور اینست که ناتوانی فیزیکی وجود نداردبلكه علت منشا روانی دارد.


مراجعه کنندگان شما چقدر به این مشکل اشاره می کنند و آیا اصلا این را آسیبی برای زندگی زناشویی خودشان می دانند؟


هوشمند: دقیق نمی توان گفت اما در درصد زیادی از طلاقها ردپاى این موضوع وجود دارد اما اکثر مراجعان مسائل دیگری را به عنوان مشکل مطرح می کنند و وقتی کاوش می کنیم متوجه می شویم یكى ازدلیل اصلی همان عدم رضایت در رابطه جنسی است که جزو عوامل اصلی اختلاف است اما چون زن و مرد نسبت به حقوق جنسی خود آگاه نیستند بنابراین دلیل احساس نارضاتی خود را هم نمی دانند و مردان هم کمترتمایل دارند در این مورد صحبت کنند. البته زنان بیشتر به مشاور مراجعه می کنند اما مردان چون توانایی جنسی بخشی از هویت آنهاست كمتراشاره ای به آن می کنند.با توجه به نقش فرهنگی مردان،آنها تصور می کنند مرد بودن آنها به این موضوع بازمی گردد و آن را بیان نمی کنند.حتی من مواردی داشتم که زن و مرد برای طلاق توافق می کنند تا مسائل دیگری را مطرح کنند و در مورد مشکلات جنسی اصلا حرف نزنند .یا اینکه یک رابطه موازی را شکل می دهند تا این مشکل را مثلا فراموش کنند. در جامعه و خانواده هیچ اطلاع رسانی در این مورد نمی شود و همانطور که اشاره شد افراد از طریق روشهای غیرمعتبردر این مورد اطلاعات می گیرند.


اتفاقا وقتی زن و مرد در این مورد مشکل دارند به اینترنت و شبکه های مجازی بیشتر اعتماد دارند؟


هوشمند: بله معمولا اولین قدم همین است که باعت سردرگمی بیشتر و ارایه اطلاعات ناکافی وغلط و توقعات نادرستی در آنها می شود که با واقعیتها متفاوت است و نه تنها به حل مشکل کمک نمی کند حتی می توانند آسیبهای روحی و جسمی هم بگذارد.
در مباحث دینی ما خیلی بر روی این این موضوع تاکید شده است وحتی یک تحقیقی که در لندن در مورد این موضوع شده بود اعلام کرد دین اسلام در بین ادیان بیشترین تاکید را روی مسائل جنسی دارد. با اینحال به نظر شما چرا این قبح در جامعه ما وجود دارد و مهارت آموزی درستی نمی شود؟ متاسفانه آموزش جنسی حتی در دانشگاهها بهداشت باروری است.


درانی: به نظر من مشکل اول برداشت نادرست از دین است که ما دین را روحانی می دانیم نه جسمانی. درحالیکه بخش بیشتر فقه ما علم الدنیا است یعنی یک رابطه معنا دار بین دین و مسائل دنبایی وجود دارد. ما در فقه کتابهای فراوانی در مورد طلاق و ازدواج داریم و در دین هم آمده که عمدتا حقوقی که زن و مرد را به هم متعهد می کند رابطه جنسی است . ما تمکین عام و خاص داریم و تمکین خاص است که این حقوق زن و مرد را به وجود می آورد برای همین مهریه نصف و کامل داریم یا شرط نفقه ، تمکین زن و مرد است.علما تاکید دارند در حقوق مشترک بین زن و مرد حداقل هفته ای دو یا سه مرتبه ارتباط زناشویی باشد.یعنی این حق مهم است و حتی حق مالی زمانی بین آنها شکل می گیرد که این رابطه را داشته باشند. یا جزو مواردی که مرد حق فسخ نکاح را دارد همین موضوع است و از عیوبی است که اختلال در روابط جنسی به وجود می آورد مانند قرنا که اگر مشکل از زن باشد به او مهریه تعلق نمی گیرد چون نقص قرض می شود. شب عروسی حضرت فاطمه با حضرت علی(ع)، حضرت رسول 45 مورد زناشویی به ایشان گفتند. بنابراین نقطه مرکزی ارتباط زن و مرد رابطه جنسی است که تمام مسائل را تحت الشعاع قرار می دهد و در دین اسلام هم بسیار به آن تاکید شده است.ما روایاتی داریم که مانند پرندگان و حیوانات با هم نزدیکی نداشته باشید و حتی شیوه آموزش را کاملا مشخص کرده است. بنابراین مهارت ها عنوان شده است و حتی زمان بندی برای باروری در دین ما تاکید شده است. در قرآن یکی از راههای تنبیه زن ترک بستر توسط مرد عنوان شده است اما به زن این احازه را نمی دهد چون نقص غرض در ازدواج می شود.

سوال اینجاست که با وجود اسلامی بودن مراکز آموزشی چرا هنوز در مورد رابطه جنسی و مسائل آن قبح وجود دارد و هیچ آموزشی داده نمی شود؟


اگر تطابقی بین دین و فرهنگ به وجود آوریم و فاصله آنها را کم کنیم این مسائل حل می شود. همانطور که خانم دکتر اشاره کردند مردان ما توانایی جنسی را بخش مهمی از هویت خودشان می دانند. به طوریکه طبق آمار 27 درصد بوتاکس در دو سال گذشته بین مردان افزایش یافته است و مردان تمایل به زن دوم و رابطه خارج از خانواده دارند چون مردان امروزی تنها کارکرد خود را در مسائل اقتصادی خانواده نمی دانند که فقط پول بدهند. وقتی زن رابطه زناشویی خود را درست انجام نمی دهد مرد هم حق خود می داند که خیانت کند . در خانواده های مذهبی هم وقتی این مشکل وجود دارد دچار یک طلاق خاموش یا عاطفی می شوند و درصد طلاق در میان آنها به خاطر مسائل شغلی و مذهبی کم است. متاسقانه آموزش مسائل جنسی به خاطر فاصله دین و فرهنگ وجود ندارد درحالیکه دین ما می گوید یا حیاء فی الدین اما فرهنگ ایرانی نسبت به این موضوع تاکید دارد .البته حیا خوب است اما دین می گوید در برخی مسائل نباید حیا داشت برای همین درصد مراجعان به پزشک اوروژولیست برای مسائل جنسی خیلی پایین است . گاهی زن و مرد شاید در کنار هم به لحاظ مسائل جسمی ارضا شوند اما روحی و روانی نه و مودت و رحمت که در قرآن آمده یعنی مودت احساس قلبی و مودت احساس بیرونی . بنابراین هرقدر هم که به عفت در جامعه توصیه کنیم اما وقتی ازدواج نباشد و سن ازدواج بالا رود بی فایده است و بین بلوغ و ازدواج 15 سال فاصله باشد این عفت بی معنا است چون محرکهای جنسی در جامعه بالا رفته است. متاسفانه آنقدر صحبت در مورد این موضوع تابود است که حتی روحانیت هم به سادگی نمی تواند در مورد آن صحبت کند .من در یک مسجدی ماه رمضان در مورد همین مسائلی که دین امر داده به مردم توضیحاتی می دادم ، پایان مراسم یک مدیر مدرسه به من گفت چرا در مورد توبه ، حجاب و روزه موعظه نمی کنید و مسائل جنسی را مطرح می کنید. بنابراین این قبح برای همه وجود دارد. برای حل آن باید در این زمینه ارتقا فرهنگی داشته باشیم و خانواده این نیاز را احساس کند چون نباید این مشکل تبدیل به بحران شود تا بعد به فکر راه حل باشیم. طبق آماری که من دارم 64 درصد طلاق بین خانواده ها مسئله جنسی است.



هوشمند: اتفاقا وقتی شما با بیان آیات قرآنی و روایات در مورد این مسائل صحبت کنید موضع گیری کمتری وجود دارد و مردم راحتتر می پذیرند تا وقتی که یک روانپزشک بخواهد این موضوع را مطرح کند.


به نظر شما چه راهکاری برای از بین بردن این قبح وجود دارد تا بتوان مشکل خانواده ها را حل کرد؟


درانی: وقتی دختر و پسری برای ازدواج مجبور به آزمایش خون هستند باید برای گذران مهارتهای جنسی هم آموزش ببینند اما همانطور که اشاره شد کلاسهای آموزشی قبل از ازدواج تنها مربوط به باروری هستند. باید یک آموزش در مورد روابط درست زناشویی وجود داشته باشد.همانطور که اشاره شد دختران و پسران ما از روابط جنسی همان توقعی را دارند که در فیلمها می بینند و برای همین سرخورده می شوند درحالیکه این تصورات واقعی نیستند . وقتی هم که دچار این سرخوردگی می شوند به سراغ پزشک متخصص نمی روند و دوباره از طریق اینترنت و فضای مجازی می خواهند این مشکل را حل کنند و از همانجایی که ضربه خوردند دوباره آسیب می بینند.


هوشمند: در کشورهای توسعه یافته این فیلمها تنها راه آموزش مهارتهای جنسی نیست و خیلی تاثیرگذار نیست. اما در کشور ما متاسفانه تنها راه است و برای همین خطرناک است.بچه های ما با دیدن این فیلمها به پاسخ سوالات جنسی خودشان می رسند و اصلا درست نیست برای همین بسیار آسیب می ببنند.


حجت پناه: از نظر حقوقی هر گاه در اختلاف خود ، ضعف جنسی را بیان کند ابتدا آنها را به پزشک یا روانکاو و یا نهایتا در دادگاه ها به پزشکی قانونی معرفی می شوند که اگر ادعای طرفین نسبت به این موضوع راستی آزمایی شود ، دادگاه نسبت به آنها تصمیم گیری می کند .اما مساله ای که جای تاسف دارد اینست که دادگاه ها صرف اینکه زوجین حال فقط یکبار بچه دار شوند کفایت می کند و کمتر وارد عسروحرج مرد یا زن در این حوزه می گردند و این یکی از مشکلات عظیم زوجین در اثبات آن در دادگاه ها است.لذا اعتقاد دارم علاوه بر مواردی که عزیزان فرمودند مسوولان مربوط یعنی قضات ما و حتی قانون گزاران در این امر باید به دنبال راهکار قانونی و جدی باشد وحتی آنها هم آموزش ببینند.


در اینصورت راهکار شما فرهنگی است؟


درانی:رسانه مهمترین ابزار است ، وقتی در رسانه عنوان می شود برای ازدواج باید شغل و موقعیت مناسب داشت می تواند این موضوع را هم آموزش دهد. به نظر من رسانه حرف اول را می زند و از خانواده مهم تر است چون ذائقه جامعه را تغییر می دهد. در همین سریال " تنهایی لیلا" نوعی ازدواج تبلیغ می شود که اصلا درست نیست و قطعا اگر آنها به من مراجعه می کردند هرگز اجازه ازدواج نمی دادم چون تفاوت فرهنگی دارند و ازدواج خانم با آقا کاملا احساسی است. اما رسانه با این سریال ازدواجهای غلط را تبلیغ می کند. همین سریالها باعث شد تا در دوره ای اسامی دختران ما هستی و ستایش شود. اگر رسانه این موضوع را فرهنگ سازی کرد من هم به عنوان مبلغ دینی می توانم در این مورد سخنرانی کنم. دانشگاه هم چون قشر روشنفکر و فرهیخته در آن حضور دارند می توانند کمک کنند.



الان بخش زیادی از پرونده های طلاق توافقی هستند.آیا می توان گفت بخشی از این طلاقها به خاطر نبود فهم نادرست از روابط جنسی است؟


حجت پناه: معمولا برای طلاق توافق خیلی وکیل نمی گیرند چون نمی خواهند هزینه کنند و همانطور که از نامش هم مشخص است برای همه چیز دو طرف توافق می کنند. معمولا خانواده ها دوست دارند که کمتر طلاق دامنه خانواده را بگیرد و سعی می کنند زود تمام شود برای همین کمتر به این مسائل اشاره می شود. از طرفی مشاورانی را در دادگاهها انتخاب کردند که حتما زن و شوهر قبل از توافق باید به آنها مراجعه کنند که متاسفانه هیچ سواد آموزشی ندارند و نمی توانند مشکل زن وشوهرها را حل کنند. بنابراین زن و مردهایی که به آنها مراجعه می کنند نمی توانند این مشکل را مطرح کنند.

 
متاسفانه همانطور که اشاره شد ما در مدارس ، دانشگاهها و رسانه کمترین آموزش را در مورد این موضوع داریم. روانشانسان هم کمتر فرصتی برای ارائه این آموزشها دارند. راهکار شما برای برون رفت از این مشکل چیست؟


هوشمند: به نظر من برای حل هر مشکلی ابتدا باید ان را علت یابی کرد.متاسفانه در جامعه ما مسائل جنسی موضوع کم اهمیتی تلقی می شودوخانواده ها تصور می کنند دختر و پسر به طور غریزی این مهارت را دارند و احتیاجی به آموزش ندارد.اما الان متوجه شدیم که این موضوع بسیار مشکل ساز است و می تواند زندگی دو نفر را به شدت تحت الشعاع قرار دهد.حتی بخش زیادی از خیانت ها هم برای همین مشکل است و فرد سعی می کند مشکل جنسی خود را با فرد دیگر حل کند و تجربه دیگری داشته باشد. رابطه جنسی خیلی فراتر از یک لذت ممنوع است که در جامعه ما از آن یاد می شود . سوال، خواستن و هرچیزی که مربوط به این موضوع باشد در جامعه ما ممنوع است درحالیکه باید دانست این رابطه تمام جنبه های عاطفی زندگی دونفر را تحت الشعاع قرار می دهد. در حال حاضردو دیدگاه نسبت به رابطه جنسی وجود دارد یکی اینکه ممنوع است و و دیگر اینكه اگر منجر به باروری شود خوب است. یعنی اگر دو نفر بدانند چطور بچه دار شوند دیگر مشكلى وجود نداردا اما این نگاهى ساده انگارانه به رابطه جنسی است.
درانی: باید مسئولان به دنبال این موضوع بروند و حاکمیت نسبت به این آموزش توجیه شوند یعنی این نیاز باید در جامعه درک شود. متاسفانه تا وقتی یک موضوع بجرانی نشود مسئولان به دنبال آن نمی روند . البته هر اتفاق فرهنگی که درجامعه رخ می دهد نیاز به زمان دارد اما باید شروع کرد تا در آینده جواب بدهد.الان با عصر ارتباطات گسست نسلی زیاد است و افراد 10 سال پیش را قدیمی می دانیم. باید توجه داشت که فرهنگ سازیدر این زمینه با آموزش درست واطلاعات باشد چون اگر تنها اطلاعات باشد افراد به دنبال کشف می روند و این بحرانی تر است.


شما چه زمانی را برای این آمورش مناسب می دانید؟


هوشمند: به نظر من این آموزشها باید از دوران بچگی داده شود و اینکه ایشان اعلام کردند قبل از ازدواج مانند آزمایش خون اجباری شودمفید است اما خیلی دیر است چون افراد در طول سالها یکسری اطلاعات نادرست دریافت کردند و الان با یک یا دوجلسه نمی توان آنهارا اصلاح کرد. بچه ها از کودکی سوال می کنند که من چطور به دنیا آمدم یا چرا من باید تنها بخوایم اما هیچ اطلاعاتی به کودکان داده نمی شود و معمولا پدر ومادر از جواب درست طفره می روند درحالیکه باید همان موقع اطلاعات درست ومتناسب با سنشان به انها داده شود تا به سراغ منایع غیر معتبر كه به وفور در دسترس است نروند.دردوران مدرسه مشاوران باید در مورد تغییرات جنسی و مسائل جنسی با بچه ها صحبت کنند.باید ابتدا یک احساس نیاز در مورد این مشکل داشته باشیم تا بتوانیم آگاه سازی کنیم.


حجت پناه: زمان آموزش جنسی از دورانی است که فرزندان به بلوغ جسمی میرسند که خوشبختانه هم در شرع به این امر اشاره شده است هم در عرف ، و اولین آموزش باید به وسیله خود خانواده ها صورت گیرد ، یعنی قبل از آنکه کودک ناخواسته و بنا به غرایض وجودیش بخواهد پاسخ و راه حل این نیاز ها را از طریق دوستان ، اینترنت و یا وسایل دیگر بیاموزد . اما مشکل این است که خود خانواده ها نیز در این خصوص بسیار بی توجه و حتی روشنگزی آن را قبیح می دانند ، پس قدم اول آموزش خانواده هاست ، که این آموزش ابتدا وظیفه مسوولین مربوط ، رسانه ملی ، آموزش و پرورش ، وزارت بهداشت ، وزارت ورزش و جوانان و یا ان جی او های مردم نهاد است. درد ما این است که صرفا خانواده ها اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین ازدواج ، ازدواج کنند بدون آنکه کوچکترین آگاهی از وضعیت فیزیولوژیکی فرزندان خویش داشته باشند و جالب تر آنکه خود جوانی هم که ازدواج می کند این امر را در خود پنهان کرده و با تصور اینکه بعد از ازدواج رسمی درمان می شود ، زندگی زناشویی خویش را آغاز می کند ، وآنگاه است که این بیماری نهفته به مانند یک غده چرکین سر باز کرده و منجر به بزرگترین اختلافات زناشویی می شود و وقتی کار به دادگاه کشیده میشود که دیگرعلاجی برای درمان آن نیست جز پاک کردن صورت مساله .


درانی: من سن آموزش در دوران کودکی را قبول ندارم . به دختری که 10 ساله است مسائل بلوغ را توضیح می دهید اما اگر قبل از آن توضیح دهید آسیب زا است چون او به دنبال کشف می رود .


شما به عنوان یک مشاوره به کسانی این مشکل را دارند اما آن را پنهان می کنند چه توصیه ای دارید؟


هوشمند: من به آنها می گویم باید بدانید که این مشکل بسیار شایع وقابل حل شدن است نه اینکه یک ناتوانی غیر قابل درمان باشد.بهتر است در هنگام مواجهه با مشكلات جنسى به یك روانپزشك مراجعه كنند گاهى عللى مثل افسردگی و اضطراب باعث مشكلات جنسی می شود كه با درمان آنها این مشكل نیز حل می شود .گاهى كمبود مهارت سرمنشا مشكلات است كه آموزش مناسب بسیار راهبردی است و اگر علت فیزیولوژیك هم وجود داشته باشد دارو برای فرد تجویز می شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha