سلامت نیوز: این روزها در شهرهای بزرگ كمتر میتوان خانههای شخصی و بدون وجود همسایه در طبقات بالا و پایین پیدا كرد. امروزه زندگی در آپارتمانها و مجتمعهای مسكونی همه را ملزم به رعایت یكسری اصول كرده است؛ قوانینی كه شاید قبلا كسی چندان از كم و كیف آنها مطلع نبود. قانون و فرهنگ، جزو لاینفك هر زندگی آپارتماننشینی محسوب میشود و نادیده گرفتن آن مشكلات اجتماعی و معضلات روانی بسیاری را به همراه دارد. این در حالی است كه همسو و همراه كردن همه فرهنگها با یكدیگر در یك محیط كوچك همچون آپارتمان یا مجتمع مسكونی در عمل غیرممكن است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، به اعتقاد بسیاری از كارشناسان، مشكلات آپارتماننشینی و اختلاف میان همسایگان بدون توجه به حقوق دیگران امكانپذیر نیست به گونهای كه آنها در یك جمعبندی ساده بر این باورند كه توافق نداشتن ساكنان در نحوه استفاده از مشاعها، وجود سلیقههای گوناگون، فرهنگها و اختلاف محسوس اجتماعی میان ساكنان، نبودن ضوابط و مقررات مدرن برای طراحی، ساخت و بهرهبرداری از مجتمعها، آپارتمانها و بیتوجهی ساكنان به حقوق همسایگان و الزام نداشتن آنها به جبران خسارتهای احتمالی تنها بخشی از مشكلات محسوب میشود. هماكنون زندگی شهری در حصار خانههای قوطی كبریتی گرفتار شده است. فرهنگ آپارتماننشینی به معنای توجه به آداب، قواعد و الزامهای زندگی در محیط جمعی یعنی آپارتماننشینی معنا و مفهوم پیدا میكند و دوری از آن باعث افزایش مشكلات اجتماعی میشود.
در برخی آپارتمانها گاهی ساكنان با ادعای عدم استفاده از برخی مشاعات از هزینههای نگهداری و تعمیرات آنها سرباز میزنند. این در حالی است كه طبق ماده 4 قانون تملك آپارتمانها اصلاحی سال 76 حتی اگر یكی از ساكنان از قسمتهای مشترك (مشاع ذكر شده) استفاده نكند باید هزینههای آن را بپردازد. چنین كاری برای بسیاری از افراد پرداخت پول زور تلقی میشود. اگر عدم استفاده از مشاعات توجیه معقولی برای نپرداختن هزینههای آن باشد آنگاه سایر افراد نیز میتوانند توجیهاتی نظیر كم استفاده كردن، عدم مطلوبیت بهرهبرداری از مشاعات و... بیاورند و قوانین را زیر پا بگذارند. در واقع، وجود امكانات به تنهایی نوعی تملك بر آنها محسوب میشود و شرط استفاده برای پرداخت هزینهها مطرح نیست. قبل از هر اقدامی در زمینه فرهنگ آپارتماننشینی در كشور باید قوانین مذكور را برای همگان شفافسازی كرد تا به این ترتیب بسیاری از مشكلات حل و فصل شود.
پدیدهای تحت عنوان همسایهداری
در یكی از كلانتریهای محله فردوسی دو خانواده كه از قضا همسایه دیوار به دیوار هم در یك طبقه ساختمان هستند بعد از زد و خوردهای فراوان و رد و بدل كردن حرفهای ناشایست به همدیگر به كلانتری آمده بودند تا به قول خودشان قانون مشكلاتشان را حل كند. مسئول نیروی انتظامی دلیل اختلافی كه این دو خانواده را به جان هم انداخته پرسید. یكی از طرفین دعوا به «آرمان» میگوید: من بچه كوچك دارم و این همسایه هر هفته به بهانههای گوناگون میهمانی برگزار میكند و ما مجبوریم تا آخر شب صدای بلند موزیك و سر و صدای میهمانهایشان را تحمل كنیم. همسایه دیگر با شنیدن جملههای همسایهاش برافروخته میشود و میگوید: اینها هنوز یاد نگرفتهاند كه از جلوی در آپارتمان كفشهایشان را جمع كنند، دیگر چه برسد به اینكه از سروصدای ما شاكی شوند. اصلا این فرد سر پارك ماشین با من مشكل دارد! محمدی با گفتن این جملات چهره حق به جانبی گرفته و اینچنین ادامه میدهد: در اصل این خانواده موقع پرداخت شارژ ماهانه ساختمان هم هر ماه یك بهانه میتراشند. كه اینچنین دعوا دوباره آغاز میشود...
چهاردیواری اختیاری
فاطمه شكری، 60 ساله در مجتمعی واقع در شمال غربی تهران تنها زندگی میكند. او درباره آپارتماننشینی میگوید: آپارتماننشینی یعنی چهار دیواری اختیاری و هر كس باید سرش به كار خودش باشد. او در پاسخ به این سوال كه در بعضی مواقع شاهد عدم رضایت همسایهها در زندگی مجتمع هستیم، میگوید: در اغلب ساختمانها افراد به حق و حقوق هم از روی اخلاق و انسانیت احترام قائل هستند؛ افراد قبل از اینكه بخواهند در آپارتمانهایی شبیه قوطی كبریتی زندگی كنند، باید فرهنگ زندگی در آن را داشته باشند تا دیگر با توجه به مشكلات عدیده و استرسهای روزمره كه هر كدام با آن روبهرو هستیم، در محیط خانه برای یكدیگر باعث ناراحتی نشویم.
بها دادن به حق و حقوق همسایهداری
در ادبیات فارسی از منزل به عنوان محل نزول و مسكن به عنوان مُسكن یا نوعی آرامشدهنده برای افراد نام برده شده است. اما اینكه زندگی در این مجتمعها تا چه حد میتواند برای افراد ساكن در آن بدون حاشیه و درگیری باشد جای تامل دارد. یك جامعهشناس درباره فرهنگ آپارتماننشینی به «آرمان» میگوید: از نظر جامعهشناختی موضوع آپارتماننشینی در خود حاوی تعارضهای بنیادی است. آپارتماننشینی محصول تراكم جمعیت در محیطهای شهری است كه یكی از پیامدهای شهری شدن افزایش فردیت و بیگانگی اجتماعی است. علیرضا عزیزی میافزاید: افزایش جمعیت در محیطهای شهری باعث افزایش برخوردهای اجتماعی فرد با دیگران در طول روز میشود و در عین حال از عمق روابط میكاهد. به این ترتیب در زندگی شهری انسانها عادت میكنند كه برخوردهای اجتماعی گسترده و در عین حال سطحی داشته و فاصله اجتماعی خود را با دیگران حفظ كنند. به گفته او همین امر ریشههای تعارض را در موضوع آپارتماننشینی شكل میدهد. در آپارتماننشینی با بیگانگانی كه در یك فضای محدود به دلیل الزام سبك زندگی شهری دور هم جمع شدهاند روبهرو هستیم.
این جامعهشناس تاكید میكند: افراد از سویی به دلیل همسایگی و برخورداری از منافع مشترك در موضوعات مختلفی مجبور به همكاری و تعامل با یكدیگرند و از سویی دیگر به دلیل عدم آشنایی دیرینه با یكدیگر و بعضا جابهجاییهای مكرر همسایهها، حس بیگانگی و فاصله اجتماعی در آنها همچنان باقی میماند. این امر نوعی سرگردانی را در تعاملات روزمره با همسایهها منجر میشود. آن هم به این دلیل كه از سویی روابط نه چندان صمیمانه، آشنا و دیرپاست كه به راحتی قواعد همسایگی و همسایهداری برایشان روشن باشد، و از سوی دیگر نه آنقدر رسمی كه بتوانند از راههای قانونی و به دور از ملاحظات همسایهداری پیگیر درخواستها و حقوق خود باشند.
از این رو فرهنگ آپارتماننشینی نیازمند برخی قواعد رفتاری و تعهدات شفاهی و در عین حال فراگیر برای تعامل شفاف و روشن میان همسایههاست به نحوی كه برای هر همسایه جدید نیز محدودههای عمل و تعهدات در قبال دیگران روشن و شفاف باشد. عزیزی ادامه میدهد: قطعا شكلگیری چنین قواعد رفتاری و تعهداتی با دخالتهای بیرونی امكانپذیر نیست بلكه با انباشت تجربه آپارتماننشینی و یادآوری مكرر ارزشهای زندگی آپارتماننشینی از سوی مدیریت ساختمان در بلندمدت به دست میآید. آنچه در این زمینه اهمیت دارد تدوین برخی ارزشها و هنجارهای ملازم با زندگی آپارتماننشینی از سوی نهادهای متولی فرهنگی و غیردولتی است كه با یادآوری مكرر آن ارزشها و هنجارها در مجموعههای آپارتمانی در نهادینه شدن و ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی تاثیرگذار باشند.
نظر شما