یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۹

حدود 15 درصد ایرانی‌ها با معلولیت‌های مختلفی در حال زندگی هستند، هر چند كه نوع معلولیت‌ها و شدت آنها با یكدیگر متفاوت است اما با این وجود معلولان در جامعه شرایط مشابهی را تجربه می‌كنند كه همواره با محرومیت و كم لطفی در هم تنیده شده است.

سلامت نیوز:حدود 15 درصد ایرانی‌ها با معلولیت‌های مختلفی در حال زندگی هستند، هر چند كه نوع معلولیت‌ها و شدت آنها با یكدیگر متفاوت است اما با این وجود معلولان در جامعه شرایط مشابهی را تجربه می‌كنند كه همواره با محرومیت و كم لطفی در هم تنیده شده است.

 به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: با سهیل معینی رئیس انجمن باور درباره وضعیت معلولان در جامعه به گفت‌وگو پرداخته است.

برای توانمندسازی معلولان و ایجاد بسترهای لازم برای شكوفایی استعدادهای آنها باید چه شرایطی در جامعه به وجود بیاید؟

برای توانمندسازی معلولان و ایجاد بسترهای لازم برای شكوفایی استعدادهای آنها لازم است كه دو مرحله مهم پشت سر گذاشته شوند. یك سوی این ماجرا به جامعه بازمی‌گردد برای اینكه چنین اتفاقی در جامعه روی دهد قبل از هر چیزی به تغییر نگرش جامعه نسبت به پدیده معلولیت و كسانی كه معلول هستند نیاز است. در حال حاضر نگرشی كه جامعه ما به معلولیت دارد این است كه یك پدیده ناتوان زاست و كسی كه به معلولیت دچار می‌شود قسمت زیادی از توانمندی‌هایش را از دست می‌دهد. در نگاه جامعه به افراد معلول آنها به عنوان افرادی نگریسته می‌شوند كه به جای اینكه به خودشان و جامعه كمك كنند احتیاج به مراقبت جامعه دارند، در این نگاه فرد معلول را كسی می‌بینند كه بخشی از انرژی جامعه باید صرف مراقبت و رفع نیازهای این فرد شود. تا زمانی كه دید غالب جامعه به این صورت باشد جامعه در برابر اینكه به افراد معلول فرصت دهد تا خودشان، استعدادها و توانمندی‌هایشان را نشان دهند مقاومت می‌كند. تنها راه حل برای بهبود شرایط این است كه جامعه معلولیت را به صورت واقع بینانه تفسیر و تحلیل كند. این بدان معناست كه معلولیت می‌تواند یك محدودیت جسمی در توان فرد باشد ولی واقعیت این است با توجه به علم توانبخشی كه در حال حاضر در دنیا وجود دارد خیلی از افراد معلول می‌توانند این محدودیت را جبران و مدیریت كنند و همپای سایر افراد جامعه در اداره زندگی خودشان و در خدمت به جامعه افراد مفیدی باشند. خوشبختانه امروزه معلولان در بسیاری از زمینه‌ها توانسته‌اند با استفاده از استعدادهای خود با وجود محدودیتی كه دارند، موفق باشند.

در كشورهای توسعه یافته در حال حاضر این ‌باور نسبت به معلولان شكل گرفته است كه آنها افرادی اثرگذار هستند و تنها وظیفه جامعه در قبال آنها این است كه امكانات لازم برای رشد و شكوفایی استعدادهایشان را در اختیارشان بگذارد و از سرمایه‌های وجودی آنها استفاده كند. اما در جوامعی كه در حال توسعه هستند و هنوز در بافت غالب جامعه پندارهای سنتی نسبت به معلولیت وجود دارد این نگاه به معلولان وجود ندارد و به همین دلیل آنها از بسیاری از فرصت‌هایی كه جامعه می‌تواند در اختیار آنها بگذارد محروم می‌شوند. البته در جامعه ما هم شرایط در حال بهبودی است و این تغییر نگاه به ویژه در شهرهای بزرگ كه آمار افراد تحصیلكرده افزایش یافته، بیشتر ملموس است. تغییر نگاه جامعه و نگاه واقع بینانه به معلولیت یك سوی ماجراست كه در سوی دیگر آن سازمان‌های متولی دولتی و غیردولتی هستند كه وظیفه دارند زمینه‌های شكوفایی استعدادهای افراد معلول را فراهم كنند. یك فرد معلول خود به خود استعدادهایش شكوفا نمی‌شود مگر اینكه زمینه‌های آموزش، تحصیل و اشتغال برای او فراهم شود. این زمینه‌سازی می‌تواند از طریق ایجاد مكان‌های آموزشی مناسب، امكانات توانبخشی و امكانات مناسب مهارت آموزی صورت گیرد. فراهم كردن این زمینه‌ها باعث می‌شود افراد در حین اینكه خلاقیت‌های خود را بالا ببرند زمینه‌های لازم برای كنار آمدن با محدودیت‌هایشان فراهم شود. در این سوی ماجرا تمامی سازمان و نهادهای متولی معلولان مسئولند كه زمینه توانمندی افراد معلول را فراهم كنند و این امكان را به وجود آورند كه آنها به جریان اصلی فعالیت‌های اجتماعی ورود پیدا كنند، مشاركت اجتماعی شان را افزایش دهند و در واقع به آن چیزی كه حق اولیه تمام افراد معلول است یعنی فرصت‌های برابر، برسند. بنابراین توانمندسازی افراد معلول و ایجاد بستر برای شكوفایی استعدادهای آنها معادله‌ای است كه باید در هر دو طرف ماجرا فرصت‌های آن ایجاد شود اما متاسفانه در كشور ما در هر دو بخش كمبودهای جدی وجود دارد.

این كمبودهای جدی كه از آنها گفتید به چه صورتی هستند؟

جامعه در ایجاد فرصت‌های برابر ناتوان است و نهادهای متولی هم تلاش تاثیرگذاری در این زمینه ندارند و همین باعث شده است كه افراد معلول نتوانند در جامعه به جایگاه واقعی خود دست یابند. یك نمونه از این شرایط هم نوع نگاهی است كه به معلولیت در نهادهای فرهنگ ساز مانند رسانه وجود دارد. نمونه اخیر آن هم در سریال كیمیا كه در حال حاضر در حال پخش است مشاهده شد. یكی از شخصیت‌های منفی سریال، معلول می‌شود و روی ویلچر قرار می‌گیرد. در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی معلولیت عقوبت گناه تلقی می‌شود. وقتی دستگاه فرهنگی مهمی مانند تلویزیون چنین نگاهی را ترویج می‌كند از دستگاه‌های متولی دیگر نمی‌توان در این زمینه انتظار خاصی داشت. رعایت حقوق شهروندی افراد معلول و دادن فرصت‌های برابر به آنها احتیاج به یك كار جدی دارد. در حقیقت افراد معلول یك خواسته بیشتر ندارند و آن این است كه فرصت‌های برابری به آنها داده شود. اگر فرصت‌های برابری به آنها داده شود می‌توانند به راحتی در تمامی رقابت‌های جامعه شركت كنند و تمامی مهارت‌های خود را به جامعه نشان دهند. به یك كار منسجم فرهنگی و در عین حال اجتماعی در این زمینه نیاز است.

به نظر شما استفاده از نظرات معلولان در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای آنها و سیاست‌گذاری توسط خودشان چه تاثیری در بهبود شرایط آنها دارد؟

استفاده از نظرات خود افراد معلول در برنامه ریزی برای آنها نقش زیادی در بهبود شرایط شان در جامعه دارد. برای نمونه تشكل‌های غیردولتی با ورود به عرصه‌های مختلف، نامه‌نگاری و مشاوره به تولید‌كنندگان محصولات فرهنگی از آنها می‌خواهند كه نگاه درستی را در جامعه ترویج كنند. متاسفانه مشكل این است كه رسانه ملی در كشور ما از این مشاوره‌ها استفاده نمی‌كند و همین باعث می‌شود اجازه داده شود برنامه‌های به روی آنتن بروند كه در بطن خودشان باورهای غلطی را در جامعه ترویج دهند.

به نظر شما در برنامه‌های كلان كشوری مانند برنامه ششم توسعه تا چه حد به نیازهای افراد معلول توجه شده است؟

در تدوین برنامه ششم مشاركت‌هایی صورت گرفت اما متاسفانه روند تدوین برنامه ششم با عجله و سرعت خیلی زیادی صورت گرفت. تلاشی هم كه برای مختصر‌نویسی صورت گرفت باعث شد بسیاری از احكامی كه مد نظر جامعه معلولان بودند نادیده گرفته شوند. اما با این وجود هنوز تلاش‌ها متوقف نشده است و تلاش می‌كنیم كه در مجلس بتوانیم تعدادی از این احكام را در برنامه ششم بگنجانیم.

این امكان وجود دارد كه درباره همین احكامی كه در برنامه ششم نادیده گرفته شده‌اند، توضیح كوتاهی بدهید؟

برای نمونه می‌توان به داشتن برنامه مشخصی در زمینه مناسب‌سازی معابر و زمین‌های شهری برای تمامی افراد جامعه در برنامه ششم توسعه اشاره كرد. این باید به عنوان یك ضرورت تلقی شود و برای آن هدف‌گذاری ملی شود. در موارد دیگری مانند اشتغال معلولان انتظار می‌رفت هدف‌گذاری مشخصی وجود داشته باشد. ارتقای سطح زندگی افراد معلول از موارد دیگری بود كه انتظار می‌رفت در برنامه ششم به آن توجه شود. در بخش مسكن در قالب مسكن اجتماعی انتظار می‌رفت تسهیلات مشخصی برای افراد معلول در نظر گرفته شود. پوشش بیمه‌ای تمام خدمات توانبخشی و درمان افراد معلول از موارد دیگری بود كه انتظار می‌رفت به آن پرداخته شود ولی متاسفانه این احكام به شكلی كه انتظار می‌رفت دیده نشدند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha