موانع و فرصت های مددکاری اجتماعی در سیستم بهداشت و درمان

سلامت نیوز-مریم ذبیحی: وقتی صحبت از نقش مددکاری اجتماعی در بیمارستان ها می شود اولین نکته ای که به ذهن می رسد نقش حمایتی و ارجاعی مددکاران اجتماعی است که هر دو محدود به تامین هزینه های درمانی بیمار و خانواده وی می باشد. یعنی نقشی در راستای اهداف موسسه (در اینجا بیمارستان) که به نظر می رسد به مرور زمان به مددکاران اجتماعی تحمیل شده؛ گویی برای اینکه این حرفه بتواند در بیمارستان جایگاه خود را حفظ نماید (نیاز به بقاء) این نقش را برای خود تعریف نمود تا پاسخی برای اهداف موسسه یعنی درآمدزایی داشته باشد. به منظور بررسی چالش ها و مشکلات مددکاران اجتماعی شاغل در سیستم بهداشت و درمان کشور لازم است نگاهی سیستماتیک و کل نگر (Holistic) به این مسئله داشته باشیم.

به گزارش سلامت نیوز این مسئله در چند سطح قابل بررسی است:
نخست در سطح فرد:
در سطح اول لازم است صلاحیت ها و توانمندی های (competency) مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستان ها بررسی شود. اینکه مددکاران اجتماعی تا چه حد به توانمندی ها و قابلیت های فردی و حرفه ای خود واقفند؟؟ تا چه حد از مهارت های ارزیابی، مداخله در بحران، درمان های فردی و گروهی مراجعان، مداخله در محیط، طرح ریزی و اجرای پروژه های اجتماع محور و… برخوردارند؟

تا چه حد توانسته اند نقش خود به عنوان مدافع، رابط، درمانگر، ارجاع دهنده، تسهیل گر، بسیج کننده منابع و سایر نقش های متنوع و خلاقانه مددکار را بشناسند؟ به چه میزان در شرایط مختلف می توانند از نظریات پایه ای مددکاری اجتماعی بهره ببرند و…


اگر بپذیریم یکی از مهم ترین اصول مددکاری اجتماعی خودآگاهی و شناخت نقاط ضعف و قوت خویش است، به این نکته نیز اقرار می کنیم که ما مددکاران تلاشی برای ارتقاء دانش حرفه ای خود نکرده و به آموخته های مقاطع تحصیلی خود بسنده می کنیم. دانشی که هیچگاه پاسخگوی مهارت های لازم در فیلدهای مختلف کاری نبوده است. انتقاد در سطح فرد و بیان نقاط ضعف مددکاران گاهاً با گارد شدید برخی مددکاران شاغل در این سیستم مواجهه شده و معمولا پاسخ ها در یکی از این عبارات خلاصه می شود:


عدم وجود شرح وظایف روشن، مدون و یکسان در تمامی مراکز درمانی
ناآگاهی مدیران و مسئولان بیمارستان نسبت به این حرفه
دستمزد و دریافتی پایین مددکاران به نسبت سایر حرفه های موجود در وزارت بهداشت
وجود مددکاران تجربی و غیر علمی در برخی بیمارستان ها و …
و البته منکر تاثیر منفی این موارد در جریان کار حرفه ای خود نیستیم ولی در همین حوزه و در میان همه این کاستی ها، مددکاران بسیاری هستند که با اتکا به توانمندی علمی و خلاقیت خویش، هنر مددکاری را به خوبی به تصویر کشیده اند و بازتعریف جدیدی از مددکاری در محل کار خود ارائه کرده اند و تبدیل به نقطه قوت بیمارستان متبوع خود شده اند.


چه باید کرد؟ اگر بخواهیم نقاط ضعف در این سطح را به صورت ریشه ای حل کنیم، دانشگاه ها و مراکز تربیت مددکاران اجتماعی می بایست تحولی در نظام آموزشی خود ایجاد کنند. تاکید بر تقویت آموزش در هر سه حوزه دانش (knowledge)، ارزش (value) و مهارت (skill) در این حرفه، ایجاد گرایش های تخصصی در مقطع فوق لیسانس، تدوین پروتکل مداخلات مبتنی بر شواهد (evidence-based intervention) و … از جمله مبانی این تحول خواهد بود. از سوی دیگر تلاش مددکارانی که در حال حاضر در مراکز درمانی شاغل هستند برای ارتقاء سطح دانش و مهارت خود از طریق آموزش های ضمن خدمت و برقراری ارتباط با مجامع علمی می تواند آنها را مجهز به دانش روز برای رسیدن به خودباوری و تلاش برای تغییر وضع موجود کند.


دوم در سطح میانه:
در این سطح می بایست به نقش انجمن های علمی و صنفی در این حوزه پرداخت.
خاطرم هست حدود سه سال پیش انجمن مددکاران اجتماعی ایران، کارگروهی تحت عنوان مددکاری اجتماعی در حوزه بهداشت و درمان تشکیل داد و یکی از پروژه های اولیه خود را تدوین شرح وظایف مددکاران در سیستم بهداشت و درمان قرار داد که مطمئنا کاری بس ارزشمند و ماندگار در این فیلد خواهد بود ولی به شخصه هنوز خروجی این کارگروه را ندیده ام و امیدوارم به زودی شاهد نتایجی در این زمینه باشیم. انجمن علمی مددکاری اجتماعی نیز می تواند در اقدامی مکمل به تدوین گایدلاین های بومی در زمینه نقش ها و مداخلات مددکاران در سیستم های مراقبتی عمومی و تخصصی با در نظر گرفتن بیماری های مختلف حاد و مزمن بپردازد تا بتوان ضعف رشته خود از لحاظ محتوای منطبق شده با فیلد کاری را برطرف نمود و کارابزارهای جدیدی برای مددکاران اجتماعی تعریف کرد.
از سوی دیگر باید پرسید اگر مددکار اجتماعی در فیلد کاری خود با مشکلات تحمیل شده از سوی سیستم روبرو شد (مانند اشتغال یک مددکار اجتماعی در قسمت پذیرش و یا بازداشت به خاطر دفاع از یک بیمار و … ) چه ارگان و تشکلی برای دفاع از وی وجود دارد؟؟

اگر مددکار اجتماعی تصمیم گرفت با موانع موجود در راه حرفه ای خویش مبارزه کند و در راستای تغییر نگرش مسئولان گام بردارد، کدام نظام و انجمن حرفه ای به یاری وی می شتابد؟؟ تیر ماه سال جاری که وزارت بهداشت اقدام به تعرفه گذاری خدمات درمانی نمود، خدمات مشاوره و روانشناسی را در کدینگ خدمات روانپزشکان لحاظ کرد و پس از آن با اعتراض وسیع و همه جانبه روانشناسان بالاخص انجمن روانشناسی روبرو شد به طوری که عالی ترین مقام اجرایی دولت یعنی شخص رییس جمهور دستور به پیگیری موضوع داد. (مستندات این موضوع در وبسایت انجمن روانشناسی ایران موجود است)
و این گونه است که باز هم جای خالی نظام قدرتمند مددکاری اجتماعی به چشم می آید.


چه باید کرد؟ تقویت هر دو انجمن علمی و صنفی موجود می تواند پایه گذار قدرتی برای ایجاد لابی (lobby)در مجامع تصمیم گیری کشور شود. حضور تمامی فارغ التحصیلان این رشته در هر دو انجمن به دور از اختلافات جزئی و قابل حل پشتوانه محکمی برای اساتید و دست اندرکاران تصویب نظام مددکاری خواهد شد. تهیه بانک اطلاعاتی از تمامی مددکاران اجتماعی و برقراری ارتباط مستمر همکاران منجر به تقویت شبکه های حمایتی حرفه ای شده تا در مواقع لزوم به یاری یکدیگر بشتابیم.


و سوم در سطح کلان:
که منظور سیاست های وزارت بهداشت و درمان می باشد. با نگاه بدبینانه میتوان گفت نام این وزارت خانه در اصل وزارت درمان است و نه بهداشت و درمان!!! وزارت خانه ای کاملا پزشک محور و مبتنی بر خدمات درمانی ارائه شده توسط این حرفه..(که صد البته این حرفه در جایگاه خود مقدس بوده و هیچ کس منکر خدمات ارزشمند آنان نبوده و نخواهد بود)


با این تعریف، دور از ذهن نیست که مددکاران اجتماعی که در این فیلد به ارائه خدمات اجتماعی به مراجعان می پردازند به چشم واحد زیان ده و اضافی دیده شوند، در کتاب ارزش های نسبی خدمات که پایه پرداختی کارانه و… است خدمات مددکاران محاسبه نگردد، امکانات و شرایط لازم برای مداخلات موثر به شیوه های فردی، گروهی و جامعه ای فراهم نگردد، وظیفه بهداشتی و پیشگیرانه وزارت خانه به فراموشی سپرده شود و در نتیجه مددکاران به صورت آچار فرانسه در سیستم به کار گرفته شوند (یعنی هر کاری که متولی برای آن پیدا نشود به مددکاران می‌سپارند از قبیل تخفیف دادن، ترخیص بیمار و تحویل بیمار در درب منزل!!، ورود اطلاعات به سیستم اطلاعاتی بیمارستان، وقت گرفتن از سایر مراکز درمانی و…)


رویکرد سطحی این وزارت خانه علی رغم شعارهای آرمانگرایانه همچون عدالت در توزیع امکانات درمانی، مراجع محوری، بهبود کیفیت خدمات و … منجر به حاشیه رانده شدن مددکاران در بیمارستان ها شده است. در حالی که در پیشرفته ترین کشورهای دنیا و در نظام های رفاهی، مددکاران اجتماعی بازوی اجرایی دولت برای تحقق شعارهای فوق می باشند

. تا دو سال پیش دفتر مددکاری در وزارت خانه زیرمجموعه واحد روابط عمومی!!! بود، حال با چه توجیه و فلسفه ای، خدا داند… اما اکنون که در معاونت درمان جایگاهی برای مددکاران تعریف شده فرصتی مهیا است تا جامعه مددکاری به تثبیت و توسعه خدمات حرفه ای خود به مراجعان بپردازد . باید به خاطر داشته باشیم تغییر نگرش مسئولان نیاز به قدرت علمی بالا، ارایه خدمات حرفه ای و سعی و تلاش خودمان دارد.


چه باید کرد؟ اقدام در این سطح، بستگی مستقیم به تلاش های صورت گرفته در دو سطح فردی و میانه دارد. هرچه مددکاران اجتماعی نقش های حرفه ای خود را قوی تر ایفا کنند و انجمن ها قدرت بیشتری یابند، موفقیت در سطح سیاست گذاری وزارت خانه و دولت در امور اجتماعی بالاتر خواهد رفت. تقویت اداره مددکاری اجتماعی موجود در وزارت بهداشت نیز می تواند در دراز مدت تاثیر بسزایی در تخصصی شدن این حرفه داشته باشد.


در پایان باید اذعان داشت این گفتار کوتاه، مقدمه ای بر بحث وسیع نقش مددکاران اجتماعی در نظام مراقبت و سلامت بوده و امید است پژوهشگران، صاحب نظران و اندیشمندان با عنایت ویژه به فیلد بهداشت و درمان به تحقیقات بیشتری در این زمینه بپردازند.

* کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha