پنجشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
کد خبر: 1887

خبر مرگ مدل 21 ساله برزیلی به علت کم اشتهاییAnorexiaونارسایی تغذیهED Syndrome یکبار دیگر توجه رسانه های سراسر جهان را به صنعت و کسب و کار غیرشفاف و دنیای پنهانی مدلها جلب کرد

مدلهای زیبایی و مد، قربانیان خودشیفتگی زنانه

به گزارش سلامت نیوز، Ana Carolina Reston که در بین همکارانش به کارولینا رستون معروف بود با 172 سانتیمتر قد و تنها40کیلوگرم!! وزن از 25 اکتبر2006 در بیمارستان به علت نارسایی کلیوی بستری بود و درگذشت و جان خود را بر سر مفاد قراردادهای ظالمانه و غیر انسانی گذارد که با مدلها بر سر حفظ ابعاد بدن انعقاد میگردد ، او دختری از طبقه متوسط از یکی از محله های شهر سائوپولو بود که برای چندین آژانس معروف در کشورهای چین،ترکیه، مکزیک و ژاپن کار می کرد و همچنین طراحان معروفی مثل Armani و Versace از فیگورهای او برای تبلیغ کارهایشان استفاده میکردند.

علیرغم مقادیر هنگفتی سرمایه گذاری و گردش مالی در کسب و کار زیبایی و مد و آژانسهای مرتبط به علت سانسور خبری و عدم جنجال در مورد ناهنجاری و نابسامانی جنبه های انسانی این شغل مطالب کمی به چاپ رسیده و هنوزCatWalk جایگاهی رویایی برای دختران جهان سوٌمی و طبقه های ضعیف و متوسط به شمار میرود ، مطالب زیر از میان معدود مراجعی که عموماً توسط بخشهای اعصاب و روان وروانپزشکی و روان درمانی دانشگاههای معتبر اروپا و آمریکا تهیه گردیده، جمع آوری و ترجمه گردیده است.

بحران سلامت عمومی و مانکن ها

بنا به مطالعه ای که در بخش علوم اعصاب و روان دانشگاه پادوا ایتالیا انجام گرفته، شیوع نارسایی تغذیه و استفاده از داروهای غیر مجاز در بین مدلها به مراتب بیشتر از سایر گروه های زنان مورد مطالعه مشاهده شده است،نتایج مقایسه 63نفر از مانکنهای حرفه ای از ملیتهای مختلف با 126 نفر از زنان سایر گروههای اجتماعی نشان داد که به طرز نگران کننده ای متوسط وزن مانکنها پایینتر و غیر قابل کنترل است(همبستگی آماری ندارد)!ومصرف الکل و سایر داروهای غیرمجاز نیز در بین مانکنهای مورد مطالعه 35٪ گزارش گردید و همچنین شیوع ED Syndrome Partialy به طرز معناداری در بین آنها بالا گزارش شده است.

فاجعه افسردگی و عدم رضایت شغلی

بحران افت رضایت و شادمانی در بین مانکنها، واحد روانشناسی دانشگاه سیتی لندن را وادار کرد تا تحقیقی را در مورد سطح خوشنودی و شادکامی در بین دو گروه همسال متشکل از مانکنها و سایر گروههای شغلی زنان ترتیب دهد.این مطالعه ثابت کرد که مانکنها تجربیات نابسنده و همراه با ناخشنودی در مورد رضایتمندی روانی و ارضاء نیازهای خود دارند و از شغل خود راضی نیستند!.

بعد از تحقیق پرسشنامه ای که بین دو گروه مذکور حول محورهای ارضاء نیاز،رضایت از سطح زندگی،شادمانی ذاتی،واقع گرایی شخصیتی و سلامت عمومی روانی ترتیب یافت، نتایجی چون عدم رقابت شغلی،عدم ارضاء نیازهای ارتباطی اجتماعی در تماس با سایر گروههای اجتماعی وعدم استقلال در تصمیم گیری از مهمترین بحرانهای شغلی آنان به شمار میرفت و نتیجه محوری مطالعه نشان می داد که مانکن بودن به خودی خود امکانی را برای شادتر زیستن فراهم نمی کند!

نقبی به دنیای درون مانکنها و مصاحبه با مانکنهای سابق و روانشناسان فعلی

برای اولین بار دو روانشناس که خود تجارب حرفه ای کار و فعالیت به عنوان مانکن را داشتند، زندگی این گروه اجتماعی را از داخل و بیرون آن زیر ذره بین گذاشتند.

Vivian Diller, Ph.D., ویویان دیلر و Jill Muir-Sukenick, M.S.W.,ژیل مورسوکنیک از طریق شوهرانشان که هم دوره ایهای دانشگاهی بودند با یکدیگر آشنا شدند و درموسسه PSYCHOLOGY TODAY در شهر نیویورک به روان درمانی و تحلیل شخصیتی و روانپزشکی اشتغال دارند و هردو از سنین کودکی تا بزرگسالی با موسسات معروفی مانند Wilhelmina ، Stewartو Fordبه عنوان مدل زیبایی و مد همکاری داشته اند، هر دوی آنها تا تولد فرزندانشان و بخشی از بزرگسالی خود را در این حرفه با موفقیت طی کرده و فعال بوده اند تا اینکه زندگی کوتاه و جنجالی سوپرمدل معروفGIA
(فیلمی با هنرنمایی آنجلیناجولی در مورد زندگی وی نیز ساخته شده است.) و مرگ دردناکش به خاطر بیماری AIDSسروصدای زیادی در اطراف این شغل به پا کرد و منجر به انتشار کتابهایی مانند تراژدی یک سوپرمدل The Tragedy of Supermodel Gia by Stephen Friedگردید که نقبی عمیق به دنیای مانکنها و روابط پیچیده زندگی آنها زده است.

مصاحبه با ژیل و ویویان نکات بسیار جالبی رو در بردارد و بنا بر گفتار هر دوی آنها:

"ما زنانی بودیم که هویت مستقل و زنانه ای برای خود داشتیم و مدل بودن را انتخاب کردیم و نه مدلهایی که ابتدا به ساکن،پس از مدل شدن به هویت مستقلی دست پیدا کنند!"

آنها میگویند:" مدلها درگیر زندگی کاملاً غیرواقعی و تصنعی هستند و با در نظر گرفتن اینکه در سنین 14تا16 سالگی به یکباره با حجم غیر قابل باوری از عکاسان و تمرکز لنزها و فلاشها، مقادیر معتنابهی پول و استقلال مالی، جشنها و مهمانیهای پایان ناپذیر و سیل تملقها و چاپلوسیها روبرو می شوند و این اتفاق کوتاه مدت، در اندک زمانی پس از تغییرات طبیعی و سلسله وار اندام، چهره و قابلیتهای محدوده سنی فوق، به سرعت یا اندک اندک ناپدید می شود، راه بازگشت شما با چنین شروع انفجاری در ابتدای جوانی به زندگی واقعی مسدود و زمینه ساز بحرانهای روانی و شخصیتی می گردد."

مطلب قابل توجه دیگر اشاره به گذشته و پس زمینه های زندگی و سطح فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی اکثر مانکنهاست ، خصوصاً آنهاییکه از جهان سوٌم و یا سطوح ضعیف و متوسط اجتماعی پا به قصر بلورین سیندرلا میگذارند، پس از پایان این رویای کوتاه مدت شکست و ضربات روحی در این گروه مشهودتر است. بسیاری از آنها از خانواده هایی با پس زمینه طلاق، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، سطح تحصیلات پایین و فقر آمده اند و می خواهند نقش موثری برای بقای خانواده هایشان بازی کنند و بسیاری حتی تحصیلات دبیرستانی را به حال خود رها می کنند و این در حالی است که در شروع زمستان شغلی مانکنها دیگر چیزی به عنوان فرصت و آینده برایشان باقی نخواهد ماند.با توجه به سطح خانوادگی این دسته از مانکنها،شکوه و موفقیت فعلی چشم والدین آنها را به سمت آینده ای محتوم و تاریک میبندد و باعث می شود حقایقی از این دست را جدی نگیرند.

برخورد غیر واقعبینانه والدین با فرزندان در قبال تعریفها و مبالغه در مورد زیبایی و اندام آنها، ناخواسته این نجوانان را به ورطه خود شیفتگی وکشانده و دمی از برانداز کردن خود در آیینه های قدی جدا نخواهند شد و همیشه تصور گاهاً خیالی از فوق العاده بودن با خود خواهند داشت.

تصورات اغراق آمیزی که در حین تملقهای اطرافیان آنها را فرا می گیرد، این باور را در آنها ایجاد می سازد که برای درخشیدن بر روی پرده سینما متولد شده اند در حالیکه این اتفاق در اکثر موارد برای مدلها اتفاق نخواهد افتاد، نقش آژانسهای کارفرمای مانکنها بعنوان گردانندگان این بالماسکه و استفاده کنندگان اصلی این کسب و کار پولساز، در تشدید آثار خودشیفتگی در آنها، به دنبال نقش مخرب والدین آنها میتواند سیکل معیوبی برای بهره کشی از این نوجوانان بوجود آورد، آین آژانسها در همچون دایه ای مهربانتر از مادر نقش حامی،والدین، دوست و آشنایان مانکن را فقط در طول دوره شکوفایی آنها بازی کرده و تبدیل به همه چیز یک مدل می شوند.

مانکنها معمولاً با وظایف مادری و مادر شدن کنار نمی آیند و آکثراً تا آخر عمر از فرصت یک ازدواج موفق بی بهره اند و به نظر می رسد این لنزهای دوربینهاست که جای یک همدم را برای آنها پر می کند!!!

ژیل و ویویان سعی دارند تا با برخورد صحیح با معضلات این گروه اجتماعی از آنان زنانی شاد و موفق در کسب و کارشان با دیدگاههایی آینده نگرانه بسازند.
نشریه اینترنتی زنستان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha