سلامت نیوز: در نگاه نخست اینچنین به نظر میرسد که با وجود اینکه در باورهای سنتی، بسیاری از دختران از تحصیل محروم بودهاند؛ اما در حال حاضر بیشترین آمار ورود به دانشگاهها به دختران اختصاص یافته است، پس به طور قطع پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفته و زنان توانستهاند این برابری را در تحصیل همپای مردان به دست بیاورند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه سایه نوشت: مدتهاست که زنگ آسیبهای اجتماعی در کشور ما به صدا درآمده و متاسفانه بعضی از آنها به دلیل عدم دوراندیشی در سیاستگذاری و برنامهریزیها همچنان حل نشده باقی ماندهاست. در این میان آمار بسیاری از آسیبهای اجتماعی به زنان گره خوردهاست؛ چنانچه در صفحات حوادث و آسیبهای شهری تیترهای فراوانی درخصوص اعتیاد زنان و دیگر موارد به چشم میخورد. در میان این زنگ خطرها از یک آسیب غافل ماندهایم که در صورت عدم توجه به زودی آنهم به مرحلهی بحران خواهد رسید؛ مواردی مرتبط با تحصیلات عالی زنان.
در نگاه نخست اینچنین به نظر میرسد که با وجود اینکه در باورهای سنتی، بسیاری از دختران از تحصیل محروم بودهاند؛ اما در حال حاضر بیشترین آمار ورود به دانشگاهها به دختران اختصاص یافته است، پس به طور قطع پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفته و زنان توانستهاند این برابری را در تحصیل همپای مردان به دست بیاورند.
این روند مثبت تغییرات بسیار قابلتوجه و ارزشمند است. چند نکته وجود دارد که در عین برابری، بازهم رنگی از تبعیض جنسیتی به خود میگیرد؛ ازجمله اینکه در باور عمومی برخی از رشتههای تحصیلی نام زنانه و مردانه به خود گرفتهاند. در عینحال سهمیهبندی جنسیتی رشتهها که برای بعضی آنها نوشتهاند «فقط مرد» باعث میشود این کلیشههای رشتهای در ذهن خانوادهها و دختران پررنگ شده و برخی نیز به این باور برسند که روحیهی مردانه برای انتخاب بعضی رشتهها ندارند و این یعنی یک گام عقب نگه داشتن. سیاستگذاریها هم در این مسئله بیتاثیر نیستند و جایی که یک نمایندهی مجلس اعلام میکند که باید ظرفیت برخی رشتهها برای دختران بالا رود و برخی رشتهها برای پسران و معتقد است این موضوع تعادل را برقرار میکند! جلوهی دیگری از تبیض جنسیتی را به نمایش میگذارد. نظریههای متفاوتی هم ارائه میشود که در بعضی رشتهها از جمله رشتههای تجربی مردان باهوشترند و میتوانند موفقتر عمل کنند و فرصت شغلی بیشتری در اختیار آنها قرار میگیرد. در مقابل، زنان در رشتههای انسانی میتوانند موفقتر باشند و در کنار اینها رشتههای مهندسی نیز که تکلیفشان مدتهاست مشخص است و کاملا مردانه تلقی میشوند و میبینیم که پذیرش و علاقهی دختران نسبت به رشتههای فنی و مهندسی بسیار کم است و در مقابل آن، رشتههایی مانند رشتههای تربیتمعلم متقاضیان دختر بیشتری نسبت به پسران دارد. اگر تصور بر این باشد که فرصت برابر در تحصیلات به منزلهی حذف بار روانی این تبعیض جنسیتی است و باید باعث شود که دختران ما به این باور برسند که هیچ توانایی کمتری نسبت به جنس مذکر ندارند و قصهی ناتوانی و حقارت زنانه را فراموش کنند، این تبعیض رشتهای بیشک به این خلاف این باور دامن میزند و آنچنان که باید تاثیر مثبتی نخواهد داشت. این مسئله در حضور اجتماعی، سیاسی زنان نیز تاثیرگذار است. یکی از مولفههای برابری حضور اجتماعی زنان در جامعه یادگیری مهارتهای لازم و گذراندن تحصیلات عالیه است که اگرچه زنان هم از شرایطی مشابه مردان برای ورود به دانشگاه برخوردارند اما بعد از فارغالتحصیلی و ورود به بازر کار این شرایط تغییر میکند و بازهم رنگ تبعیض به خود میگیرد. بیشتر کارفرمایان بهخصوص در بخش خصوصی در جایی تمایل به استخدام زنان دارند که بخواهند حقوق و مزایای کمتری بپردازند و در مقابل آن در شغلهایی که به مهارت و تخصص خاص نیاز دارد اولویت انتخابشان با آقایان است.
از سویی در بحث توسعهی هر کشور، تحقق عدالت جنسیتی از مولفههای مهم است و وقتی صحبت از آن میشود بیشک اولویتبخشی به رفع نابرابری جنسیتی در آموزش و ایجاد عدالت آموزشی و افزایش سطح سواد و فرهنگ در جامعهی زنان و دختران باید از اهداف و سیاستهای کلان قرار گیرد؛ چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی. با توجه به اینکه میتوان آمار بالایی از زنان تحصیلکرده داشت اما بازهم که صحبت از وضعیت آموزشی مناطق محروم و کمتر برخوردار میشود، این زنان هستند که در این مسئله آمار بیشتری را به خود اختصاص میدهند و همچنان هم مناطقی هستند که باورهای اشتباه سنتی در آنجا موضع خود را حفظ کردهاند و این نا آگاهی موجب سقوط فرزندانشان به درهی آسیبهای روانی و اجتماعی می شود. عامل مهم دیگری که متاسفانه هنوز هم وجود دارد، این است که برخی از دختران در موعد مقرر وارد مدارس نمیشوند که خود موجب ایجاد نوعی خجالت و خودکمبینی در آنان میشود. چنانکه چندی پیش نمایندهی مردم اهواز، جواد کاظم نسب الباجی، اعلام کرده بود که دختران در برخی مناطق استان خوزستان به خاطر نداشتن مدرسهی راهنمایی و ممنوعیت رفتن به نقاط دیگر برای تحصیل گریه میکنند. این محرومیت دلایل بسیاری میتواند داشته باشد که علاوهبر فرهنگ، فقر یا مسافت طولانی برای ادامهی تحصیل به روستای دیگر یا به مدارس شبانه، دخترها بیشتر از پسرها مجبور به ترک تحصیل میشوند و در بسیاری از مواقع بیسواد میمانند. البته محروم شدن دختران از تحصیل مسالهی جدیدی نیست اما آنچه که امروز به عنوان یک معظل روشنشده، نگرش سنتی و فقر اقتصادی و فرهنگی در مناطق محروم است که دخترانمان را بیشتر از پسران از تحصیل بازمیدارد. بنابر آمارها هنوز کمتر از ٥٠ درصد دختران روستایی در مقطع متوسطه ترک تحصیل میکنند، بهطوریکه میزان پوشش تحصیلی دختران ساکن در نقاط روستایی در مقطع متوسطه ١/٥٢ درصد و پایینتر از میزان پوشش تحصیلی دختران ساکن در نقاط شهری در همان مقطع است (٨٦ درصد).
شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان معتقد است: «محدودیت سنی و جنسی آموزش نسبت به گذشته کمرنگ شده است و در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز در اسناد بالادستی سوادآموزی با عنوان اصلیترین حقوق بشر فارغ از سن، نژاد و طبقه تاکید شده است. یکی از محورهای اساسی آموزش زنان و کودکان است که موجب کاهش آسیبها و تداوم توسعه میشود که ایران نیز پس از انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی در برقراری عدالت آموزش انجام داده است، بهطوریکه آمار سواد در زنان که در سال ۱۳۴۵، ۱۷.۱۴درصد بود، سال ۹۰، به ۸۰.۱درصد رسیده است. امیدواریم در سرشماری مهر ۹۵ به آخرین یافتهها دسترسی داشته باشیم. به اذعان کارشناسان، برخی از زنان در مناطق روستایی و محروم در استانهای مرزی کشور از حق طبیعی سواد محروم هستند. در برخی از استانهای مرزی به دلایل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نبود زیرساخت آموزشی، کودکان و دختران از تحصیل بازمیمانند. علاهبر اینکه دوسوم بیسوادان جهان، زنان هستند، ۷۰درصد فقرای جهان را نیز زنان تشکیل میدهند.»در کشور ما اقداماتی در اینخصوص هرچند نه به شکل فراگیر، صورت گرفته است و برنامههایی نیز در دست اقدام است. یک سال بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در تفاهمنامهای با وزارت آموزش و پرورش طرحی پیشنهاد داد که آموزش ابتدایی برای دختران بازمانده از تحصیل در مناطق محروم اجباری و اجرایی شود؛ طرحی که اکنون با گذشت سه سال از آن توانسته حدود ۴هزار دختر بازمانده از تحصیل را باسواد کند. هرچند این افزایش اندک در میزان باسوادی زنان در روستاها و مناطق محروم ملاحظه میشود، اما کافی نیست. درحالیکه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در بهبود شاخص سوادآموزی دختران روند رو به رشدی را از طریق برنامههای اجرایی در سالهای اخیر دنبال کردهاند. هنوز هم در کشور ما افراد بسیاری تشنهی یادگیری هستند و جای آنها در چرخهی آموزش کشور خالیست. به نظر میرسد برای رسیدن به توسعه و تحقق کامل عدالت جنسیتی هنوز هم باید حرکتهای مثمرثمری انجام داد.
نظر شما