ال گور را به یاد دارید ؟ معاون کلینتون، در انتخابات مقابل بوش پس نتیجه را واگذار کرد ولی فعالیت های خود را بر روی محیط زیست متمرکز کرد و جایزه نوبل را از آن خودکرد ! بقول انگلیسی ها، نات بد! لئوناردودی کاپریوراچطور؟ دلسوزی او برای دریاچه ارومیه، جانانه بود. او نشان داد که همه داخل یک سفینه به نام زمین هستیم. "میخائیل گورباچف" را به یاد آوریم. بعد از پست صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به کار آب پرداخت و به طور بسیار تاثیرپذیری پروژه های در سطح ملی اجراء کرد و به عنوان قهرمان ویژه محیط زیست، جایزه جهانی را از آن خود کرد.از مجموع هفت نفر قهرمان محیط زیست تنها دو نفر جایزه ویژه محیط زیست را از آن خود کردند:ابتکار و گورباچف! داورها همگی مقامات بین المللی بودند! و از تلاش این دو شخصیت در سطح جهانی قدردانی شد. این انتخاب همین 10 سال پیش (2006) انجام شد!

پیام یک شکاربان قدیمی به جادوگر فوتبال ایران

سلامت نیوز-*اسماعیل کهرم: ال گور را به یاد دارید ؟ معاون کلینتون، در انتخابات مقابل بوش پس نتیجه را واگذار کرد ولی فعالیت های خود را بر روی محیط زیست متمرکز کرد و جایزه نوبل را از آن خودکرد ! بقول انگلیسی ها، نات بد! لئوناردودی کاپریوراچطور؟ دلسوزی او برای دریاچه ارومیه، جانانه بود. او نشان داد که همه داخل یک سفینه به نام زمین هستیم. "میخائیل گورباچف" را به یاد آوریم. بعد از پست صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به کار آب پرداخت و به طور بسیار تاثیرپذیری پروژه های در سطح ملی اجراء کرد و به عنوان قهرمان ویژه محیط زیست، جایزه جهانی را از آن خود کرد.از مجموع هفت نفر قهرمان محیط زیست تنها دو نفر جایزه ویژه محیط زیست را از آن خود کردند:ابتکار و گورباچف! داورها همگی مقامات بین المللی بودند! و از تلاش این دو شخصیت در سطح جهانی قدردانی شد. این انتخاب همین 10 سال پیش (2006) انجام شد!

به گزارش سلامت نیوز، مرحوم پدرم هنگامی به آمریکا مسافرت کرد که به آن ینگه دنیا می گفتند. آن روزها هواپیما یک هفته در راه بود، ترکیه، ایتالیا، انگلستان، جزایر آزور، نیورک و بالاخره تگزاس، پایگاه هوایی .... در بازگشت روزهای متمادی فامیل و در و همسایه ساعت ها از پدرم در هر موردی سوال می کردند. من میل داشتم بدانم که وقتی که تلویزیون برنامه اش تمام می شود، مردم چه می بینند؟ کلمه برفک متداول نبود و پدر می فرمود هیچی! و بنده قانع نمی شدم.
گویا سفر یک ساله پدر و همکاران نیروی هوایی حدود هفتاد سال پیش، موجب مقایسه بین دو کشور، مردم آن ها، ساختمان ها، شهرها و.... خلاصه هر چیز دیگر قابل مقایسه بود. خوب به یاد دارم که جوی های خیابان های آمریکا به راستی سئوال برانگیز بود. چون در جوی های ایران به راستی غیر از آب، همه چیز در آن پیدا می شد!

پدرم می گفتند که آمریکایی ها هر چیز کثیفی را با جوی های ایرانی مقایسه می کردند و مثلا می گفتند "کثیف مثل جوی ایرانی ها"در یک مورد، یکی از افسران اعزامی در مقابل درخواست همتای آمریکایی اش یکی دو قرص برای سردرد، در اختیار وی قرار داده بود و قضیه بیخ پیدا کرده بود و به تدریج گروه کوچک ایرانی منتج به این شد که در طبابت، معماری، ساختمان سازی و البته در ورزش به خصوص در فوتبال نیز در حد یک داور کهنه کار صاحب نظر اظهار نظر نماییم.

اکنون، پس از دهه های متمادی وقتی که به اخلاق خودمان نگاه می کنم می بینم که همچنان ما ایرانی ها جدای از کار و حرفه و تخصصی که داریم به نوبه خود در اموری که کاملاً تخصصی به حساب می آیند. کاملا حق به جانب، در هر سطحی اظهار نظر می نماییم و حتی در نزد کارشناسان حرفه ای نیز به اصطلاح، پیش کولی هم دست از معلق بازی بر نمی داریم.


آقا مجتبی یک از آن متخصصانی است که اگر ندانید چه کاره است، فکر می کنید که همین نیم ساعت پیش از اطاق عمل خارج شده، چندی قبل وی که مجموعه ای از آنتی بیوتیک های رنگ و وارنگ را در جیب هایش دارد (یکی را با شیر، دیگری را چای و سومی را با آبلیمو میل می کند و شرح کتبنا فی از خاصیت هر کدام ذکر می کند)، مشغول سخن پراکنی بود که تلفن همراهش زنگ خورد، تلفن را قطع کرد و با ناراحتی گفت عجب بساطی است آقا از شیراز تلفن می کنند و دوا و درمان می خواهند! اینطوری که نمیشه!! من چون سابقه طبابت ایشان را می دانم خوشحال شدم که ایشان در این مرحله طبابت را کنار گذاشته اند و به عبث بودن کارشان پی برده اند! شیرینی این فکر در دهانم بود که آقا مجتبی ادامه داد... آدم که همینطور نمی تونه طبابت کنه؟ باید مریض را ببینه!! (معاینه کند) باور کنید عرق سردی به تنم نشست ایشان کارمند بانک است چطور می تواند بدون صلاحیت در مورد مهم ترین مسائل پزشکی و بهداشتی رای صادر کند ؟

به نظرمی رسد که ما ایرانی ها اکران های گوناگون را برای ارائه نظریات خود به کار می بریم. مقصود از اکران، به نمایش گذاشتن افکارمان در این شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و واتزاپ است. عقیده ای را بیان می کنیم و در مدت کوتاهی به اصطلاح "وایرال" می شود و میلیون ها نفر آن را می خوانند. (یعنی مانند ویروس پخش می شود). این روش به خصوص در مورد سرشناس های جامعه مصداق کامل دارد. علاوه بر شهرت کسی که پست را در صفحات اجتماعی منتشر می کند، سوژه مورد بحث نیز اهمیت فراوان دارد و البته این روزها چه مطلبی جنجالی تر از محیط زیست؟

مدت ها است که موضوعات مربوط به محیط زیست کاملاً به اصطلاح مد بوده و نظرها را جلب می نماید و الحق نام شخصیت پردازنده به مسائل محیط زیست را به عنوان یک شخص مسئول، علاقمند به طبیعت و وجیه الملّه مطرح می کند. امروزه هرکس در سراسر عالم به فکر محبوبیت باشد، انتقادی از محیط زیست دست او را می گیرد و کمک می کند که بیش از پیش مطرح شود.


ال گور را به یاد دارید ؟ معاون کلینتون، در انتخابات مقابل بوش پس نتیجه را واگذار کرد ولی فعالیت های خود را بر روی محیط زیست متمرکز کرد و جایزه نوبل را از آن خودکرد ! بقول انگلیسی ها، نات بد! لئوناردودی کاپریوراچطور؟ دلسوزی او برای دریاچه ارومیه، جانانه بود. او نشان داد که همه داخل یک سفینه به نام زمین هستیم. "میخائیل گورباچف" را به یاد آوریم. بعد از پست صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به کار آب پرداخت و به طور بسیار تاثیرپذیری پروژه های در سطح ملی اجراء کرد و به عنوان قهرمان ویژه محیط زیست، جایزه جهانی را از آن خود کرد.از مجموع هفت نفر قهرمان محیط زیست تنها دو نفر جایزه ویژه محیط زیست را از آن خود کردند:ابتکار و گورباچف! داورها همگی مقامات بین المللی بودند! و از تلاش این دو شخصیت در سطح جهانی قدردانی شد. این انتخاب همین 10 سال پیش (2006) انجام شد!


جمله عیبش که بگفتی، هنرش نیز بگو
من به عنوان یک شکاربان قدیمی، از اینکه برخی از هنرمندان و ورزشکاران مملکتم توجه خود را معطوف به   محیط زیست ایران نموده اند، خوشحالم. مردم هنرمندان و ورزشکاران را دوست دارند و پیامی که از زبان آنان    می شنوند موثرتر است بنابراین با ورود این دسته از افراد شاخص جامعه محیط زیست و مردم سود می برند. بنابراین انواع موسسات مانند خیریه ها و یا پویش های بین المللی، ملی و محلی سر و دست می شکنند که چهره های شناخته شده سنگ آنها را به سینه بزنند و در جهت حمایت از آنان برآیند. اما به شرط ها و شروط ها:


آنچه بنده بارها به این علاقمندان "دو آتشه" محیط زیست عرض می کنم که شما در صورتی می توانید موثر باشید که به صورت یک آماتور ارائه طریق کنید و نه یک کارشناس "حرفه ای".


این اصل بسیار مهم است. اگر مثلاً یک فوتبالیست معروف جادوگرانه هنرهای خود را در فوتبال عرضه کرده و نام و اعتباری برای خود کسب کرده باید بداند که در زمینه محیط زیست قدم به عرصه ای می گذارد که حدود 25 سال طول می کشد تا یک متخصص گیاه شناسی تربیت شود، همین مدت برای یک کارشناس پرندگان و یا پستانداران یا خزندگان زمان می برد تا به گفته ها و اعمال و نظریاتش اعتماد شود. آنچه میل دارم بگویم آنست که ورود یک فوتبالیست (با همه محبوبیتش) به دنیای مثلاً خزندگان باید از روی فروتنی و با نهایت نیت خیر و با زبان قدر شناسی و از روی قدرشناسی از خدمات گذشتگان و ارائه راه حل های منطقی است و نه از راه انتقاد شدید از دست اندرکاران و به فرموده سعدی: "نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت برقرار" معمولاً یک سیاستمدار و یا یک ورزشکاری، اطلاعات کافی برای انتقاد از یک کارشناس محیط زیست با سال های سال سابقه خدمت را نمی تواند داشته باشد.


سخن آخر:
اکنون مد شده که ورزشکارانی که روزهای درخشش ورزشی را به پایان رسانیده اند برای کسب توشه برای روزهای بازنشستگی، وارد حیطه محیط زیست شوند ولی یک نصیحت برای آنان دارم، اهل علم با زحمت زیاد و با اکراه پذیرفتند که فوتبال یک علم است. فوتبالیست های ما بپذیرند که محیط زیست یک علم کامل و جامع است و با جادو و جادوگری حاصل نمی شود بلکه با مطالعه و تجربه و دود چراغ خوردن حاصل می شود. اگر مرد راه هستید بفرمایید وارد شوید، اما نه با تخریب دیگران!!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha