در سالهای اخیر، توجه فعالان بخش بهداشت عمومی و پزشكان به سلامت زنان روبهافزایش بوده است. شیوة همهگیری جهانی ایدز، بخصوص در مناطقی از جهان كه جمعیت قابل توجهی از زنان به دنبال ابتلا به بیماریهای مرتبط با تولیدمثل میمیرند، این گروه از افراد جامعه را به محور برنامههای مبارزه با ایدز تبدیل كرده است. امروزه در كشورهای غربی، افزایش میزان ابتلای زنان به بیماریهای مزمن نهچندان مردانهای كه متأثر از شیوة زندگی هستند، مانند فشار خون بالا و بیماریهای قلبی كه با استعمال دخانیات و چاقی مرتبطاند، تهدیدی برای سلامت زنان محسوب میشود.
توجه ویژة مسئولان بهداشت عمومی به موضوعات مرتبط با سلامت زنان بیتردید یكی از شاخصهای پیشرفت جامعه محسوب میشود، هرچند كه تعریف زیستشناسان، پزشكان و متخصصان بهداشت عمومی كشورهای غربی از «سلامت زنان» با نظر مردمشناسان چندان همخوان نیست. پزشكان در بخش بالینی به ارزیابی فواید و مضرات تجویز هورموندرمانی جایگزین برای زنان یائسه مشغولاند و متخصصان بهداشت عمومی به هدفگذاری برای زنان در برنامههای بینالمللی تنظیم خانواده. اما چنین وضعیتی نمیتواند به بهبود سلامت زنان در تمام نقاط دنیا بینجامد.
در سیاستگذاریهای مرتبط با سلامت زنان، آنچه زنان خود دربارة وضعیت سلامت و بیماریهای جمعیتشان میگویند بیشتر از سایر یافتهها به برنامهریزان این عرصه كمك خواهد كرد.
تعریف سلامت زنان ناقص است
متأسفانه زنان بهندرت در بررسی و موشكافی در مورد مسائل و مشكلات مربوط به سلامتشان نقش داشتهاند و در اغلب موارد، این مردان بودهاند كه به تعریف سلامت زنان پرداختهاند.
در امریكا، مؤسسة ملی بهداشت (NIH) معتبرترین مركز فعال در این زمینه است. این مركز در هر دو بخش دانشكدههای پزشكی و بهداشت عمومی به تحقیق دربارة مسائل مرتبط با سلامت میپردازد. این مؤسسه در دهة 1990 دفتر بررسی سلامت زنان را تأسیس كرد و در پایان سال 2001، 12 سرفصل را در این حوزه به شرح زیر اعلام كرد:
1. تفاوتهای جنسی در سلامت و بیماری در سطح ژنتیكی، مولكولی، سلولی و عملكردی؛
2. زندگی سالم و پیشگیری از بیماریهای مزمن؛
3. برخورد با بیماریهای چندعضوی مزمن كه علل متعددی در ایجاد آنها دخیلاند؛
4. تفاوتهای جنسی در واكنش به مداخلات درمانی؛
5. سلامت روان و اعتیاد؛
6. سلامت تولیدمثلی؛
7. عفونتها، بهویژه عفونتهای منتقلشونده از طریق تماس جنسی؛
8. موضوعات مرتبط با سلامت و درمان؛
9. سرطان؛
10. زیستـعصبشناسی؛
11. طب كمكی و مكملهای غذایی؛
12. عضوهای خاص.
اما این مؤسسه، در بررسی سلامت زنان و جسم آنها، مجموعة عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر در ایجاد و گسترش بیماری در زنان را در نظر نگرفته و، از طرف دیگر، گروههای خاصی از زنان ـ و نه كل جمعیت زنان ـ را مورد بررسی قرار داده است.
نتایج مطالعات متعددی در سراسر جهان نشان داده كه تعریف خودِ زنان از مسائل مربوط به سلامتشان با تعاریف مؤسسات پزشكی و زیستشناسی متفاوت است.
مركز پیشگیری و كنترل بیماریها (CDC) در امریكا در مطالعهای به بررسی زنان سیاهپوست امریكایی كه نوزاد نارس و با وزن زیر استاندارد به دنیا آورده بودند پرداخت و ارتباط مستقیمی میان ابتلا به واژینوز باكتریال و وقوع این مشكلات یافت. اما مطالعات مردمشناسی نشان داده است كه واژینوز باكتریال تنها عامل مستعدكنندة تولد چنین نوزادانی در زنان سیاهپوست نیست و بلكه تنشهای دوران بارداری نظیر مشكلات مسكن، خشونت محیطی، كار زیاد با درآمد ناكافی، دریافت نكردن حمایت كافی از همسر، ناكافی بودن خدمات بهداشتی و تغذیة ناسالم بیشتر از واژینوز باكتریال در بروز این وضعیت نقش دارند.
زنان ابزار زایشاند
بیتوجهی به بسیاری از مسائل مرتبط با سلامت زنان از آنجا ناشی میشود كه هنوز در بسیاری از جوامع، زنان را فقط ابزار بقای نسل در نظر میگیرند. به عبارت دیگر، نقش اصلی آنان باروری، به دنیا آوردن فرزند، نگهداری از كودك و تجدید نسل فرض میشود. خلاصه كردن مسائل مرتبط با سلامت زنان در دو بخش «زنان و زایمان» و «بهداشت مادر و كودك» گواهی بر این مدعاست. البته نادیده گرفتن این ابعاد وجودی زنان نیز مشكلی را حل نخواهد كرد.
به علاوه، تمركز برنامههای جهانی بهداشت عمومی در سه دهة گذشته بر زنان در سنین باروری بهعنوان پرورشدهندگان نسل فردا (مادر برای پرورش كودك) بوده است. مثلاً مباحث اصلی نشست «بقای كودك» كه در اوایل دهة 1980 برگزار شد، تواناییهای زنان در نجات جان كودكانشان از مرگ بر اثر اسهال، ناهنجاریهای مادرزادی، عفونتهای حاد تنفسی و سایر بیماریهای تهدیدكنندة حیات كودك بود. در نشست «مادر بودن بیخطر» نیز كه در اواخر دهة 1980 برگزار شد، مرگومیر مادران به دنبال وقوع اورژانسهای مامایی و سقطهای غیرایمن مورد بررسی قرار گرفت. حتی در برنامههای جهانی مبارزه با ایدز نیز كه متخصصان بهداشت عمومی در سراسر دنیا به اجرای آنها مشغولاند، زنان عامل بالقوة انتقال ایدز به نسل بعدی در حین زایمان یا شیردهی در نظر گرفته شدهاند.
همچنین برخی از بیماریهای جدی زنان كه بهداشت تولیدمثل را نیز تحت تأثیر قرار میدهند، مانند سرطان دهانة رحم، بیماریهای التهابی لگن، مشكلات ناباروری، سقط جنین، فیستولها و درد هنگام مقاربت در این برنامههای جهانی نادیده گرفته شدهاند.
البته نمیتوان همة تقصیرها را به گردن پزشكان و متصدیان بهداشت عمومی انداخت. بیش از سهچهارم كتابهای مردمشناسی و جامعهشناسی نیز زنان را فقط در چرخة تولیدمثلی بررسی كردهاند و اولین نقش آنان را فرزندآوری و مادری میدانند.
البته این نقش جنبة مثبتی نیز دارد. زنان را در جایگاهی قرار میدهد كه مردان هرگز نمیتوانند آن را تجربه كنند.
بدن زن یك ساختار فرهنگی است
به اعتقاد برخی از مردمشناسان، بدن انسان نوعی ساختار فرهنگی است. به عبارت دیگر، برداشتی كه هركدام از ما زنان از بدنمان، عملكردش و شكل ایدهآل آن داریم ساختة فرهنگ و تاریخ جامعة ماست و با زمان و مكان تغییر میكند. به زبانی سادهتر، بدن انسان مانند نوشتهای است كه هر جامعهای آن را براساس ارزشگذاریهای خود تفسیر میكند.
میشل فوكو، نظریهپرداز فرانسوی، به بررسی چگونگی رفتار و تشریح جسم انسانها در زندانها، بیمارستانها و نوانخانهها پرداخت. به اعتقاد وی، این جوامع انسانی هستند كه بدن انسانها را مدیریت میكنند. اما فوكو به این مسئله اشارهای نكرد كه برخورد جوامع با جسم زنان و مردان متفاوت است. امیلی مارتین1 كه كتاب اولش با عنوان بدن زن: تحلیل فرهنگی تولیدمثل2 بارها تجدید چاپ شده است، به شرح تصویرسازیهای منفی از بدن زن و فرزندآوری زن میپردازد و ریشههای آن را در مفاهیم «تولید» و «بهرهوری» در نظام سرمایهداری امریكا بازمیجوید و به نفوذ آنها به حوزة مفاهیم پزشكی اشاره میكند (ازجمله، به كار رفتن كلمة labour برای وضع حمل در زبان انگلیسی).
زایمان بیماری نیست
یكی از نتایج مثبت تمركز مردمشناسان و جوامع بر روند تولیدمثل زنان، جلب مراقبتهای پزشكی بیشتر بوده است. اما در این زمینه هم مشكلات متعددی وجود دارد. در پزشكی، بسیاری از شرایط طبیعی چرخة تولیدمثلی زنان، از شروع قاعدگی گرفته تا یائسگی، بهعنوان بیماری مورد بررسی قرار گرفتهاند و حتی درمانهای دارویی خاصی هم برای آنها تعیین شده است، مثل سندروم پیش از قاعدگی، بیماری فیبروكیستیك پستان، و اختلال كمبود استروژن.
رابی دیویسـفلوید3 در كتاب خود با عنوان تولد، حق عبور امریكایی4 كه با استقبال زیاد مردم و دانشجویان روبهرو شده، به این مسئله میپردازد كه در كشور امریكا، كه بیش از 99 درصد زنان كودك خود را در بیمارستانهای بسیار مجهز به دنیا میآورند و متخصصان زنان بهجای ماماها بر روند زایمان نظارت دارند، با زایمان مانند یك بیماری برخورد میشود. وی تصریح میكند كه روشهای پیشرفتة پزشكی مرتبط با بارداری و زایمان نظیر اپیزیوتومی، تزریق اپیدورال، آمنیوسنتز، مانیتورینگ الكترونیكی جنین و استفاده از فورسپس ازجمله ابزارهای مداخله در روند طبیعی زایمان هستند، آنچنان كه شاید به ذهن كمتر زنی در این كشور خطور كند كه زایمان فرایندی طبیعی است و نیازی به هیچ مداخلة پزشكی ندارد و زنان میتوانند حتی در خانه زیر نظر ماما زایمان كنند. اما آیا بهواقع وجود تمام این تجهیزات و مداخلات پزشكی برای زایمان ضروری است؟ آیا استفاده از این امكانات جدید توانسته كیفیت زندگی زنان را ارتقا دهد؟
زنان تغییر را پذیرفتهاند
در قرن بیستویكم، پیشرفتهای پزشكی و زیستشناسی آثار مثبت خود را بر سلامت زنان، اگر نه در همة كشورهای جهان، در اغلب نقاط آن بر جای گذاشته است و روشهای مدرن جانشین بسیاری از روشهای قدیمی شدهاند.
براساس گفتة آنتونیو گرامشی، نظریهپرداز اجتماعی ایتالیایی، پیشرفتهای پزشكی را خود زنان پذیرفته و به آنها تن دادهاند و پزشكان هیچگاه زنان را وادار به قبول آنها نكردهاند. البته همیشه وضعیت اینگونه نبوده است. برای مثال، در امریكا، موجی از گرایش زنان به زایمان طبیعی و زیر نظر ماما در منزل بهوجود آمده است.
در قرن نوزدهم میلادی، زایمان از انحصار ناظران زن (ماماها) خارج و به متخصصان بیماریهای زنان و زایمان در بیمارستانها (كه اغلب مرد هستند) سپرده شد. در این مورد اجبار هم در كار بود زیرا در بسیاری از ایالات امریكا، فعالیت ماماها در منزل غیرقانونی اعلام شد. اما در اواخر قرن بیستم، زنان مجدداً به زایمان طبیعی، بدون مداخلة پزشكی و زیر نظر ماما در منزل، گرایش پیدا كردند.
مقاومتهای مشابهی نیز در نقاط دیگر جهان وجود دارد. زنان كشور بِنین واقع در افریقای غربی بهشدت در برابر قوانین دولتی برای بیمارستانی كردن زایمان مقاومت میكنند. زنان این كشور همچنان زایمان به روش سنتی را ترجیح میدهند. در این روش زن بهتنهایی زایمان میكند و فقط پس از زایمان، برای قطع بندناف و خارج كردن جفت، از اطرافیان كمك میگیرد. در این كشور، در صورت بروز مشكل خاصی در طی زایمان، زنان مسن خانواده یا قابلهها به كمك میآیند.
تأمین سلامت بر عهدة زنان است
در كشورهای غربی، سلامت جامعه با تكیه بر پیشرفتهای پزشكی و زیستشناسی تأمین میشود. اما هنوز در بسیاری از كشورهای دیگر جهان، از روشهایی غیر از روشهای متداول پزشكی برای درمان بیماریها استفاده میكنند. مردمشناسان زیادی معتقدند كه در سراسر جهان، سلامت انسانها بهدست زنان است.
اصطلاح «تأمین خانگی سلامت» اشاره به این واقعیت دارد كه زنان، با فعالیت در خانه، سلامت اعضای خانواده بخصوص كودكان و سالمندان را تأمین میكنند. در برخی از جوامع هم زنان، بهدلیل كافی نبودن مراقبتهای بهداشتی، ناچارند تأمین سلامت خود و اعضای خانوادهشان را بر عهده بگیرند.
زنان در موضع ضعفاند
پدرسالاری آثاری منفی بر سلامت زنان دارد و ممكن است در مقیاس كوچك، مثلاً در رابطة میان پزشك و بیمار، یا در مقیاسی بزرگ، مثل تفاوتهای جنسی اعمالشده در جامعه، نمود یابد.
در میان اقوام روستایی مصر، آثار پدرسالاری هر روز و هر جا در زندگی زنان نمایان است. شوهران زنان نازا دائم آنان را تهدید به طلاق میكنند (كه اغلب آن را عملی نمیكنند) و مادرشوهران این حق را دارند كه عروسان نازا را آزار و اذیت كنند (كه اغلب چنین میكنند). در جوامع روستایی مصر، زن بودن و كمسن و سال بودن یعنی قرار گرفتن در موضع ضعف، و قدرت و اقتدار زنان در خانواده با بالا رفتن سن آنان بیشتر میشود. حاصل چنین فرهنگی بیتوجهی به تغذیة دختران جوان و ابتلای بیشتر آنان به سوءتغذیه و كمخونی و مرگومیر آنهاست.
الیزابت كرول5 در كتاب دختران در خطر: تبعیض و پیشرفت در آسیا6 مینویسد كه میلیونها دختر در هند، چین و برخی دیگر از كشورهای آسیایی هرگز متولد نمیشوند یا پس از تولد میمیرند زیرا والدین آنها، به تبعیت از جامعه، ترجیح میدهند كه فرزندشان پسر باشد. چنین نگرشی باعث شده است كه در این مناطق، میزان مرگومیر دختران پیش از تولد، هنگام تولد، و در دوران نوزادی و كودكی، با وجود پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی، روبه افزایش باشد. در كشورهایی نظیر هند و چین، دختر سرمایة گریزان خانواده است و پسر كه نیروی كار و كسب درآمد است برای خانواده میماند و در دوران سالمندی والدین، آنان را تحت حمایت اقتصادی خود قرار میدهد.
همچنین زنان ممكن است بر مبنای طبقة اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، سن، ملیت، نژاد، اعتقادات سنتی، ناآگاهی جنسی، ناتوانی، معلولیت و وضعیت ظاهری مورد ظلم واقع شوند. برای مثال، زنان سیاهپوست و فقیر در جوامع مردسالار بیشتر مورد ستم قرار میگیرند.
سلامت زنان متأثر از سیاستگذاری دولتهاست
متأسفانه، در بسیاری از كشورهای جهان، جسم زنان و سلامت آنان تحت تأثیر سیاستهای قدرتطلبانة حاكمان قرار میگیرد. اعمال سیاست تكفرزندی در چین مثالی است از این دست. به علاوه، قوانین مربوط به سقط جنین، بارداری نوجوانان، عقیم كردن اجباری، مهار جمعیت، و اهدای تخمك و اسپرم براساس سیاستهای هر كشوری جداگانه تعریف میشوند. الن گرونبام7 در كتاب خود با عنوان ختنة زنان از منظر انسانشناسی8 به بررسی ابعاد حقوقی و قانونی آن میپردازد. مطالعات او از كشور سودان، كه ختنة زنان در مناطقی از آن انجام میشود، آغاز شده و تأثیر فرهنگ، تفاسیر مذهبی، قوانین، آداب و رسوم و هویت جنسی را بر این عمل بررسی كرده است.
اخلاقیات قدرتمندترند یا قانون؟
بسیاری از سیاستگذاریهای مرتبط با سلامت زنان صرفاً در اختیار قدرتمندان و قانونگذاران نیست، بلكه اعتقادات اخلاقی نیز در آنها دخیل است. در اغلب كشورهای جهان، اخلاقیات ریشه در اعتقادات دارد و در كشورهایی كه اعتقادات قوی است، مسائل مرتبط با سلامت زنان بهشدت تحت تأثیر آنها قرار میگیرد. سقط جنین مثال خوبی برای این وضعیت است. این تفكر كه حیات موجود زنده از لحظة لقاح آغاز میشود، حتی با وجود اثبات ناهنجاریهای كشندة مادرزادی در جنین، همچنان مادران را در تردید برای سقط جنین خود قرار میدهد.
اهدای تخمك یا اسپرم نیز یكی از جنجالبرانگیزترین مباحث اخلاقی مرتبط با سلامت زنان است.
مجالی دهید تا زنان سخن بگویند
مهمترین نكتهای كه باید در مورد سلامت زنان بهخاطر سپرد آن است كه پی بردن به مشكلات این قشر مستلزم گوش سپردن به حرفهای خود آنان است. باید به زنان سراسر دنیا فرصت داد تا دربارة تجاربشان از بیماری و سلامت، درد و رنج، ظلم و تجاوز، شادی و لذت سخن بگویند و فقط با گوش سپردن به این سخنان است كه میتوان راهحلهای واقعی مشكلات زنان را در بخش سلامت یافت. همچنین بسیاری از صاحبنظران مسائل زنان بر این اعتقادند كه مشكلات سلامت زنان حل نمیشود مگر به همت و خواست خود آنان.
منبع
Marcia C. Inhorn, “Defining Women’s Health”, Medical Anthropology Quarterly, Vol. 20, Number 3, 2006.
پینوشتها
1) Emily Martin
2) The Woman in the Body: A Cultural Analysis of Reproduction
3) Robbie Davis-Floyd
4) Birth as an American Right of Passage
5) Elisabeth Croll
6) Endangered Daughters: Discrimination and Development in Asia
7) Ellen Gruenbaum
8) The Female Circumcision Controversy: An Anthropological Perspective
نظر شما