سلامت نیوز:هیاهوی تبلیغات انتخاباتی برای ریاستجمهوری از شبکههای اجتماعی شروع شد؛ کاربرانی که با هشتگهایی مانند تا 1400 با روحانی، تغییرات ملموس، به عقب برنمیگردیم و... ، سعی در آگاهسازی مخاطبان و متقاعدکردن کسانی داشتند که به هر دلیلی جزء تحریمیهای انتخابات به حساب میآمدند. باوجود اینکه کاربران محدودیتهایی برای استفاده از شبکههای اجتماعی دارند، نقش عمده تبلیغات انتخاباتی، چه از سوی اصلاحطلبان و چه از سوی اصولگرایان، در شبکههای اجتماعی و بهویژه تلگرام و توئیتر بود.
به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: تبلیغاتی که با توجه به اخبار لحظهای مناظرات و واکنش کاربران و تأثیر آن بر مخاطبان تحریمی، شاید بتوان آن را طوفان توئیتری و تلگرامی قلمداد کرد. در انتخاباتهای پیشین به نظر میرسید تنها اصلاحطلبان هستند که از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات استفاده میکنند ولی امسال اصولگرایان نیز به قدرت تأثیرگذاری این شبکهها پی برده بودند و با هوشمندی در مناظرهها و کانالهای تلگرامی و توئیتر از آن استفاده میکردند. در همین میان، میتوان گفت انتخابات در ایران بیشباهت با دیگر کشورهای جهان مانند آمریکا نیست؛ هرچند استفاده از شبکههای اجتماعی به صورت گسترده با کمی تأخیر و محدودیت در کشور ما آغاز شد اما توانست بسیار سریع جای خود را در میان رسانهها باز کند و حتی در مواردی جایگزین برخی رسانههایی شود که افکار عمومی به آنها اعتماد نمیکنند. پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز تحتتأثیر مستقیم شبکههای اجتماعی بود؛ تا جایی که او گفته بود فیسبوک و توئیتر در پیروزی من نقش کلیدی ایفا کردهاند. برد ترامپ درحالی بود که هیلاریکلینتون برای تبلیغات از روشهای سنتی استفاده کرده بود و قدرت فیسبوک، اینستاگرام، توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی را نادیده گرفته بود و همین مسئله، مانعی برای پیروزیاش در انتخابات شد. باوجوداین میتوان گفت شبکههای اجتماعی در حکم یکی از مهمترین منابع تولید و انتشار اخبار مطرح میشوند و جدای از نقش اطلاعرسانی، نقش تبلیغاتی خود را هم در انتخابات ریاستجمهوری بهخوبی ایفا کردند. این تبلیغات آنقدر فراگیر بود که میتوان پیروزی حسن روحانی را متأثر از قدرت شبکههای اجتماعی دانست و به او لقب «رئیسجمهوری تلگرامی» داد.
تبلیغ با تخریب رقیب
انتخابات هفتم اسفند سال 94، نخستین عرصه برای خودنمایی جدی این شبکهها بود. زمانی که انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره خبرگان رهبری در پیش بود و برخلاف گذشته کمتر پوستر و پلاکاردی بر دیوارهای شهر بود، تنها نگرانی حامیان کاندیداها این بود که چرا در سطح شهر برخلاف ادوار گذشته، خبری از تبلیغات نیست. در آن زمان شبکههای مجازی بهخوبی به دست حامیان برخی کاندیداها افتاد تا در عمل نشان دهند، قدرت تکنولوژی بسی بالاتر از تبلیغات سنتی است. تلگرام هر روز پررونقتر از قبل میشد و با معرفی لیست 30 نفره از کاندیداهای اصلاحطلب مجلس و 16 نفره از نامزدهای خبرگان رهبری، جای خالی تبلیغات خیابانی هم پر میشد. نقش شبکههای اجتماعی در انتخابات امسال اما چشمگیرتر از سالهای پیش بود. کاربران شبکههای اجتماعی و مردم به صورت آنلاین فعالیت میکردند و در جدال با نامزدهای رقیب بودند.
یکی از اولین جریانها برای تخریب دولت، سند 2030 بود؛ گروهی از هواداران نامزدهای رقیب با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم، سعی در تخریب دولت داشتند و در تراکتهایی با محتوای همجنسبازی، آموزش خودارضایی و... و پخشکردن آنها بین مردم، میخواستند این سند را فارغ از محتوای واقعی آن به مخاطب منتقل کنند؛ درحالیکه محتوای واقعی این سند در درجه اول، برابری زن و مرد در امکان آموزش بود که باوجود اینکه این مسئله در فرهنگ، اسناد و برنامههای آموزشی ایران نیز وجود دارد اما در سند 2030 یونسکو به مواردی مانند تغییر کتب درسی با حذف نقشهای مادری و همسری و مشابه نشاندادن زن و مرد در تمام عرصهها اشاره شده است. در درجه دوم، نفوذ افکار و جریانهای غیردینی بود که از موارد انتقاد از آن، غیراسلامی و غیردینیشدن آموزش در ایران است. این حالت صریحا در کتابچههای راهنمای یونسکو با عنوان آموزش همگانی جهانی بیان شده است. درواقع در چارچوب فرهنگ غربی، مبانی دینی در کتب و آموزههای آموزشی نباید بگنجد و مورد بعدی نیز نظارت و دخالت خارجی بود که انتقاد به آن از این لحاظ است که در این سند به انتقال علم و تکنولوژی آموزشی بین کشورها اشاره شده است و منتقدان و مخالفان در ایران این بخش از سند آموزش 2030 را به نظارت مستشاران خارجی بر آموزشوپرورش تعبیر میکنند. درواقع به گمان این منتقدان و مخالفان، یونسکو میتواند با استناد به سند 2030، متأثر از برخی از نهادها و سازمانهای سلطهگر غربی بر کشورهای عضو نظارت کند.
کارکرد معکوس رویکردهای پوپولیستی
شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که حسن روحانی پیروز شد، سازوکارهای اجرایی مثبت اصلاحطلبان در مقابل سازوکارهای منفی اصولگرایان و جناح رقیب بود. بهعنوان مثال، استفاده از تتلو بهعنوان حامی رئیسی، گزینه مناسبی نبود و شاید هیچ سنخیتی با این جریان نداشت و اثری منفی برای جناح اصولگرا بود. نقطه بعدی، استفاده سازوکار دوقطبی جنگ و صلح برای جناح اصلاحطلب بود که با شعارهایی مانند به عقب برنمیگردیم، رأیدادن به رقیب را بازگشت و تحریمها و جنگ تعبیر میکردند و رأیدادن به روحانی را ثبات صلح و آرامش؛ مسئلهای که بسیاری از شهروندان و حامیان او نه به خاطر علاقه به روحانی بلکه به خاطر بغض و ترس از رقیب به او رأی دادند. یکی دیگر از این جریانها، شعار چهار درصدیها و 96 درصدیها بود. شعار «96 درصد در مقابل 4 درصد» یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری، بیشتر از آنکه یک شعار تبلیغاتی- انتخاباتی در جامعه متوسط ایران باشد، یادآور جنبش سیاسی «تسخیر والاستریت» بود. جنبشی که طبقات فرودست را رودرروی طبقات متوسط و غنی قرار داد تا به بهانه دفاع از «برابری طبقاتی»، «نفرت طبقاتی» را بین کسانی پرورش دهد که فکر میکنند. «96 به 4» اگرچه یک شعار عوامفریبانه و غیرکارشناسی به حساب میآمد اما در لایههای پنهان خود، بدون آنکه تعریف مشخصی از «محرومیتها» و «برخورداریها» ارائه دهد، 96 درصد از مردم را رودرروی چهار درصدی قرار میدهد که به باور آنها، علت تبعیض و بیعدالتیهایشان هستند. جامعه در چنین فاصله طبقاتیای حتی بنا به ظاهر، آماده واکنشهایی میشود که فراتر از شعارهای کوتاهمدت تبلیغاتی است. این جریان در شبکههای اجتماعی واکنشهای منفی بسیاری به همراه داشت که درنهایت به ضرر آن نامزد انتخاباتی تمام شد. این جریانها محدود به مناظرهها نبود و در روز انتخابات نیز ادامه داشت؛ با توجه به ازدحام و شلوغی حوزههای رأیگیری، بسیاری از کابران شبکههای اجتماعی آدرس حوزههای خلوتتر را به اشتراک میگذاشتند تا فرایند رأیگیری با سرعت بیشتری ادامه داشته باشد. حتی کانالی تلگرامی در این خصوص ساخته شد که از ساعات اولیه هزاران نفر در آن عضو بودند. میتینگهای انتخاباتی و بازنشر آن در شبکههای مجازی نیز تأثیر بسیار زیادی در پیروزی روحانی داشت.
تلگرامیشدن سیاست
در همین میان اکبر نصراللهی، عضو هیأتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به نقش شبکههای اجتماعی در انتخابات به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در مشارکت مردم و آگاهیبخشی داشته و از آنجایی که بسیاری از رسانهها کار خود را به شکل حرفهای انجام نمیدهند، بنابراین فضای مجازی با کمک مردم، اخبار را به اشتراک میگذارد. اگرچه رسانه ملی پیشازاین هم میتوانست از تجربیات قبلی درس بگیرد و به اصول علمی و اخلاقی کار رسانهای تمکین کند، اما الان هم تا دیر نشده، میتواند از اشتباهات خود در پوشش اخبار انتخابات درس بگیرد و به پالایش مدیران ناکارآمد و اصلاح رویکردها و راهبردهای خود به نفع نظام و مردم، اقدام عاجل کند. در همین میان بدون توجه به نوع مخاطب، اخبار مشارکت مردمی در انتخابات، فقط انعکاس داده شود و بسیاری از خبرها و برنامههای انتخاباتی رسانه ملی، نتوانستهاند مخاطبان نخبه را ارضا کنند و فاصله این رسانه با نخبگان هر روز بیشتر میشود.
علاوهبراین، جهتداربودن برای رسانههای حزبی و جناحی، نهتنها مذموم نیست بلکه قابل انتظار است اما در رسانههای ملی و غیرحزبی، بیطرفی در پوشش انتخابات باید بیش از هر موضوعی باشد. به عبارتی صداوسیما نباید خودش را برای فرد و جناحی هزینه کند زیرا رسانه ملی، سرمایه نظام جمهوریاسلامی و برای همه مردم است، نه شخص خاصی و اگر قرار است هزینه هم شود و جهتگیری هم داشته باشد، حتما باید خود را برای نظام و مردم هزینه و به نفع آنها هزینه کند.»
نصراللهی با اشاره به اینکه در هر دوره از انتخابات شاهد پدیده رسانهای جدیدی هستیم، ادامه میدهد: «در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، پدیده تلگرامیشدن سیاست را شاهد بودیم اما در این دوره از انتخابات، پدیدههای جدید رسانهای خودنمایی میکنند.
راستیآزمایی سخنان کاندیداها، پخش زنده اینستاگرامی و توئیتری و استفاده حداکثری همه جناحها از فضای مجازی از پدیدههای مهم و قابلتوجه این دور از انتخابات است. درواقع پخش زنده اینستاگرامی و توئیتری، رسما و عملا انحصار رسانههای مختلف از جمله صداوسیما را در برودکست از بین برده است؛ اگرچه قانون و مسئولان رسانهای مثل گذشته عقبتر از تکنولوژیهای ارتباطی هستند. پدیده راستیآزمایی در نخستین مناظره تلویزیونی به شکلی کمرنگ خود را نشان داد اما در دومین و سومین مناظره، بیشتر و حتی با هشتگ راستیآزمایی خودنمایی کرد. افزون بر این شاهد بودیم علاوه بر صدور بیانیههای دستگاههای دولتی و خصوصی، همزمان با پخش مناظره در روز تعطیل، کانالهای مربوط به رسانههای خارجی نیز به تأیید یا تکذیب برخی مسائل مطرحشده از سوی نامزدها پرداختند.» نویسنده کتاب راهنمای پوشش خبری، استفاده خوب و حداکثری اصلاحطلبان از فضای مجازی، ایجاد گفتمان دوقطبی جنگ و صلح، اشتباهات فاحش راهبردی و تاکتیکی اصولگرایان، اقدامات غیرحرفهای و جهتدار صداوسیما را از جمله عوامل اصلی پیروزی مجدد روحانی عنوان کرد.
نظر شما