یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
کد خبر: 2361

عامل قتل معتادی که پس از فرار از منزلش به طور پنهانی با یک سرایدار افغان زندگی می کرد، 6روز پس از فرار دستگیر شد.

فرار؛ نقطه پایان زندگی یک زن جوان

 

  
به گزارش سلامت نیوز به نقل از  جام جم ، 11فروردین امسال مردی با مرکز فوریت های پلیسی 110تهران تماس گرفت و ماموران را در جریان کشف جسد زن ناشناسی در مرکز تجاری اش در بومهن ، کوچه بابک قرار داد.
به دنبال این تماس ، ماموران اداره 10پلیس آگاهی تهران به محل حادثه اعزام شدند و به بررسی حادثه پرداختند.
یکی از مالکان مرکز تجاری به ماموران گفت: لوله کشی ساختمان دچار مشکل شده بود، بنابراین از لوله کشی خواستیم برای سرکشی به آنجا برود که او با ما تماس گرفت و از پیدا شدن جسد یک زن ناشناس در اتاق سرایدار خبرداد، وقتی به آنجا رفتیم با جسد آن زن روبه رو شدیم و سرایدار افغان را هم پیدا نکردیم. به این ترتیب جسد مقتول با دستور بازپرس شاملو به پزشکی قانونی انتقال یافت.

نخستین سرنخ


ماموران در بررسی از اتاق سرایدار (محل حادثه) برگه ای پیدا کردند که روی آن نام زنی به نام افسانه - الف نوشته شده بود.
بنابراین ماموران تحقیقات خود را روی این نام متمرکز کردند تا عاقبت موفق به شناسایی خانواده وی شدند و در تحقیقات از آنها معلوم شد که افسانه (مقتول) به مواد مخدر اعتیاد داشته و از 2سال پیش از همسر و فرزندانش جدا شده و به مکان نامعلومی رفته است. به این ترتیب این فرضیه پلیسی که مقتول به صورت پنهانی با مرد سرایدار زندگی می کرده ، قوت گرفت و جستجو برای یافتن فریدون به عنوان اولین فرد مظنون به قتل آغاز شد. تحقیقات پلیسی ادامه یافت تا این که ماموران پی بردند سرایدار فراری با مردی به نام رسول اختلافاتی داشته و این مرد در شب حادثه چندین بار حوالی آن مجتمع تجاری مشاهده شده است.
بنابراین ماموران که احتمال می دادند این مرد هم در جنایت نقش داشته باشد، به تعقیب وی پرداختند تا این که پی بردند وی سرباز پادگانی در شرق تهران است. بنابراین پس از هماهنگی با مسوولان پادگان ، ماموران وی را روز 16فروردین امسال هنگام خروج از محل دستگیر و برای ادامه تحقیقات به مرکز پلیس منتقل کردند. رسول مرد متهم در بازجویی های پلیسی منکر هرگونه جرمی شد، اما وقتی پی برد که در مظان اتهام قرار گرفته است ، راز جنایت را فاش کرد.

انتقام رنگ خون گرفت


متهم به قتل در اظهاراتش گفت: من و فریدون (مرد سرایدار) در یک کارگاه پلاستیک سازی کار می کردیم و باهم دوست بودیم تا این که او از من و دوستانم به اتهام سرقت مقداری طلا و اموالش شکایت کرد و من چند روزی بازداشت شدم ، وقتی حرفهایش به اثبات نرسید؛ آزاد شدم. از آن روز به بعد از او کینه به دل گرفتم و به دنبال فرصتی بودم تا از او انتقام بگیرم. شب دهم فروردین به محل کارش رفتم. چندین بار در زدم ، اما هیچ جوابی نداد، تا این که با یک میله آهنی محکم به شیشه کوبیدم و پس از باز کردن در اتاق سرایداری وارد آنجا شدم. وقتی از پله ها بالا رفتم ، زنی از یکی از اتاقها بیرون آمد و شروع به داد و فریاد کرد. سراغ فریدون را از او گرفتم که اظهار بی اطلاعی کرد. در این هنگام با زنی که فریاد می کرد، درگیر شدم و با ضربه های چاقو به جان زن ناشناس افتادم و او را کشتم. 10دقیقه ای همان جا ماندم ولی فریدون نیامد، آنجا را ترک کردم و به هر جا که احتمال می دادم او رفته باشد، سرزدم ، اما او نبود. از ترس این که گرفتار شوم به محل خدمتم برگشتم.
بنابراین گزارش ، متهم به قتل روز گذشته با قرار قانونی روانه بازداشتگاه پلیس شد. تحقیقات تکمیلی از وی و جستجو برای یافتن سرایدار فراری همچنان ادامه دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha