محمد سلطان مرادی 28‌ساله، ساكن شهرستان چادگان اصفهان بعد از گذشت یك‌سال و نیم از ازدواجش حالا پدر چهارقلوهاست.

شرایط برای من و همسرم دشوار است، شغل مناسبی به من بدهید

سلامت نیوز:محمد سلطان مرادی 28ساله، ساكن شهرستان چادگان اصفهان بعد از گذشت یكسال و نیم از ازدواجش حالا پدر چهارقلوهاست. سه دختر و یك پسر او هنوز در بیمارستان عسگریه اصفهان تحت مراقبت پزشكان قرار دارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، محمد سلطان كارگری فصلی است كه چرخ زندگیاش به سختی میگذرد. او از مسئولان درخواست شغلی ثابت و هزینهای برای تأمین معاش چهارقلوها دارد كه امید است صدایش شنیده شود.

آقای مرادی، چه زمانی متوجه شدید كه قرار است پدر چهار فرزند شوید؟

همسرم سه ماهه بود كه در سونوگرافی فهمیدیم او چهارقلو باردار است.

این خبر شما را خوشحال كرد یا ناراحت؟

واقعاً خوشحال شدم، اما خب نگرانیهایی هم داشت و دارد...

شغلتان چیست؟

كارگر فضای سبزهستم و در یك شركت پیمانكاری قراردادهای ششماهه میبندیم. شش ماه اول سال سركار هستم و شش ماهه دوم سال را زیر كرسی میگذرانم!

منزل مسكونی كه در آن ساكن هستید استیجاری است؟

خیر. زمین كوچكی داشتم كه طی این چند سال هر چه درآمد داشتم را خرج كردم تا اینكه چند ماه قبل به هر سختی كه شده بود در آن ساكن شدیم.

همسرتان شاغل است؟

خیر. دانشجو بود كه به خاطر بارداری ترك تحصیل كرد.

آیا شرایط خانوادهتان طوری هست كه بتوانند شما را كمك كنند؟

نه، واقعاً نمیتوانم از آنها انتظاری داشته باشم.

آیا دوران بارداری همسرتان مخارج زیادی داشت؟

بله. پزشكان وقتی فهمیدند كه همسرم چهارقلو باردار است داروهای تقویتی تجویز كردند كه گاهی هر نسخه از آنها حدود 300 هزارتومان هزینه داشت.

الآن روحیه مادر بچهها چطور است؟

خداروشكر خوبه. فقط نگران بچههاست.

مرخص شده؟

بله. امروز مرخص شد.

چقدر هزینه ترخیص ایشان و بچههاست؟

هزینه ترخیص همسرم حدود یك میلیون و نیم شد، ولی فعلاً بیمارستان پولی نگرفت و با یك برگه موقت او را ترخیص كردند، اما بچهها در دستگاه هستند كه هزینه آنها شبی 500 هزار تومان است.

آیا در دوران بارداری و بعد از زایمان پیشنهادی برای قبول فرزندانتان داشتید؟

بله. در دوران بارداری دو پزشك به ما گفتند كه ممكن است در این شرایط زایمان چهارقلوها سخت باشد و پیشنهاد دادند همسرم دو تا از آنها را سقط كند. آنجا بود كه سراغ دكتر جهرمیزاده رفتیم و او ما را مطمئن كرد كه در شیراز تجربه چهارقلوزایی داشته است. او خیلی به ما دلگرمی داد كه به لطف خدا نگران نباشیم و توكلمان را به خدا كنیم. با حرف خانم دكتر من و همسرم بنا به اعتقاداتمان دلمان را به خدا سپردیم تا اینكه به لطف حق همه آنها سالم به دنیا آمدند. جا دارد از خانم دكتر تشكر كنم؛ چراكه او در همه شرایط و در هر زمان كه همسرم به او نیاز داشت پاسخگو بود. بعد از زایمان هم چند نفر به صورت تلفنی یا پیام پیشنهاد دادند كه یكی، دوتا از بچهها را به عنوان فرزندخواندگی قبول كنند، اما نه خودم و نه همسرم راضی به این كار نشدیم.

چه انتظاری از مسئولان دارید؟

شرایط برای من و همسرم بسیار دشوار است. از مسئولان خواهش میكنم من را تنها نگذارند و در صورت امكان برای هزینههای بیمارستان كمك كنند همچنین اگر شغل مناسبی پیشنهاد دهند از آنها سپاسگزارم كه شرمنده خانوادهام نشوم.

حرف آخر...

خیلی این جمله را شنیده بودم كه بهشت زیر پای مادران است، اما باور كنید امروز این جمله را كامل درك كردم؛ چراكه همسرم در این چند ماه خیلی سختی كشید و من قدردان زحماتش هستم. از خدا میخواهم مرا شرمنده او نكند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha