سلامت نیوز:
به گزارش سلامت نیوز، ابتکار نوشت: اگرچه هستند افرادی که از ابتداییترین آگاهیها در چگونگی برخورد با همسر و بهطور کلی سبک زندگی محرومند اما برای رسیدن به پاسخی بهتر درباره پیامد ناشی از برنامههایی از این دست، یعنی آنچه که به مردم آموزش داده میشود با آنچه که واقعیت جامعه ماست با چند نفر گفتوگو کردیم.
«زهرا» یکی از این شهروندان است. او که 57 سال سن دارد در اینباره به «ابتکار» میگوید: «من به صورت مرتب برنامه شبکه یک سیما که درباره روابط زناشویی و بهبود روابط خانواده است را دنبال و از صحبتهای خوب کارشناسان استفاده میکنم. درباره این مسائل از شبکههای اجتماعی هم استفاده میکنم و تاکنون برای من مفید بوده است اما در این میان برخی کانالهای مجازی و برنامههای تلویزیونی هستند که درک خواننده یا بیننده را زیر سوال میبرند و مطالبی را ارائه میدهند که بیشتر باعث خنده و تمسخر میشود.»
«سمیرا» دیگر شهروندی که 30ساله است، میگوید: «خیلی کم تلویزیون نگاه میکنم، به نظرم صداوسیما برنامه گیرایی ندارد. کانالهای مجازی هم که سعی میکنند راهکارهای بهبود روابط زوجین را توضیح دهند هم اصلا دوست ندارم چون اکثر آنها با غالب جامعه تفاوت زیادی دارند.»
شهروند دیگری که همسو با «سمیرا» است، «لیدا»ی 26ساله است. او به «ابتکار» میگوید: «در رصدهایی که در فضای مجازی داشتم به کانالهایی برخوردم که بهطور منظم پستهایی میگذارند مرتبط با اینکه با شوهرتا اینگونه باشید یا فلان کار را برایشان انجام دهید تا عاشق شما شود. متاسفانه راههایی که ارائه میدهند بسیار سطح پایین هستند درحالی که رابطه یک زوج رابطهای متقابل است و اصلا حاضر نیستم به توصیههای این برنامهها گوش دهم و نه انتظار دارم همسرم کاری در همین راستا برای من انجام دهد.»
اما دیدگاه مردان ایرانی نسبت به این موضوع چیست؟ «علی» که 43ساله است در اینباره، میگوید: «پیش از آموزش رفتارهای وابسته به تعاملات جنسیتی، برای داشتن جامعه و ارتباطات سالم، آموزش شخص برای داشتن رفتار درست با خودش و دوم آموزش شخص برای داشتن رفتار صحیح با انسان دیگر لازم است؛ موضوعاتی که در برنامههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی ما کمتر دیده میشود، بهعکس برنامههای تولید میشوند که از پایه مشکل دارند. حتی کسی باید پیدا شود که مسببان این دسته از کانالها را از شر جهل و نادانیای که در آن گرفتار هستند، نجات بدهد.»
«محسن» 38ساله هم به «ابتکار» اینگونه توضیح میدهد: «رواج و ترویج دادن فرهنگ زناشویی سنتگرا در جامعه امروزی که نوگرایی کشش جذابی در همه سطوح جامعه ایجاد کرده و تغییرات خانوادهها هم خواسته و یا ناخواسته متاثر از این فرهنگ تکنولوژیک اجتماعی است نهتنها کمکی به درد اجتماعی و مشکلات پنهان زندگیهای زناشویی نمیکند بلکه تاثیرات خفته منفی نیز بر رویه همدلی زندگیهای مردسالار ایرانی خواهد گذاشت در نتیجه مجادلات را بیشتر خواهد کرد.»
«شاهین» هم با 40سال سن اگرچه آموزش به زن و مرد را برای رابطه بهتر بسیار ضروری میداند اما معتقد است: «متاسفانه برخی مواردی را آموزش میدهند که مورد تمسخر جامعه قرار میگیرد مثل شستن پای همسر با گلاب، شاید وقتی زنی این کار را بکند نشاندهنده عشق به همسر باشد اما اینکه در قالب یک برنامه یا کانال فضای مجازی ارائه شود و نسخه برای کل جامعه باشد موجب میشود افراد از این برنامهها زده شوند و دقیقا نتیجه معکوس حاصل شود.»
اظهارات مردم درباره تبعات ارائه آموزشهایی متضاد با نیاز و خواست عموم جامعه درحالی است که علیرضا شریفییزدی، بهعنوان جامعهشناس در اینباره میگوید: «آنچه از آموزههای سنتی و قدیمی از مادر به دختر و از پدر به پسر برای تشکیل یک زندگی معمول منتقل شده دیگر پاسخگوی جامعه فعلی ایران نیست. این نکتهای است که ضرورت دارد آنهایی که میخواهند آموزش به مردم را انجام دهند به آن پی برده باشند اما بعضی افراد ادارهکننده سایتها و کانالها و برنامههای رسانه ملی به اقتضا و نوع نگرش خود به روابط خانواده و زوجین مینگرند. البته واقعیت جامعه این است که همچنان برخی به این نگاه باور دارند که مرد مسلط بر خانواده است. اما سوال این است که این نوع آموزشهای مردسالارانه چقدر نقشآفرین است؟ آیا میتواند راهگشای مشکلات زوجین باشد و اثرگذاری لازم را داشته باشد؟»
مخاطبانی که از دست میروند
به عقیده این روانشناس حوزه خانواده، «هر آموزشی که در قالب هنر امروز بخواهد شکل بگیرد اما مقتضیات جامعه امروزی ایران را در نظر نگیرد در واقع صرفا براساس نوع نگاه و ایدئولوژی خودش به سراغ مباحث آموزش بهبود روابط زوجین میرود در چنین وضعی در ابتدا اثرگذاری آن بر افراد به حداقل ممکن میرسد و دوم اینکه حتی نتیجه منفی هم به دنبال دارد و جوابی که از دل چنین برنامهها و کانالهایی درمیآید از دست دادن مخاطب در بلندمدت است.»
شریفییزدی در توضیح بیشتر میگوید: «وقتی بسیاری از این برنامهها براساس آموزههای چند دهه پیش است و جامعه طبقه متوسط تحصیلکرده امروز دیگر نگاه مردسالارانه را نمیپذیرد به مرور جامعه به سمت راههای جایگزین کشیده میشود اتفاقی که در وضع فعلی افتاده و خیلیها به برنامههای شبکههای ماهوارهای رجوع میکنند.»
این جامعهشناس معتقد است: «تا زمانی که سیاستهای کلان آموزشی در دست گروهی باشد که نگاهی متضاد با نیاز و خواسته جامعه کنونی ایران دارند یا تحت تاثیر نگاه دیگران هستند این افراد راه به جایی نمیبرند و روز به روز رسانه ملی و کانالهایی با اهداف مشابه مخاطبان خود را از دست میدهند، پیامد دیگر نادیده گرفتن اغلب جامعه این است که در موارد دیگر هم تاثیرگذاری بر مردم به حداقل ممکن میرسد یعنی آنها روزنامه هم دیگر نمیخوانند چراکه به مرور اعتماد خود را نسبت به رسانه داخلی از دست دادهاند. اما اگر نگاههای برنامهسازان بهروز شود میتوان مخاطبان را به سوی خود جلب کرد در غیر اینصورت فاصله نیاز مردم و آنچه در ذهنیات افراد ارشد جامعه میگذرد هر روز بیشتر و بیشتر خواهد شد.»
با همه اینها مسلم است که جامعه ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است. وقتی زنان ما به برابری حقوق زن و مرد آگاه شدهاند و از نگاه زنان جهان به زندگی خود باخبرند نمیتوان انتظار داشت بینش سنتی و قدیمی در چنین جامعهای قابل تعمیم باشد آن هم در شرایطی که فقط زنان دهههای 60 و 70 این باور را ندارند و در گفتوگو با یک نسل قبلتر هم میتوان این نوع تغییر نگرش زنان به خواستهها و نگاهشان را دید.
نظر شما