هفت ماه از زلزله سرپل ذهاب گذشته است. به‌ظاهر، دیگر این منطقه و مردم گرفتار در مصائب زلزله چندان در كانون توجه نیستند.

هفت ماه پس از زلزله در سرپل ذهاب چه می‌گذرد؟

سلامت نیوز: هفت ماه از زلزله سرپل ذهاب گذشته است. به‌ظاهر، دیگر این منطقه و مردم گرفتار در مصائب زلزله چندان در كانون توجه نیستند.
 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ،با گشتی در شهر متوجه خواهید شد كه از شور و شوق‌های كمك‌رسانی‌های خودجوش مردمی نیز كه در ماه‌های ابتدایی پس از زلزله، مشاهده می‌شد، دیگر خبری نیست.

با این حال، مشكلات مردم هنوز تمام نشده؛ بلكه در برخی موضوعات بیشتر هم شده. مردم زلزله‌زده می‌پرسند كه آیا ما را فراموش كرده‌اید؟ از همان روزهای نخست معضلاتی در باب رسیدگی به آسیب‌دیدگان و كمك‌رسانی مشاهده می‌شد؛ معضلاتی كه بارها و بارها از آنها یاد شد ولی سازمان‌ها و نهادهای دست‌اندركار امداد یا به انتقادها توجه نكردند یا در توان نداشتند كه به رفع كامل معضلات بپردازند.

ضعف در تمركز كمك‌رسانی و سازماندهی

از صبح روز پس از واقعه، نیرویی عظیم و مردمی از نقاط مختلف كشور، به صورت خودجوش به سمت سرپل ذهاب سرازیر شد. مردم یا خود راهی این شهر شدند یا كمك‌های نقدی و جنسی قابل توجهی را ارسال كردند. این در حالی بود كه نهادها و سازمان‌های امدادی حكومتی مانند هلال احمر و كمیته امداد در منطقه حاضر بودند. با این حال، مردم اصرار داشتند خود با دست خود كمك‌ها را به زلزله‌زدگان برسانند.

نبود اطلاعات دقیق از نیازها و خلأ یك ستاد هماهنگ‌كننده كه همه كمك‌كنندگان مایل باشند به آن رجوع كنند، باعث شد تا خساراتی پدید‌ آید. برای نمونه، در روزهای پس از واقعه، هزینه هنگفتی از كمك‌های مردمی خرج وسایل و اجناسی شد كه چندان به كار زلزله‌زدگان نیامدند.

بسیاری از مردم برای آگاهی از نیازهای زلزله‌زدگان غالبا فقط به اخبار فضای مجازی و گفته‌های غیرمستند، اعتماد و رجوع می‌كردند. بخشی قابل توجه از بودجه‌ای كه باید صرف تامین نیازهای اساسی مردم می‌شد با خرید كالاهای غیرضروری به هرز رفت. معضل نبود مركز مورد وثوق اطلاعات و توزیع كمك‌های مردمی، جز این، معضلاتی دیگر نیز آفرید؛ از جمله اینكه در كنار نهادهای رسمی و قانونی مانند هلال احمر، ستادهایی توسط اشخاص برپا شد كه انبار كردن و توزیع كالاها را در دست گرفتند و اینان هیچ گونه شفاف‌سازی و حسابرسی نداشتند و خیران اجناس خود را تنها در قبال دریافت یك رسیدِ كلی غیررسمی به این ستادها تحویل می‌دادند.

دیگر اینكه هر كس یا منطقه‌ای از سرپل ذهاب و روستاهای پیرامونی كه خود را به كمك‌كنندگان و خیران مردمی بهتر معرفی می‌كرد، موفق می‌شد كمك بیشتری دریافت كند و برخی سودجویان حتی از استان‌های همجوار راهی آنجا شدند. به قول یكی از اهالی، «هر كس بهتر در پی كامیون كمك‌های مردمی بدود، كمك بیشتری دریافت می‌كند.» سرانجام كار به جایی رسید كه سخن از خرید و فروش كمك‌های مردمی ـ از جمله چادر و كانكس ـ بر سر زبان‌ها افتاد و پای مراجع قضایی نیز برای مقابله با این پدیده به میدان باز شد. هم‌اكنون اشخاصی در سرپل ذهاب و مناطق دیگر، همچنان به جمع‌آوری كمك‌های مردمی برای بازسازی واحدهای مسكونی مشغولند ؛ هرچند نه به قوت ماه‌های پیش.

این اشخاص غالبا در هزینه‌كرد بودجه، شفاف‌سازی می‌كنند ولی آفات این روش نیازمند بازگفتن نیست و خود، روشن است. اینك یك مساله اساسی رخ می‌‌نماید كه مسوولان و دست‌اندركاران امور امدادی كشور باید سخت در آن اندیشه كنند و آن اینكه چرا مردم یا دست‌كم بخشی مهم از مردم این همه به خود زحمت می‌دهند تا رأسا و مباشرتا كمك‌رسانی كنند آیا دلیل آن بی‌اعتمادی نیست؟

بی‌اعتمادی به مدیریت این نهادها و سازمان‌ها و به هزینه‌كرد كمك‌ها در منطقه زلزله‌زده؟ بعید به نظر می‌رسد كه نهادها و سازمان‌های امدادرسان، كمك‌‌های مردمی را در جایی دیگر جز منطقه زلزله‌زده هزینه كنند؛ ولی به هر حال این شایعات وجود دارد و حتی برخی از مردم می‌پندارند كه كمك‌ها ممكن است در كشورهای دیگر هزینه شود. وجود و شیوع این گمانها ناشی از ضعف نهادها و سازمان‌های امدادرسان در اثبات و معرفی خود و ناتوانی در شفاف‌سازی و ارایه گزارش مردم‌پسند از عملكرد خود است.

نكته‌ای درخور در این میان است كه نباید فروماند: در فرآیند امدادرسانی به سرپل ذهاب ما شاهد دو كنشگر امدادگر هستیم كه هر دو ضعف داشته‌اند: یكی امدادگران دولتی و دیگر امدادگران مردمی. درست است كه فرآیند امداد را باید دولت سامان بدهد و دولت در این عرصه ضعف داشته است؛ ولی امدادگران مردمی به دلایلی ـ از جمله ضعف اطلاعاتی و بی‌اعتمادی افراطی به نهادهای حكومتی و اعتماد افراطی به ستادهای غیرحكومتی ـ نتوانستند عملكرد كاملا مطلوبی داشته باشند.

وضعیت فعلی

چهره شهر در مقایسه با روزهای نخست زلزله چندان تغییر نكرده است جز اینكه تقریبا همه جای شهر را ـ به صورتی بی‌نظم و آشفته ـ كانكس‌های رنگارنگ فراگرفته. برخی مردم چادری نیز در كنار كانكس دارند. فرارسیدن فصل گرما ـ كه گاه دمای هوا از پنجاه نیز فراتر می‌رود ـ مشكلات جدیدی آفریده كه مهم‌ترین آنها شیوع بیماریهای عفونی و كلافگی مردم از گرمای درون كانكس‌های فلزی و وفور حشرات موذی به خصوص پشه است. بسیاری از مردم هنوز در مسائل ابتدایی مانند استحمام یا سرویس بهداشتی مشكلات جدی دارند.

آنها هنوز گلایه دارند كه توزیع كمك‌های دولتی و مردمی عادلانه نیست. تقریبا هیچ كس را پیدا نمی‌كنید كه از وضعیت خود گلایه نكند. یك خانواده كه در گرمای ظهر، در كنار چادر خود، برای فراری دادن پشه‌ها آتش و دود راه انداخته، از بی‌عدالتی در توزیع كولر می‌گوید. خانواده‌ای دیگر كه مشغول بازسازی خانه خود است، از كم بودن میزان وام و دردسرهای وصول آن سخن می‌گوید و اینكه با این مقدار وام به هیچ‌وجه نمی‌توان خانه را از نو ساخت. خانواده‌ای دیگر اظهار می‌كند كه مستاجر است و نه جایی برای اسكان دارد و نه پول رهن خانه‌ای كه با آن بتواند از سرپل ذهاب برود و در شهرهای مجاور خانه اجاره كند. این وضعیت امروز بسیاری از مردم سرپل ذهاب است.

مسكن مهر

در این میان، چند و چون ساخت و سازهایی كه دولت یا پیمانكاران وابسته به دولت بر عهده گرفته‌اند، خود حكایتی دارد و شایعاتی را در پیرامون خود دامان زده است. برای نمونه، در بازدید از ساختمان‌های مسكن مهر متوجه شدیم كه چارچوب و ستون‌های این ساختمان‌ها را قرار نیست نوسازی كنند. شركت‌های طرف معامله بازسازی، ستون‌ها و چارچوب را باقی گذاشته و فقط مشغول بازسازی دیوارها و دیگر اجزایند. برخی كارشناسان محلی، با نشان دادن ترك‌ها و ویرانی‌هایی كه بر ستون‌ها كاملا آشكار است، اظهار می‌داشتند كه این چارچوب‌ها دیگر قابل استفاده نیستند و حتما باید ویران شوند و به هیچ روی نمی‌توان به آنها اعتماد كرد.

آسیبی كه دیده نشد

مجموعه این عملكردها موجی از بی‌اعتمادی، ناامیدی و تردید در میان زلزله‌زدگان آفریده. به‌ظاهر، زخم عمیقی كه بر مردم سرپل ذهاب وارد شده، تنها ضرر و زیان جانی و مالی نیست؛ زخم اصلی، بی‌اعتمادی و بدبینی ناشی از عملكرد ضعیف امدادگران و امدادرسانان، و دوم، فروریختن اعتماد به نفس و غرور این مردم است. مردمی كه ماه‌ها بر اثر بی‌اعتمادی به فرآیند كمك‌رسانی در پی كامیون‌های حاوی كمك‌های مردمی دویدند و غرور خویش را زیر پا گذاشتند، به لحاظ روانی سخت نیازمند رسیدگی‌اند. جدا از ضرورت رسیدگی به آسیب‌های مالی و مادی، به نظر می‌رسد كه باید با نگاه كارشناسانه، مدقّانه به آسیب‌های روحی ـ روانی ماجرا انداخت. آسیب بیرونی زلزله ممكن است ترمیم یابد، ولی آسیبی كه به روح و روان این مردم وارد آمده، به سختی قابل ترمیم است.


هم‌اكنون اشخاصی در سرپل ذهاب و مناطق دیگر، همچنان به جمع‌آوری كمك‌های مردمی برای بازسازی واحدهای مسكونی مشغولند؛ هرچند نه به قوت ماه‌های پیش. این اشخاص غالبا در هزینه‌كرد بودجه، شفاف‌سازی می‌كنند ولی آفات این روش نیازمند بازگفتن نیست و خود، روشن است.

در فرآیند امدادرسانی به سرپل ذهاب ما شاهد دو كنشگر امدادگر هستیم كه هر دو ضعف داشته‌اند: یكی امدادگران دولتی و دیگر امدادگران مردمی. درست است كه فرآیند امداد را باید دولت سامان بدهد و دولت در این عرصه ضعف داشته است؛ ولی امدادگران مردمی به دلایلی ـ از جمله ضعف اطلاعاتی و بی‌اعتمادی افراطی به نهادهای حكومتی و اعتماد افراطی به ستادهای غیرحكومتی ـ نتوانستند عملكرد كاملا مطلوبی داشته باشند.

ساخت و سازهایی كه دولت یا پیمانكاران وابسته به دولت بر عهده گرفته‌اند، خود حكایتی دارد و شایعاتی را در پیرامون خود دامان زده است. برای نمونه، در بازدید از ساختمان‌های مسكن مهر متوجه شدیم كه چارچوب و ستون‌های این ساختمان‌ها را قرار نیست نوسازی كنند. شركت‌های طرف معامله بازسازی، ستون‌ها و چارچوب را باقی گذاشته و فقط مشغول بازسازی دیوارها و دیگر اجزایند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha