وقتی بچه به والدین محرم شد، دیگر نیازی نیست در قانون نوشته شود؛ ازدواج با سرپرست ممنوع است.

تنها دو مورد ازدواج با فرزند خوانده در ۴۰سال اخیر رخ داده است

سلامت نیوز:وقتی بچه به والدین محرم شد، دیگر نیازی نیست در قانون نوشته شود؛ ازدواج با سرپرست ممنوع است.

به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: اسباب‌بازی‌های زیبای رنگارنگ كه زمانی تمام زندگی‌شان بود، دیگر برای‌شان جذابیت ندارد. محبت و نوازش مددكارها دیگرمرهمی بر زخم‌های‌شان نیست. این موجودات نازنین كه به هر علتی از خانواده جدا شده‌اند، در جست‌وجوی محبتی فراتر هستند. آن‌ها می‌خواهند مانند سایر كودكان در آغوش گرم خانواده رشد كرده و سایه پدر و مادری مهربان برسرشان باشد، اما با وجود تسهیل شرایط فرزندخواندگی در قانون حمایت از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست، هنوز هم موانعی ریز و درشت بر سر راه خانواده دار شدن این كودكان وجود دارد.فرزندخواندگی و قبول سرپرستی كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست از موضوعاتی است كه همواره پیرامون آن بحث‌های زیادی مطرح می‌شود. كودكانی كه به‌ دلیل فقدان سرپرست یا در مواردی نیز به دلیل اینكه والدین آن ها صلاحیت نگهداری از آن‌ها را ندارند، مجبورند در مراكز بهزیستی روزگار بگذرانند. اما با توجه به افزایش آمار كودكان بی‌سرپرست و بدسرپرست كه مدت‌هاست به یكی از دغدغه‌های جامعه و به‌ویژه سازمان بهزیستی تبدیل شده و از طرف دیگر نیاز این كودكان به زندگی در كنار خانواده، سبب شده تا مراحل سخت و پیچده فرزندخواندگی تسهیل شود، به طوری كه در قانون جدید فرزندخواندگی، بسیاری از شرایط قانون قبل اصلاح و راه‌های قبول سرپرستی نیز هموارتر شده‌است.

کودکان بی سرپرست، همان طور که از نام‌شان مشخص است، فاقد سرپرست هستند اما کودکان بد‌سرپرست کودکانی هستند که سرپرست‌شان، صلاحیت نگهداری از آن‌ها را ندارند. رفتارهای نادرست، خشن، غیرمتعارف و در نهایت كودك‌آزاری‌های والدین سبب شده كه صلاحیت نگهداری فرزندان از این گونه والدین سلب شود و سرپرستی كودكان آن‌ها به سازمان بهزیستی واگذار ‌شود و به عبارت دیگر به دلیل مخاطرات فراوان، این كودكان با وجود داشتن نعمت پدر و مادر اما از زندگی در كنار آن‌ها محروم بوده و تا زمان اعطای مجدد صلاحیت به والدین‌شان مجبور به تحمل دوری از والدین خود و زندگی در بهزیستی هستند.

یكی از راه‌های جلوگیری از انباشت این كودكان در سازمان بهزیستی، اعطای آن‌ها به خانواده‌های فاقد فرزند است. هرچند سالیان قبل، قبول سرپرستی بسیار دشوار بود و خانواده‌هایی كه از نعمت فرزند محروم بودند، برای داشتن كودك باید از هفت‌خان رستم می‌گذشتند، اما به اعتقاد بسیاری از كارشناسان با تصویب قانون حمایت از كودكان بی‌سرپرست و بدسرپرست در سال 1392 این امر تسهیل شد و دیگر سختگیری‌های سالیان قبل برای فرزندخواندگی وجود ندارد، ضمن اینكه دایره افرادی كه می توانند فرزندی را به سرپرستی قبول كنند نیز گسترده‌تر شد كه البته كارشناسان این موضوع را یكی از نوآوری‌های این قانون می‌دانند. قانونگذار در ماده ۵ این قانون اعلام می دارد:« افراد زیر می‌‌توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون را از سازمان درخواست نمایند: الف) زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند، مشروط به اینکه حداقل یکی از آنان بیش از 30 سال داشته باشد. ب) زن و شوهر دارای فرزند مشروط بر اینکه حداقل یکی از آنان بیش از 30 سال داشته باشد.ج )دختران و زنان بدون شوهر، درصورتی که حداقل 30 سال داشته باشند، منحصرا حق سرپرستی اناث را خواهند داشت».

اما تصویب و اجرایی شدن قانون تا چه اندازه توانسته شرایط فرزندخواندگی را تسهیل كند؟ چرا خانواده‌ها همچنان باید برای قبول سرپرستی مدت‌های زیادی را در انتظار باشند؟ سیدمجتبی موسوی، حقوقدان و قاضی سابق دادسرای ناحیه 25 كه در این زمینه زحمات بسیاری در رابطه با اصلاح قانون حمایت از كودكان بدسرپرست و بی‌سررست متحمل شده و اصرار بسیاری بر هموار كردن مراحل فرزندخواندگی داشته و همچنین احكام زیادی در زمینه فرزندخواندگی صادر كرده‌است، پاسخگوی سوالات ما بود.

شنیده‌ها حاكی از آن است با وجود تصویب قانون حمایت از كودكان بی‌سرپرست و بدسرپرست و تسهیل شرایط فرزندخواندگی اما همچنان باتوجه به سخت‌گیری‌ها در مورد فرزندخواندگی، برخی از خانواده‌ها تمایل دارند از طرق دیگری مانند اهدای جنین، فرزند داشته باشند. به نظر شما آیا این موضوع صحت دارد؟

البته اهدا ی جنین موضوع جداگانه‌ای است كه در قانون جدید حمایت از خانواده قانونمند شده و تحت نظارت دادگاه قرار گرفته است. به عبارت دیگر، اجازه این عمل با دادگاه است و بحث آن با فرزندخواندگی متفاوت است. بله همان‌طور كه شما هم گفتید قانون جدید حمایت ازكودكان‌و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، شرایط فرزندخواندگی را تسهیل و راه را برای این امر به خوبی هموار كرده است، البته به شرطی كه نهادهایی كه در قانون پیش‌بینی شده‌اند، مانند سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی، دادستان به عنوان حلقه واسط كه دارای وظایف و اختیاراتی است و دادگاه خانواده كه موظف است حكم فرزندخواندگی را صادر كند، بتوانند با همكاری یكدیگراین قانون را به خوبی و به دور از سلایق شخصی اجرایی كنند . تجربه نشان داده اگر این سه نهاد با تعامل و بر مدار قانون عمل كنند، فرزندخواندگی سرعت بیشتری خواهد گرفت. همان‌طور كه سال گذشته این روند سرعت گرفت و تعدادی از افراد موفق به قبول سرپرستی شدند.

به نظر شما در حال حاضر مهم‌ترین موانع بر سر راه فرزندخواندگی چه مواردی هستند؟

با وجود اجرای قانون جدید و آسان شدن شرایط قبول سرپرستی، اما متاسفانه برخی از افراد با همان تفكر بسته قانون قدیم به موضوع فرزندخواندگی می‌نگرند كه این تفكر بسته ممكن است موانعی را در این راه ایجاد كند. نكته دیگر نیز سلیقه‌ای عمل كردن برخی از متولیان این امر است كه راه‌ را ناهموارتر می‌كند كه البته این سلیقه‌ای عمل كردن تنها مربوط به سازمان بهزیستی نیست بلكه در دادگاه هم ممكن است قاضی كه قرار است حكم فرزندخواندگی را صادر كند، به صورت سلیقه‌ای این كار را انجام دهد اما گاهی نیز ممكن است بهزیستی و دادگاه قبول داشته باشند تا كودكی را به خانواده‌ای بسپارند، اما دادستان به جای كمك به تسریع، این روند را با تاخیر مواجه كند. در صورتی كه طبق قانون، دادستان باید به این فرزند كمك كند تا بتواند خانواده‌ای داشته باشد. در قانون با صراحت آمده است اگر كودكی دارای پدر و مادر است اما آن‌ها صلاحیت نگهداری از كودك‌شان را ندارند باید برای عزل ولی قهری اقدام شود و دادستان یكی از پایه‌های عزل ولی قهری است. بنده با توجه به تجاربی كه در حوزه قضایی تهران در امر سرپرستی كودكان دارم، اعتقاد دارم دادستان‌ها در این سال‌ها نتوانسته‌اند نقش خود را به خوبی در این زمینه ایفا كنند.

با توجه به صراحت قانون در مورد عزل ولی قهری در مواردی كه پدرو مادر صلاحیت نگهداری از فرزند را ندارند اما برخی اوقات شاهدیم بسیاری از این كودكان تا سال‌ها در مراكز بهزیستی فقط به دلیل داشتن والدینی كه صلاحیت نگهداری ندارند، می‌مانند؛ دلیل عدم اجرای قانون در مورد این كودكان چیست؟

قانون جدید فرزندخواندگی قانون مدرنی است اما بنده هم با شما در این زمینه هم‌عقیده هستم. در حال حاضر یكی از دغدغه‌های مسئولان سازمان بهزیستی این است كودكانی كه دارای پدرو مادر هستند در مراكز معطل مانده‌اند و نمی‌توانندبه فرزندخواندگی داده شوند، در حالی‌كه معلوم‌بودن پدرو مادر ملاك نیست باید دید آیا پدر و مادر، صلاحیت نگهداری از فرزندشان را دارند. در این زمینه در ماده 1184 قانون مدنی آمده است:«هرگاه ولی قهری طفل رعایت غبطه صغیر را ننماید و مرتکب اقداماتی شودکه موجب ضرر مولی علیه گردد، به تقاضای یکی از اقارب وی یا به درخواست رییس حوزه قضایی پس از اثبات، دادگاه ولی مذکور را عزل و از تصرف در اموال صغیر منع و برای اداره امور مالی طفل فرد صالحی‌را به عنوان قیم تعیین می‌نماید» كه البته عزل ولی قهری وظیفه دادستان بوده و وی باید این تقاضا را ارائه كند. این درحالی است كه بسیار اتفاق افتاده كودكی در بهزیستی سال‌ها معطل مانده و سرپرستی‌شان واگذار نشده است تنها به این دلیل كه دارای پدری معتاد است كه صلاحیت نگهداری از فرزند خویش را ندارد. در حالی كه مواد 8 و 10 قانون فرزندخواندگی جدید با استناد به مواد 1173و1184 و1187 قانون مدنی شرایط فرزندخواندگی و گرهی كه سال‌ها در آن وجود داشته را باز كرده‌اند. به اعتقاد بنده موضوع فرزندخواندگی نیاز به مطرح شدن و بحث و بررسی فراوان دارد. فرهنگ مردم در این زمینه نسبت به سال‌های قبل تغییرات بسیاری داشته و قانون و شرع نیز موضوع فرزندخواندگی را پذیرفته‌اند، حال كه قرار است این قانون اجرایی شود با فرهنگ‌سازی و مطرح كردن این موضوع، موانع و چالش‌های احتمالی آن كاهش خواهد یافت.

با توجه به سوابق بسیار زیاد شما در زمینه فرزندخواندگی، در حال حاضر چه مشكلاتی آن را تهدید می‌كند؟

همان‌طور كه در بالا نیز گفتم ممكن است كارشناس یا مسئول سازمان بهزیستی با تفكر 20 سال گذشته به موضوع فرزندخواندگی نگاه كند و با یك جمله كه مبادا « این بچه مورد سوءاستفاده قرار گیرد» با این تفكر موانعی بر سر راه اجرای قانون ایجاد ‌كند كه البته این امر نیازمند فرهنگ‌سازی است. بنده در یكی از پرونده‌ها شاهد بودم پدر و مادری در یكی از شهرستان‌های استان تهران زندگی می‌كردند كه ازدواج‌شان هم به صورت رسمی ثبت نشده بود (درخوشبینا‌نه‌ترین حالت شاید هم ازدواج‌شان موقت بوده) مادر معتاد شدید و متواری، پدر نیز معتاد ورشكسته و به دلیل فقر، مغازه قنادی خود را رها كرده و برای زندگی به شهرستانی دیگر رفته بود. این پدر كه دارای دو فرزند سه و یك فرزند‌نیم ساله بود، خودش با تماس به اورژانس اجتماعی اعلام كرده بود كه توانایی نگهداری از كودكانش را ندارد و سازمان بهزیستی نیز این كودكان را از پدران تحویل گرفته بود. نزدیك یك سال و نیم است این كودكان در بهزیستی همان شهرستان نگهداری می‌شوند كه دادستان این شهرستان اعلام كرده این كودكان نباید به فرزندخواندگی داده شوند زیرا دارای پدر هستند و بهزیستی باید علیه پدر این كودكان به دلیل نپرداختن نفقه اعلام جرم كند. بنده نمی‌دانم این چه راه‌حلی است؟ شكایت كیفری نفقه قرار است چه مشكلی از كودكان را برطرف كند؟ چرا باید این كودكان در بهزیستی بمانند در حالی كه والدین‌شان صلاحیت نگهداری ازآن‌ها را ندارند. در حالی كه اگر این دادستان قانون را به درستی مطالعه كرده بود، می‌دانست در این موارد موظف است دستور عزل ولی قهری صادر و پس از آن طبق قانون می‌توان سرپرستی این كودكان را به خانواده‌ای كه در آرزوی فرزند هستند واگذار كرد.

برخی از خانواده‌ها به دلایل شرعی مانند عدم محرم بودن فرزند به پدرو مادر ممكن است از قبول سرپرستی فرزند طفره بروند، برای رفع این مشكل چه اقداماتی لازم است صورت گیرد؟

طبق قانون جدید فرزندخواندگی بهزیستی موظف است تا دفاتر آموزشی ایجاد كند و به زوجینی كه قرار است سرپرستی فرزندی را قبول كنند، آموزش‌های لازم را در زمینه‌های گوناگون اعم از مسائل شرعی را با توجه به راهكارهایی كه دفاتر مراجع اعلام می‌كنند به آن‌ها ارائه دهد. ضمن اینكه برخی از راهكارهای شرعی مانند محرم شدن از راه شیردادن كه زوجه، خاله یا عمه به بچه شیر دهند یا خواندن صیغه یا محرمیت‌هایی كه از طریق سببی به‌وجود می‌آید نیز از راهكارهایی است كه اطرافیان به این كودك محرم ‌می‌شوند. هرچند كه نیاز است كارشناسان و صاحب‌نظران نظرات خود را در این زمینه ارائه دهند.

آیا با بازگشت پدر ومادر واقعی یا با تایید صلاحیت والدین، كودك از زوجینی كه وی را به سرپرستی گرفته‌اند، پس گرفته می‌شود؟

در قانون قدیم نیز این مورد وجود داشت كه وقتی پدر ومادر كودك پیدا می‌شد پدر مادری كه كودك را به سرپرستی قبول كرده‌اند، باید با پدر و مادر واقعی كودك به توافق می‌رسیدند تا مشكل برطرف شود اما قانون جدید در این مورد مصلحت كودك را مورد توجه قرار داده و آن را به دادگاه واگذار كرده است. به عبارت دیگر با حكم دادگاه مصلحت كودك مشخص می‌شود كه نزد كدام‌یك از والدین باید بماند. البته عزل ولی قهری فقط به دلیل اعتیاد نیست و موارد متعددی وجود دارد برای مثال در قانون قدیم آمده بود كه اگر سه سال كودكی در بهزیستی بماند و پدر و مادر به وی سر نزنند، بهزیستی اجازه داشت، سرپرستی این كودك را واگذار كند كه طبق قانون جدید، این مدت كاهش و به دو سال تقلیل پیدا كرده است.

به عنوان آخرین سوال ،یكی از مواردی كه جنجال‌ زیادی به دنبال داشت، تبصره ماده 26 قانون حمایت از كودكان بدسرپرست و بی‌سرپرست، یعنی ازدواج سرپرست با فرزندخوانده است كه اختلافات بسیاری در مورد آن نیز وجود داشت. ضمن توضیح در مورد این تبصره بفرمایید آیا این موضوع منتفی شده است؟

تبصره ماده 26 در مورد ممنوعیت ازدواج سرپرست با فرزندخوانده است كه بنده زمانی كه این موضوع مطرح شد از مسئولان سازمان بهزیستی این موضوع را سوال كردم كه در سال‌های گذشته چند مورد ازدواج فرزندخوانده و سرپرست وجود داشته است كه پاسخ دادند در فاصله سال‌های 1353تا 1392 در دو مورد چنین ازدواجی اتفاق افتاده كه بنده همان زمان به آن‌ها گفتم شما چرا این موضوع را مطرح كردید و این ازدواج را ممنوع اعلام كردید؛ در مقابل عده‌ای هم اعتقاد داشتند به دلیل اینكه سرپرست نامحرم است پس می‌تواند با فرزندخوانده خود ازدواج كند اما در پاسخ به این افراد بنده گفتم، مگر با هر نامحرمی می‌توان ازدواج كرد؟ البته برخی نیز به بنده گفتند شما حلال خدا را حرام كردید اما در پاسخ به این افراد نیز باید گفت اگر فردی، سرپرستی بچه‌ای را قبول كرد در صورتی هم كه از راه‌هایی كه در بالا مطرح كردیم به والدین خود تا سن 18 سالگی محرم نشد، كجا گفته شده ‌است با هر نامحرمی می توان ازدواج كرد؟ قرآن ازدواج را اختیاری اعلام كرده و گفته هر دونفر باید اراده داشته باشند چگونه ممكن است پدری كه تا 18 سال این بچه را با عنوان «دخترم» صدا می‌كرده حالا در مقام دامادی برآید؟ این موضوع منطبق بر عقل و عرف نیست. زمانی كه بهزیستی كودكی را تحویل زوجین می دهد، ابتدا این كودك به والدین محرم می‌شود. وقتی بچه به والدین محرم شد دیگر نیازی نیست در قانون نوشته شود ازدواج با سرپرست ممنوع است اما بنده از نمایندگان مجلس تقاضا دارم وقتی به عنوان قانون‌گذار طرح‌ها یا لوایح را بررسی می‌كنند ابتدا بینند مواد آن قرار است چه معضلی را برطرف می‌كنند یا اینكه قرار است چالشی جدید ایجاد كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha