یک زمان، تلویزیون خلاصه می شد در دو شبکه، هر چه برنامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و سریال و اخبار بود را باید می چپاندند درون شبکه های یک و دو سیما، تازه شب تا صبح هم باید نوارهای مستیطلی رنگی را تماشا می کردی اما در همین بیست، سی ساعت برنامه، کودکان و نوجوانان را از یاد نمی بردند مسئولان رسانه ملی.

آثار تخصصی کودک، روندی نزولی در پیش گرفته‌اند

سلامت نیوز:-‬ یک زمان، تلویزیون خلاصه می شد در دو شبکه، هر چه برنامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و سریال و اخبار بود را باید می چپاندند درون شبکه های یک و دو سیما، تازه شب تا صبح هم باید نوارهای مستیطلی رنگی را تماشا می کردی اما در همین بیست، سی ساعت برنامه، کودکان و نوجوانان را از یاد نمی بردند مسئولان رسانه ملی.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همدلی ،بچه های خسته و کلافه از صبح بیدار شدن ها برای مدرسه، قید خواب جمعه را هم می زدند تا مبادا کارتون های مورد علاقه شان را از دست بدهند. قدیمی ترها عشق شان «واتو واتو» بود و «تنسی تاکسیدو» و «سندباد» و «خانواده دکتر ارنست» اما وقتی شبکه ها دانه دانه اضافه شدند به آنتن سیما، تنوع کارتون ها هم بیشتر شد، مثل «فوتبالیست ها»؛ پسربچه هایی که سرِ زانوهای شلوارشان را به عشق «سوباسا» در کوچه ها پاره می کردند و یک هفته منتظر می ماندند تا ببینند سرنوشت نابغه معلق در هوا چه می شود. مثل «لوک خوش شانس» و درگیری هایش با برادران «دالتون» که حتی آدم بزرگ ها را می نشاند پای تلویزیون، از «دوقلوهای افسانه ای» و «پسر کوهستان» تا «بچه های کوه تاراک» و «پسر شجاع» به قدری لیست شان بلندبالاست که نمی‌توان از همه شان نام برد اما گسترش تکنولوژی که کمک حال هر صنعت و هنری بود، انگار به ضرر کارتون و سینمای کودک در ایران تمام شد.


شبکه تخصصی اما بی‌کیفیت
حالا بچه ها یک شبکه تلویزیونی دارند مخصوص خودشان، می توانند ساعت ها بنشینند پای تلویزیون و هر چه قدر دل شان می خواهد کارتون ببینند ولی نگاهی اجمالی به اطرافیان نشان می دهد میانگین سنی مخاطبان شبکه «پویا و نهال» از 5 سال تجاوز نمی کند! کودکانی که در آستانه ورود به دوران نوجوانی هستند، روح بازیگوش شان با کارتون های ملال آور «پویا» ارضا نمی شود. ترجیح می دهند روی مخ پدران و مادران شان راه بروند و مجبورشان کنند سی دی کارتون های مهیجی مثل «بن تن» و «کارخانه هیولاها» و «عصر یخبندان» را برای شان بخرند؛ تقصیری هم ندارند و ایرادی به کودکانی وارد نیست که خالصانه و با دل شان انتخاب می‌کنند؛ در آمریکا و اروپا، هزینه های میلیون دلاری صرف ساخت کارتون ها و انیمیشن های جدید می شود اما اگر فقط در یک شبانه روز، ساعتی یک بار گریزی به شبکه «پویا» بزنید، با آثاری مواجه می شوید که از پایین ترین کیفیت بصری برخوردارند. از طرف دیگر انیمیشن های هالیوودی که سال هاست جایزه ای جدا را در اسکار به خود اختصاص داده اند، گاهی مفاهیم عمیق انسانی را دستمایه داستان خود قرار می‌دهند و شاهکارهایی مانند «9» و «Inside Out» را خلق می کنند.


انیمیشن های آماتور
به نظر می رسد انیماتورهایی مبتدی با دم‌دستی ترین امکانات کامپیوتری، کارتونی را سر هم بندی کرده اند تا فقط کنداکتور شبکه را پخش کنند. از سوی دیگر دو نکته بسیار مهم در میان سیاست های مدیران شبکه «پویا» مغغول مانده است. مهم ترین نکته عدم پخش منظم یک سری کارتون است که اجازه خاطره سازی را به کودک نمی دهد. اگر کارتون هایی مثل «سفرهای میتی کومان» با «زُمبه» و دستمال قدرت «داداش کایکو» بعد از گذشت نزدیک به سی سال در ذهن مردم ماندگار شده، در بر داشتن خط داستانی و درگیر شدن مخاطب با اتفاقاتی بوده که برای مامور مخصوص حاکم بزرگ و یارانش رخ می داد. البته پخش متوالی کارتون هم در تثبیتش نقش بسزایی داشت اما حالا نه از کودکان و نه از بزرگترهای شان نمی شنویم کارتونی را در شبکه پویا دنبال کنند و دغدغه شان باشد چه بر سر قهرمان داستان می آید چرا که نه کارتونی، داستان و جلوه های بصری جذابی دارد و نه به مدت چند سال و حتی چند ماه به صورت مداوم پخش می شود تا کودک و نوجوان را با خود همراه کند.


اوضاع سینما هم بهتر نیست
در سینما هم اوضاع چندان بهتر و به سامان‌تر نیست، سال هاست اثری درخور در سینمای کودک تولید نشده و فعالان و دغدغه مندان این عرصه هم عطای کار در حوزه کودک را به لقایش بخشیده اند چرا که حمایت کافی از سوی نهادهای دولتی و صنفی صورت نمی گیرد. زمانی موفقیت خیره کننده سریال عروسکی «مدرسه موش ها» سبب شد مرضیه برومند، کارگردان مشهورش تصمیم به ساخت فیلمی با محوریت شخصیت‌های تلویزیونی اش بسازد؛ «شهر‌موش‌ها» در دو قسمت ساخته و در سینماها اکران شد. استقبال بی نظیری صورت گرفت و «شهر موش ها 2» را به پانزدهمین فیلم پر فروش تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد.

کم نبودند فیلم های سینمایی با مضمون کودک که در اذهان مردم، جای خود را برای همیشه حک کردند، مثل «دزد عروسک ها» با نقش آفرینی درخشان اکبر عبدی و آزیتا حاجیان و کارگردانی محمدرضا هنرمند، کارگردان صاحب سبک سینما که هنوز هم موسیقی متن و ترانه هایش در یاد بچه های دهه شصت مانده است اما حالا سال هاست اثر قابل توجهی در سینمای کودک ایران ساخته نشده است. تولیدات اخیر سینمای کودک در کشور به فیلم هایی مانند «خاله قورباغه» و دوگانه «پیشونی سفید» محدود می شود.حال و روز کودکان و نوجوانان در سینما و تلویزیون ایران خوش نیست، در روزهایی که رسانه ملی سازِ مخاطب گریزی کوک کرده و هر روز چشمه تازه ای از جمله قطع پخش برنامه پربیننده «نود» را در پیش گرفته، آینده سازان ایران هم رابطه خوبی با صدا و سیما ندارند چرا که آثار با کیفیت و قابل اعتنایی برای شان تولید نمی شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha