آنچنان که از بررسی کلی دیدگاه‌ها و نظرهای گروه‌های مختلف اجتماعی می‌توان فهمید، باور غالب و شایع موجود در مورد کارکرد مفید تالاب‌ها برای توسعه، تامین آب مورد نیاز برای مصرف در فعالیت‌های مختلف صنعتی، کشاورزی و رفاه و سلامتی است.

مهم‌ترین منابع زیست محیطی كشور رو به نابودی

سلامت نیوز:آنچنان که از بررسی کلی دیدگاه‌ها و نظرهای گروه‌های مختلف اجتماعی می‌توان فهمید، باور غالب و شایع موجود در مورد کارکرد مفید تالاب‌ها برای توسعه، تامین آب مورد نیاز برای مصرف در فعالیت‌های مختلف صنعتی، کشاورزی و رفاه و سلامتی است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون ،در غالب موارد، وقتی پرسیده می‌شود که یک تالاب چه نقش و تاثیری در دسترسی به توسعه دارد، با پاسخ‌هایی این چنین روبه‌رو خواهیم شد.

نخست کشاورزی: تامین آب برای تبدیل الگوی کشاورزی از دیم به آبی و افزایش تولید، تامین آب برای گسترده‌تر کردن وسعت اراضی قابل کشت، فراهم کردن آب مصرفی برای دامداری، پرورش طیور و ...

تامین محیط لازم برای آبزی پروری (آبزی پروری داخل قفس یا تامین آب برای احداث استخرهای پرورش آبزی).

دوم صنعت: امکان پذیر کردن استقرار و فعالیت‌های صنعتی با فراهم کردن آب مورد نیاز برای سیستم‌های تبرید، تامین آب مصرفی برای صنایع دارای مرحله شستشو (مانند صنایع غذایی)، تامین آب برای صنایعی که آب بخشی از فرآیند خط تولید را تشکیل می دهد (مانند شناورسازی)، تامین آب مصرفی به عنوان بخشی از مواد اولیه (تولید نوشیدنی‌ها، شوینده‌ها و ...)، محیط پذیرنده پساب و فاضلاب.

سوم خدماتی: تامین آب شرب و غذا، تامین نیازهای بهداشتی و سلامت، تامین آب مورد نیاز برای واحدهای خدماتی (رستوران‌ها، هتل‌ها، کارواش‌ها و ...). چهارم بهره برداری های مستقیم از محیط تالاب: ماهی‌گیری و شکار، برداشت از پوشش گیاهی، قایقرانی و تفرجگاه‌ها و اقامتگاه های ساحلی یا آبی. اگر چه ممکن است در برخی موارد و متناسب با ویژگی‌های تالاب‌های خاص، برخی الگوهای بهره‌برداری دیگر نیز بیان شود، اما به طور معمول موارد یاد شده به دفعات شنیده خواهد شد.

بازخوانی برنامه‌های توسعه تدوین شده در کشور ما نیز نشان می‌دهد که در برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، عمده‌ترین نقش در نظر گرفته شده برای تالاب‌ها و حوضه‌های آبریز آن‌ها، تامین نیازهای مصرفی آب برای بخش‌های شرب و بهداشت، کشاورزی، صنعت و معدن و خدمات بوده است و برنامه‌های تدوین شده نیز بر اساس طرح های مصرف‌کننده آب شکل گرفته‌اند. بر این اساس می‌توان گفت که جز در مصداق هایی مانند اقامتگاه‌ها و تفرجگاه‌ها، الگوی مورد توجه، مصرف و گاهی بهره برداری مصرفی بوده است و دو مقوله بهره‌برداری غیر مصرفی و خدمات اکوسیستمی مورد غفلت قرار گرفته اند.

مصرف، بهره‌برداری، بهره برداری غیر مصرفی

یکی از ابهام‌ها و اشتباه‌های جدی در کشور معادل دانستن مفهوم بهره برداری با مصرف است. بهره‌برداری مفهومی کلان و گسترده است که حتی می‌تواند نفی کننده مصرف باشد. شاید ملموس‌ترین مثال برای تبیین تفاوت بهره‌برداری و مصرف، سرمایه‌های پولی باشد. طبعا در این مثال، شرایط طبیعی و نرمال بانکی و اقتصادی مد نظر است نه شرایط بی‌ثباتی که چندی است شاهد آن هستیم.

وقتی سرمایه پولی در اختیار باشد، حداقل می‌توان دو نوع رفتار متفاوت را (غیر از بلااستفاده گذاشتن آن) در نظر گرفت. یکی آن که این پول را به مرور زمان و در مدتی کوتاه یا طولانی خرج کرده و نیازها را با آن تامین کرد و دیگر آن که آن پول را به سرمایه تبدیل کرده و از ارزش افزوده و سودآوری‌های آن (مانند تجارت، تولید یا حتی سود بانکی) استفاده برد. همچنان که دیده می شود، این دو حالت نافی یکدیگرند در حالی که الگوی اول الگوی مصرف است و الگوی دوم الگوی بهره‌برداری است و مصرف سرمایه می‌تواند الگوی بهره‌برداری را تهدید کند.

اما خود بهره برداری نیز می‌تواند دارای دو الگوی مصرفی و غیرمصرفی باشد. باز هم همان سرمایه پولی می تواند مثال مناسبی برای تشریح موضوع باشد. سرمایه شما می تواند به دو نحو بهره‌رسانی کند. یکی آن که در دوره‌های مشخص روزانه، هفتگی یا ماهانه یا سالانه و ... سودی را در اختیار شما قرار دهد که بتوانید آن را مصرف کنید.

مانند سود حاصل از تجارت یا تولید یا حتی سود بانکی. اما بهره‌رسانی دیگر آن است که صرف وجود این سرمایه، اعتباری ایجاد می‌کند که شما از طریق آن می‌توانید وام بگیرید، برای ارائه ایده یا کسب موقعیتی خاص، مقبولیت لازم را برای مذاکره پیدا کنید یا ... ! در این حالت شما نه تنها اصل سرمایه را مصرف نکرده‌اید، بلکه سود آن را نیز مصرف نکرده‌اید ولی از آن بهره برده‌اید! بهره‌برداری مصرفی و غیر مصرفی نقض کننده یکدیگر نیستند و می‌توان به هر دوی آن پرداخت. تالاب ها نیز سرمایه های یک جامعه و سرزمین محسوب می شوند و می‌توان آن را مصرف کرد یا آن که از آن بهره برد.

آن چه که در مقدمه این بحث در مورد شرایط موجود کشور ما و برنامه های طراحی شده گفته شد، نشان می دهد که الگوی غالب ما مصرف است نه بهره برداری. در اندک مصداق‌های بهره‌برداری نیز غالب نگاه ما بهره‌برداری مصرفی است، جز در موارد استثنایی و آن هم به صورت ناخودآگاه، در غیر این‌صورت بهره برداری غیرمصرفی محلی از اعراب ندارد.

خطرهای پیش روی تالاب ها

دو تهدید بزرگ در الگوی مصرفی مواجهه با منبعی مثل تالاب‌ها متصور است. تهدید نخست، پایان‌پذیر شدن منبع است. هنگامی که یک تالاب به عنوان منبعی برای مصرف در نظر گرفته شود، مانند سپرده ای بانکی خواهد بود که هر ماه بخشی از آن برداشت شده و رفته رفته، موجودی آن کم خواهد شد و به پایان خواهد رسید.

این وضعیت دقیقا همان شرایطی است که غالب تالاب‌ها و منابع آبی ما اعم از سطحی و زیرزمینی با آن مواجه اند. پایان پذیر شدن منابع آبی به منزله فقیر شدن پیوسته و عدم امکان تامین نیازها در آینده نه چندان دور است و چنین حالتی جامعه را به سمت ورشکسته شدن می برد. اما تهدید دوم، ایجاد کشمکش و تنش بین مصرف‌کنندگان منبع محدود است.

وقتی الگوی مواجهه با یک منبع، مصرف باشد، مصرف‌کننده‌های آن برای دسترسی به سهم بیشتر به رقابت با هم خواهند پرداخت. این تهدید سه اثر مخرب و ویران‌کننده خواهد داشت. یکی آن که، این رقابت باعث خواهد شد که مصرف‌کنندگان برای پیروزی در رقابت بر سر کسب سهم بیشتر، میزان مصرف خود را افزایش داد و ولع آن‌ها برای مصرفی بیشتر از رقیبان، شعله‌ورتر خواهد شد و این پدیده سرعت افول منبع را دچار شتاب خواهد کرد.

اثر مخرب دیگر آن است که رقابت شدت‌پذیر به همراه کاهش یافتن موجودی منبع، رفتارهای خشن، تنش‌زا و درگیری‌آفرین را به دنبال خواهد داشت و در نهایت می‌تواند به ایجاد بحران‌های اجتماعی و مقابله افراد و جوامع با یکدیگر منجر شود. اثر مخرب سوم، بی‌اعتنایی به اصلاح برنامه‌ها برای حفظ منبع است.

اگر کسی به تنهایی به یک منبع دسترسی داشته باشد که تنها خود آن مصرف را می‌کند، ممکن است بتواند به استدلال‌هایی درباره لزوم حفظ منبع توجه کند و در صورت متقاعد شدن، اقدام‌هایی را در این راستا شروع کند. اما وقتی که یک منبع محدود برای مصرف‌کننده‌های متعدد وجود داشته باشد که این مصرف‌کننده‌ها باهم رقابت می‌کنند، در درجه اول با این مشکل مواجه خواهیم بود که رقیب‌ها امکان ذهنیِ شنیدن استدلال‌ها و مباحث را نخواهند داشت.

اما اگر بتوان به هر ترفندی آن‌ها را مجاب به گوش دادن کرد، این بار با این تشکیک مواجه خواهند بود که تمام یا قسمتی از این استدلال‌ها و طرح موضوع‌ها، بخشی از یک حربه رقابتی از طرف رقیبان است تا بتوانند در این رقابت، سهم بیشتر خود را تضمین کنند و از این رو، میزان پذیرش کم خواهد بود. اما حتی اگر متقاعد شدن هم اتفاق بیفتد، سیکل معیوبی آغاز خواهد شد. در این سیکل معیوب، هر کدام از مصرف‌کننده‌ها، مشارکت در برنامه حفظ منبع را مستلزم آغاز آن از طرف رقیب خواهند دانست و این انتظار به صورت چرخه‌ای به نقطه اول خواهد رسید.

در بهترین حالت، آغاز همزمان اجرای برنامه بین رقیب‌ها مطالبه خواهد شد که ایجاد این هماهنگی نیز بسیار دشوار خواهد بود.از این رو شناساندن تفاوت دو مفهوم بهره‌برداری و مصرف و برتری دادن پارادایم بهره‌برداری نسبت به مصرف، گامی ضروری است که در مدیریت تالاب‌ها باید مدنظر قرار گیرد. در چنین حالتی این نتیجه قابل حصول خواهد بود که حفظ منبع به عنوان شرط لازم برای حفظ منفعت پذیرفته شده و با تبدیل شدن مصرف کننده‌ها به بهره‌برداران، انگیزه های مدیریت پایدار کننده تالاب درون‌زا خواهد شد.

بدیهی است که برداشتن این گام، نیازمند آموزش همزمان تمام گروه‌ها و افراد وابسته به منبع خواهد بود. پس از آن است که می‌توان به تشریح مفاهیم بهره‌برداری غیرمصرفی پرداخت و نشان داد که چرا این الگوی بهره‌برداری دارای رجحان و برتری است و چگونه و با چه مصداق‌هایی می‌توان آن را محقق کرد. اما خدمات اکوسیستمی مبحثی است که از یک سو بسیار با اهمیت‌تر از بهره‌برداری است و از سوی دیگر ناشناخته‌تر و مغفول مانده‌تر است.

بسیاری از پدیده های اکولوژیکی، خدمات و کالاهایی را به صورت رایگان و گاهی کشف نشده، ارائه می‌دهند و ارزش آن‌ها به طور معمول پس از حذف شدن و یا محدود شدن‌شان شناخته می‌شود. تامین هوای قابل تنفس، وقوع بارش‌های سالانه، تعادل جمعیت گونه ها و ... مصداق‌هایی از خدمات اکوسیستمی هستند که تشریح و تبیین آن‌ها نیازمند طرح مستقل و گسترده موضوع است.

با تهدید شدن موجودیت یک تالاب یا تضعیف کارکردهای آن، بحران های اکولوژیکی ناشی از محدود شدن یا حذف شدن خدمات اکوسیستمی بروز می‌کند. پدیده هایی مانند گرد و غبار، رانش زمین، وقوع سیل و بسیاری از بلایایی که گاهی آن‌ها را بلایای طبیعی می‌نامیم، در واقع بحران هایی غیرطبیعی هستند که از طریق آسیب رسانی انسان به مولفه‌های طبیعی اکوسیستم‌ها و تضعیف خدمات اکولوژیکی رخ می دهند.

تالاب هایی كه از آن‌ها فقط نامی می ماند

دیروز روز جهانی تالاب بود؛ فرصت‌های بكر محیط زیستی كه شمار آن در كشورمان از یك‌هزار عدد گذشته اما عمده آن‌ها با مشكلات عدیده ای مواجه اند. تالاب‌ها بر اساس تعریف کنواسیون رامسر(کنواسیون بین‌المللی حفاظت از تالاب‌ها) به مناطق مردابی، آبگیر، تورب‌زا (حاصلخیز و حاوی مواد آلی بسیار غنی)، آبی طبیعی یا مصنوعی، دایم یا موقت با آب ساکن یا جاری، شیرین، شور، لب‌شور و نواحی ساحلی دریاها که عمق آن‌ها در کم‌ترین جزر از شش متر بیشتر باشد، گفته می‌شود.

مناطقی كه از ارزش بالای زیست محیطی و اقتصادی برخوردارند كه در سال های اخیر، رقابت بر سر آب، آن‌ها را به قربانی بزرگی تبدیل كرده است. پریشان، ارومیه، شادگان، انزلی، هورالعظیم، گمیشان، میانکاله و ... از جمله اسامی مهمی است كه بر تالاب های ایران می‌درخشد اما هركدام با چالش‌های مهمی مواجه اند.

این درحالی است كه بر اساس ماده ۱۹۳ برنامه پنجم توسعه کشور، سازمان حفاظت محیط زیست موظف شده است که نسبت به مدیریت یکپارچه در دشت‌ها و اراضی اطراف تالاب‌ها به عنوان اکوسیستم‌های شکننده با مشارکت همه بهره‌برداران اقدام کند. اما در عمل توجه به حفظ حیات تالاب‌ها و اجرای قانون با مشكلات عدیده‌ای مواجه است.

«کاهش آب ورودی به تالاب‌ها از منابع آب سطحی و زیر زمینی حوزه آبخیز و دشت های اطراف تالاب ها، شکار و صید غیر مجاز و بی رویه و برداشت علوفه و سایر محصولات تالابی»، «اجرای طرح های توسعه ای و زیر بنایی بزرگ همچون راهسازی، پتروشیمی، پالایشگاه»، «ورود انواع آلاینده های بیولوژیکی، شیمیایی و فیزیکی گسیل شده از مزارع کشاورزی ، شهرها و آبادی‌ها و صنایع و رسوبات ناشی از فرسایش خاک بالادست تالاب ها»، «تغییر کاربری اراضی تالابی برای امور کشاورزی»،«تغییر اقلیم و خشكسالی حاكم بر كشور» و ...

از جمله مهم‌ترین تهدیدات پیش روی تالاب های كشور است كه هر چه می‌گذرد بر عمق آن افزوده می‌شود. به طور قطع عامل انسانی در تغییر وضعیت تالاب ها سهم قابل توجهی در به مخاطره افتادن حیات آن‌ها دارد كه لازم است پیش از آنكه خشكی رنگ اصلی تالاب های كشور شود، برای نجات آن‌ها اقدام كرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha