چهره شهر پریشان است، آدم‌های شهر پشت این ماسک‌های سفید و سبز و آبی که از ترس کرونا به صورتشان زده‌اند حال و احوال درست و حسابی ندارند.

سقوط شادی در تنگناهای اقتصادی

سلامت نیوز: چهره شهر پریشان است، آدم‌های شهر پشت این ماسک‌های سفید و سبز و آبی که از ترس کرونا به صورتشان زده‌اند حال و احوال درست و حسابی ندارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ، گرفتاری‌های روزمره خودشان به‌قدری هست که توان کمک به دیگری را نداشته باشند، اما اصلاً به‌این معنا نیست که به آن‌ها توجه نمی‌کنند؛ شاید بهتر باشد بگوییم از دست‌شان کاری ساخته نیست. وقتی خودشان صورت را با سیلی سرخ نگه می‌دارند چگونه می‌توانند برای یک نیازمند دست یاری بلند کنند؟ آن هم درحالی‌که هر روز به‌تعداد کسانی‌که به کمک دیگران نیاز دارند اضافه می‌شود، کافی‌ست صفحه‌های انجمن‌ها و خیریه‌ها را در فضای مجازی دنبال کنیم، هرکدام‌شان یک شماره کارت بانکی معرفی کرده‌اند و از مردم تقاضای کمک مالی دارند، کمتر کسی می‌تواند در برابر این عکس‌ها و ویدئوهایی که از زندگی مردم در فقر مطلق منتشر می‌شود بی‌تفاوت باشد، اما باید چه‌کاری انجام دهد؟

کدام پول اضافه برایش باقی مانده است که هرماه به یک خیریه کمک کند. گاهی در چنین شرایطی آدم‌ها تصمیم می‌گیرند که این تصاویر تلخ را نبینند، رویگردان می‌شوند تا کمتر احساس گناه کنند، اما همین هیچ‌کاری انجام ندادن آنها را بیشتر اذیت می‌کند، بیشتر احساس غم می‌کنند تا این‌که شاید احساس شادی و شادکامی برایشان فراموش شود.

از همین منظر نمره شادکامی ایران در میان کشورهای جهان اصلاً خوب نیست. گزارش جهانی شادکامی که به‌صورت سالانه از سال 2012 توسط شبکه گشایش توسعه پایدار واقع در نیویورک منتشر می‌شود نشان می‌دهد جایگاه ایران در سال2020 در میان 157کشوری که بررسی شدند 118است. به‌گزارش ایسپا(مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران)، رتبه ایران در خاورمیانه نهم است و فقط کشورهایی مانند اردن، فلسطین، مصر، یمن و افغانستان در رتبه‌هایی پایین‌تر از ایران قرار دارند. این درحالی است که امارات‌ متحده عربی، عربستان سعودی، بحرین، کویت، پاکستان، ترکیه، عراق و لبنان به ‌ترتیب از رتبه یک تا هشت کشورهای شادکام در منطقه خاورمیانه هستند.

طبیعی است در بررسی برای رسیدن به این نتایج مولفه‌هایی وجود دارد. در گزارش ایسپا از مولفه‌هایی مانند وجود عواطف مثبت و منفی در جامعه، میزان تولید ناخالص ملی و وجود حمایت‌های اجتماعی در کشور، امید به زندگی سالم در بدو تولد، آزادی انتخاب، ادراک فساد در جامعه و البته بخشش یا کمک کردن به‌ دیگران نام برده شده است. در مورد آخر یعنی کمک کردن به دیگران سوالی که از شهروندان برای نظرسنجی پرسیده شده این است که «آیا در یک ماه گذشته به خیریه‌ها و نیازمندان کمک مالی کردید؟» امکانی که ممکن است بسیاری از ایرانی‌ها به‌دلیل شرایط سخت اقتصادی امروز و همچنین سال‌های گذشته آن را از زندگی خود آهسته‌آهسته حذف کرده باشند.

هرچه چرخ اقتصاد زندگی مردم کندتر بچرخد آن‌ها بیشتر فراموش می‌کنند یا بهتر است بگوییم که امکان مالی ندارند تا به‌دیگران کمک کنند، چون دائم مشغول رفع‌ورجوع مشکلات خودشان هستند. درهمین رابطه یک روان‌شناس به «همدلی» می‌گوید: «شادکامی حاصل یکسری احساسات و عواطف مثبت شخص نسبت به زندگی و آینده خودش است، این‌که فرد از زندگی رضایت داشته باشد اهمیت دارد. این افراد معمولاً در ابراز عواطف راحت‌تر هستند و به‌خوبی می‌توانند عواطف دیگران را هم تشخیص دهند. بنابراین معمولاً ارتباط قوی با دیگران برقرار می‌کنند.

تمامی این‌ها منجر به‌این می‌شود که فرد احساس عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشد، یعنی در انجام امور آدم‌های توانمندی می‌شوند.»حمیدرضا بهروز ادامه می‌دهد: «از طرفی این افراد آدم‌های مسئولیت‌پذیری هم هستند، یعنی همان‌قدر که از دیگران انتظار دارند نسبت به‌آنها احساس مسئولیت هم می‌کنند. این افراد نسبت به اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند بی‌تفاوت نیستند، همدردی و همذات‌پنداری با دیگرانی که در جامعه در حال زندگی کردن هستند باعث می‌شود که نسبت به گره‌گشایی از مشکلات زندگی دیگران علاقه‌مند باشند.

بنابراین وارد فعالیت‌های خیریه و عام‌المنفعه می‌شوند، اگر مهارتی دارند از آن برای کمک به دیگران استفاده می‌کنند یا این‌که با پرداخت پولی به خیریه‌ها یا افراد نیازمندی که شناخت دارند سعی می‌کنند آن‌ها را یاری کنند، بنابراین کمک کردن به دیگران و احساس مسئولیت داشتن و در نتیجه احساس شادی کسب کردن، مانند یک سیکل دائم در زندگی آن‌ها تکرار می‌شود.»

این روان‌شناس بیان می‌کند: «در روان‌شناسی یک موضوعی هست به‌نام درماندگی آموخته شده، متاسفانه جامعه ما دارد به این سمت حرکت می‌کند. یعنی زمانی‌که فرد می‌بیند مشکلی وجود دارد و او هیچ‌کاری نمی‌تواند برای رفع آن مشکل انجام دهد، این می‌شود همان درماندگی آموخته شده، در این شرایط فرد برای حل کردن یک مشکل تلاشی انجام می‌دهد، اما آن مشکل بزرگ‌تر از چیزی هست که تلاش او به نتیجه برسد، این‌جا فرد به آن درماندگی آموخته شده نزدیک می‌شود، یعنی احساس ناتوانی در کنترل اوضاع مسلط بر زندگی خود و دیگران به او دست می‌دهد، وقتی یک فرد در پرداخت کردن اقساط ماهانه خودش دچار مشکل شده چگونه مبلغی برای رفع مشکل دیگران به خیریه‌ها کمک کند؟

از طرفی هم شاهد زندگی سخت و نیاز دیگران است و نمی‌تواند کاری انجام دهد، بنابراین در چنین شرایطی احساس مسئولیت نسبت به دیگران کمرنگ‌تر می‌شود که خودش می‌تواند مشکلات بیشتری را ایجاد کند.»همچنین امان‌الله قرایی، جامعه‌شناس با اشاره به بنیادهای اجتماعی انگیزه کمک به دیگران به  می‌گوید:

«فرد بدون جامعه معنا ندارد. به تعبیر «ژرژ گورویچ»، جامعه‌شناس فرانسوی، فرد و جامعه دو گوی بیلیارد نیستند که به‌هم بخورند و از یکدیگر دور شوند، فرد و جمع لازم و ملزوم یکدیگر هستند، فرد می‌داند که بدون جمع نمی‌تواند زندگی کند. فرد درون جامعه است که اجتماعی می‌شود. ما در جامعه آموزش می‌بینیم و نسبت به آن آموزش‌ها است که فرد ایرانی می‌شویم.»وی ادامه می‌دهد: «اجتماع یعنی جایی‌که حد و مرز آن مشخص است و مردم یکدیگر را می‌شناسند، مانند یک دهکده کوچک اما جامعه، جایی که ما در آن هستیم، متفاوت است و البته پیچیده‌تر، با این وجود اعضای جامعه نوعی پیوستگی و وابستگی به یکدیگر دارند.

به تعبیر دورکهایم در جامعه یک روح جمعی وجود دارد و این روح جمعی در ذهن، فکر، رفتار، عقاید، کردار، و همه ابعاد زندگی فرد تاثیر زیاد می‌گذارد. اگر این روح جمعی ضعیف شود عواقب زیادی دارد. یکی از عواقب آن پدیده خودکشی برای دیگری است؛ چیزی‌که به‌آن همبستگی دگرخواهانه می‌گویند. مثلاً گزارش‌هایی از جنگ ویتنام هست ‌که نشان می‌دهد برخی از ویتنامی‌ها وقتی می‌دیدند که نمی‌توانند برای دیگران کاری انجام دهند خودشان را آتش می‌زدند.»

این جامعه‌شناس بیان می‌کند: «بنابراین وابستگی اجتماعی چیزی است که افراد برای پاسخ دادن به‌آن جانشان را هم فدا می‌کنند چه برسد به مال، از این منظر وقتی‌که روح جمعی در جریان است و به‌قول «ژان پل سارتر» درد دیگران را ما هم احساس می‌کنیم؛ در نتیجه وقتی کسی به یک همنوع به‌خصوص هم‌وطن کمک می‌کند رضایت خاطر و احساس شادی به‌وجود می‌آید.

روح جمعی در یک جامعه به فرد می‌گوید تو یک وظیفه‌ای داری و باید انجام بدهی، یکی از راه‌های پاسخ به این روح جمعی رفع نیاز نیازمندان در یک جامعه است، بنابراین اگر کسی از این امکان برخوردار باشد طبیعی است که با شادی مواجه می‌شود.»این درحالی است که به‌نظر می‌رسد مولفه توانایی کمک به‌ دیگران برای به‌دست آوردن احساس شادی، در ایران روز به روز دارد کاهش پیدا می‌کند. فهمیدن آن هم چندان کار سختی نیست. فقط کافیست هرکس از خودش بپرسد، «آیا در یک ماه گذشته به خیریه‌ها و نیازمندان کمک مالی کرده است؟»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha