اگر همه ‌چیز شفاف نشود، آرامش هم برنمی‌گردد و همان رویا هم بر باد رفته است، آن هم این شب عیدی. رویایی كه با سودای آموختن رانندگی حتی بدون گواهینامه نطفه‌اش بسته می‌شود و دیری نمی‌پاید كه با یك «تویوتا» وانت مدل 1985 محقق می‌شود.

رویای سوخته تویوتا هشتاد و پنج

سلامت نیوز:اگر همه ‌چیز شفاف نشود، آرامش هم برنمی‌گردد و همان رویا هم بر باد رفته است، آن هم این شب عیدی. رویایی كه با سودای آموختن رانندگی حتی بدون گواهینامه نطفه‌اش بسته می‌شود و دیری نمی‌پاید كه با یك «تویوتا» وانت مدل 1985 محقق می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،رویایی كه از همان ابتدا سودایی است همنشین مرگ. چه گلوله، چه تصادف و چه سانحه. تویوتا وانتی كه فقط همان مدلش را می‌گویند سگ‌جان است. اما نه به آن اندازه كه بتواند در برابرگلوله، تصادف و سانحه سرنشینش را حفظ كند. یك تویوتا هشتاد و پنج آن قدری سگ‌جان است كه بتواند آن كوره‌راه‌های مرزی میان ایران و پاكستان را بكوب برود و بیاید. این نخستین ‌بار نیست كه این رویا با مرگ همنشین شده است.

آنچه اینك كسب وكار همه آنها كه رویای هشتاد و پنج به سر دارند و بسیاری دیگر كه از راه دیگری نان می‌خورند را به مخاطره انداخته، ناآرامی‌هایی است كه فقط یك نسخه می‌طلبد؛ شفافیت و سرعت در رسیدگی. مردم سیستان و بلوچستان چه در سراوان، چه در زاهدان، چه در چابهار و چه در ایرانشهر بر یك نكته تاكید دارند؛ اگر ناآرامی‌ها ادامه یابد و به سختگیری در مرز منجر شود همان‌هایی كه با تویوتا هشتاد و پنج‌شان لقمه‌ای نان برای سفره خانواده فراهم می‌كردند، بیكار می‌شوند و این بیكاری و بی‌نانی بر نارضایتی می‌افزاید.

اگر قرار باشد آنچه 4 اسفند منجر به حادثه‌ای دلخراش در مرز ایران و پاكستان در منطقه بم‌پشت سراوان شد را بررسی كنیم اول لازم ‌است آرامش برقرار شود. همه آنها كه رویای هشتاد و پنج داشتند ولی نیسان آبی نصیب‌شان شده یا حتی عقب پژویی را مشك بسته‌اند تا سوخت جابه‌جا كنند، می‌دانند كه به یك‌باره معجزه‌ای رخ نخواهد داد تا رویای‌شان از یك هشتاد‌و‌پنج به تصویری زیبا‌تر ختم شود. پس اگر قرار است این مطلب را بخوانید فقط به این فكر نباشید كه به چه كسی چه تهمتی بزنید یا به چه كسی چه برچسبی. به این فكر كنید كه «شكم گرسنه ایمان نمی‌شناسد». 


سرزمینی كه  جاده درست  و  حسابی  ندارد

از شمال سیستان و بلوچستان تا جنوب آن دست‌كم یك‌هزار و 200 كیلومتر فاصله است. بین هیچ دو شهری كمتر از 150كیلومتر نیست. می‌گویند قبلا تنها ۱۷۷كیلومتر بزرگراه در این استان داشتیم كه ‌اینك به ۳۳۴ كیلومتر افزایش پیدا كرده است. اما چه رقم قبلی و چه رقم فعلی نقشی در داستان هشتاد‌و‌پنجی‌ها ندارد.

با وجود تعیین محور توسعه شرق كشور و تاكید بر توسعه بر مبنای بندرچاپهار هنوز مسیر میلك- زابل- زاهدان- چابهار جاده‌هایی دو‌طرفه و معمولی را شامل می‌شود كه به ویژه در بخش اعظمی از مسیر به سبب كوهستانی بودن به ‌شدت خطرناك و كم‌ایمن هستند. بنابراین اگر آن كس كه رویای تویوتاهشتاد‌و پنج در سر می‌پروراند، رویایی بزرگ‌تر هم می‌داشت و مثلا می‌خواست با یك كامیون یا تریلی از چابهار تا میلك به ترانزیت بار مشغول شود آنقدر جاده‌ها ناایمن بود كه ریسك حوادث آن هم حوادث منجر به مرگ آن بالا باشد. 

همین آبان 99 خبر رسید كه از مجموع ۱۴۴كیلومتر بزرگراه ایرانشهر-  خاش ۵۰ كیلومتر آن به اتمام رسیده و قطعه چهارم از باند دوم بزرگراه ایرانشهر- خاش به طول ۴۴ كیلومتر در حال ساخت است. بزرگراه زاهدان- زابل به طول ۲۰۰ كیلومتر در دست اجراست كه ۹۳كیلومتر آن به اتمام رسیده و ۱۵كیلومتر از قطعات 5 و ۶ آماده افتتاح است.پروژه محور میرجاوه - زاهدان- بم با طول كلی ۲۹۸ كیلومتر تاكنون ۴۱ كیلومتر آن به اتمام رسیده و قطعه دوم با ۳۱ كیلومتر طول در دست اجراست كه ۱۳ كیلومتر آن آماده بهره‌برداری است.

اما این جاده‌ها هیچ‌ كدام به كار آنها كه رویای تویوتاهشتاد‌و‌پنج داشته‌اند، نمی‌آید. آنها خوب می‌دانند كه چگونه باید جاده‌های پیچ در پیچی را از ایرانشهر و سرباز به سوی سراوان طی كنند تا تازه به كوره‌راه‌های خاكی منتهی به مرز پاكستان برسند. اگر می‌خواهید مفهوم پیچ درپیچ را بهتر لمس كنید، امیدواریم كه دست‌كم یك ‌بار از تهران به چالوس رفته باشید.  جاده ایرانشهر- سرباز دست‌كمی از جاده تهران- چالوس ندارد.

جاده‌ای همجوار با رودخانه سرباز كه به همان تناسب پیچ و خم دارد. فقط ارتفاع در جاده تهران- چالوس خیلی بیشتراز ارتفاع در مسیر ایرانشهر-  سرباز - چابهار است. این مسیر باز هم بیشتر مورد توجه بوده زیرا عمده ترانزیت كالا از چابهار از این طریق انجام می‌شود ولی جاده‌ای چون جاده‌های محدوده سراوان به سبب آنكه به مرز منتهی می‌شوند و گذرهای مرزی رونقی جز تبادل سوخت ندارند، جاده ترانزیتی تلقی نمی‌شوند و حداقل ایمنی را دارند.

برای همین مرتب از سیستان و بلوچستان خبر می‌خوانیم كه تصادف یك سوخت‌بر با یك سواری یا خودرویی دیگر به انفجاری مهیب و كشته شدن سرنشینان منجر شده است. هیچ‌كس هنوز ننشسته و این تلفات انسانی در جاده‌های سیستان و بلوچستان به ویژه آنها كه ناشی از سوختن بوده را تجمیع نكرده است. آنها كه رویای هشتاد وپنج دارند، می‌دانند كه بسیاری از همقطاران‌شان در تصادف چگونه جان باخته‌اند ولی باز هم خطر می‌كنند زیرا فرصتی بهتر از این ندارند.

آنها بسیاری از اوقات فقط از پدال گاز استفاده می‌كنند و اگر به ایست‌های پلیس راهنمایی و رانندگی توجه كنند ممكن است از همان اندك درآمدشان هم ساقط شوند پس گلوله‌های ناشی از عدم توجه به ایست پلیس را هم به جان می‌خرند كه گاهی به انفجار خودروی آنها و مرگ‌شان منجر شده است. اما باز هم این همه ماجرا نیست. این روزها در شبكه‌های اجتماعی وقتی هشتاد وپنجی‌ها را «سوخت‌بر» نامیدند، بسیاری معترض شدند كه چرا كار آنها را توجیه می‌كنید.

اینها همان قاچاقچیان سوخت هستند. اما واقعیت این بار هم فراتر از این تقسیم‌بندی عباراتی است كه ما پای گوشی هوشمندمان در خانه‌ای با بیشترین امكانات انجام می‌دهیم. زمانی كه مفهوم «قاچاق» به عنوان یك مفهوم مدرن وجود نداشت، زمانی كه دولت مدرن هم وجود نداشت، یكی از مهم‌ترین راه‌های كسب درآمد میان مردم این خطه تجارت بود. رفته‌رفته با ورود مفاهیمی چون «مرز» و ورود قوانینی به اقتصاد از جمله «قاچاق» سنتی كه از قدیم میان خانواده‌ها و فرزندان‌شان رسم بود، راه را بر تجارت مردم تنگ كرد. روزگاری آن خطه حتی زودتر از خیلی نقاط دیگر تجربه سوار شدن بر قطار زاهدان -كویته را داشت زیرا محوری تجاری محسوب می‌شد. 

تاریخ هم كاركردش را از دست داده است

جز شهرسوخته در شمال سیستان و بلوچستان كه گواه وجود تمدنی پیشرفته در این خطه بوده و می‌توانست محوری برای توسعه علمی- گردشگری منطقه شود در منطقه سراوان نیز نشانه‌های از تاریخ كهن وجود دارد.  شاید وقتی هشتاد وپنجی‌ها تخت گاز از سراوان به سوی مرز می‌تازند، وقتی از «كلپورگان» می‌گذرند فقط آن را یك نقطه از مسیر می‌بینند نه جایی كه ریشه در تاریخ دارد.

شاید به آن دلیل كه هیچ یك از دست‌سازهای «كلپورگان»  حتی به اندازه حمل یك بار سوخت ارزش ندارد. شاید به آن دلیل كه هیچ‌كس نقش‌های دره‌نگاران را دوست نداشته از نزدیك ببیند تا مردم آن خطه جز سوخت‌بری به درآمدهای دیگری هم فكر كنند. زنان كلپورگان اما همچنان به همان شیوه سنتی سفالگری  و نقش‌های قدیمی را روی كارهای‌شان حك می‌كنند تا خاطره آن گذشته زیبا را زنده نگه دارند. اما این زنده ‌نگه داشتن خاطره از تاریخ با بازی‌های اقتصاد وابسته به نفت چندان سر سازگاری نداشته و تورم كمر همه سفالگران را هم شكسته است. 

 روزنه امیدی كه بسته شد

 وقتی حسن روحانی به عنوان منتخب مردم در خرداد 1392 برگزیده شد، مردم سیستان و بلوچستان بیشترین رای را به او داده‌ بودند.  همین كنش سبب انتظاری در میان تك‌تك مردم آن خطه شد.  انتصاب «علی‌اوسط‌هاشمی» در دولت اول روحانی و مجموعه اقدامات او سبب شد تا روزنه‌ای برای بسیاری از مردم گشوده شود.

به كارگیری زنان به عنوان فرماندار و مدیران كل، تلاش برای افزایش ظرفیت بندر چابهار و موفقیت در پهلوگیری كشتی‌های نفتی تا ظرفیت 80 هزار تن، تلاش برای راه‌اندازی كارخانه‌هایی نظیر لاستیك‌سازی و تلاش برای عملیاتی شدن راه‌آهن چابهار- زاهدان همه نگاه‌ها را عوض كرد. وقتی دولت روحانی سكان اداره كشور را به دست گرفت در آبان 1392 با حمله به پاسگاه مرزی در جالق سراوان یك بحران مرزی را شاهد بود و اندكی بعد در جكی‌گور مرزبانان ایران به گروگان گرفته شدند.

در تمام این مدت سرمایه‌ اجتماعی ناشی از امید ایجاد شده باعث شد بسیاری از شخصیت‌های با نفوذ محلی هم به كمك دولت بیایند و با پادرمیانی‌های خود نوك تیز برخی خشونت‌های به جا مانده از سال‌های قبل و تبعیض‌ها در برخورداری از امكانات را صیقل دهند. انتصاب «حمیرا ریگی» به عنوان فرماندار یك شهر خاص كه كمترین امكانات زیرساختی را داشت تحول قابل توجهی را شامل شد و ضریب نفوذ دولت و حاكمیت را در منطقه بهبود بخشید.

او در شرایطی فرماندار شد كه حتی فرمانداری آن شهر ساختمان نداشت و بسیاری از اداره كل‌ها جایی در شهر نداشتند. یكی از مشكلات سنتی در ناامنی پدیده‌ای تحت عنوان «شگام» بود كه مردم به نوعی با انتقامجویی‌های شخصی سعی در حل مسائل بین قومی خود را داشتند. او یكی از تلاش‌هایش تعیین امتیاز برای دادن امكانات به مناطقی بود كه ریش‌سفیدهایش آرامش را به آن زودتر برگردانند.

با این مجموعه‌ كارها دولت و به‌طور مشخص وزارت اطلاعات توانست در ابتدای سال 1394 یك گروه مسلح را در ارتفاعات قصرقند شناسایی و منهدم كند. یكی دیگر از روزنه‌های امید، فعال كردن برخی پتانسیل‌های سنتی در تجارت منطقه بود از جمله «پرواربندی» و تولید گوشت قرمز. یكی از این طرح‌ها ایجاد كشتارگاهی تمام صنعتی در نقطه صفر مرزی یعنی پیشین بود. اما حتی در همین زمینه هم سنگ‌اندازی كم نبود. منطق رو آوردن به تولیدگوشت قرمز برای ایجاد اشتغال در كشور از آنجا ناشی شده بود كه دست‌كم ایران 10درصد گوشت قرمز وارداتی از فاصله‌ای دور چون برزیل دارد و سیستان و بلوچستان می‌تواند با تامین بخشی از همین 10 درصد در اشتغال وضع بهتری پیدا كند. 

اما همین ابتكار عمل هم با سنگ‌اندازی‌ها و منافعی كه از سوی برخی به خطر افتاد بود، نتوانست مرهمی بر زخم عمیق اشتغال در منطقه بگذارد. با تغییر استاندار سیستان و بلوچستان در دولت دوم روحانی و ناشی از برخی فشارهای خاص بسیاری از ابتكاراتی كه او پیش گرفته بود عملا متوقف شد و با سر كار آمدن ترامپ و اعمال تحریم‌ها حتی در شرایطی كه بندرچابهار تا مدتی مستثنا بود اما سرمایه‌گذاری‌ در این استان را محدود و متوقف كرد. حالا بار دیگر بعد از قریب به 7 سال سراوان یك التهاب را تجربه می‌كند. التهابی كه تفاوت‌هایی با گذشته دارد. 


 طرح  رزاق  و  سران  طوایف 

یكی از اقداماتی كه می‌توانست روزنه‌هایی برای بهبود وضع معیشتی مردم مرزنشین داشته باشد، ساماندهی نقل و انتقال سوخت بود. پیش‌تر برگه‌های كاغذی به مرزنشینان داده می‌شد و در نهایت شورای تامین استان و سپاه با طراحی كارتی هوشمند كه خودروها با داشتن آن می‌توانستند از مرز عبور و مرور كنند، تلاش برای ساماندهی نقل و انتقال سوخت وارد مرحله تازه‌ای شد.

این در حالی بود كه از مجلس هفتم و دولت نهم و دهم با اجرای احداث دیوار مرزی میان ایران با افغانستان و پاكستان تجارت‌های خرد و چمدانی رسما از بین رفته بود. بسیاری از بازاریان زابل كه پارچه و چای از آن سوی مرز وارد می‌كردند،كسب وكارشان به هم ریخت.  در پایین دست رفته‌رفته بازارچه‌های مرزی كاركرد خود را از دست داد. تحریم‌ها و بهای اندك سوخت در ایران و تفاوت نرخ ارز بازار سوخت را چاق‌تر و مهم‌تر كرد.

از سوی دیگر طرح‌هایی در برقراری امنیت شكل گرفته بود كه پیش‌تر شهید شوشتری با شناختی كه از منطقه داشت سعی در پیشبرد آن داشت ولی اینك به نظر می‌رسد طرح‌های اجرا شده با آنچه آن شهید در سر داشته، تفاوت‌هایی دارد زیرا مردم نسبت به ورود سران طوایف به مدیریت گذرهای مرزی همچنین‌ نقش ‌داشتن آنها در حمل و انتقال سوخت كه موجب تبعیض میان آنها شده است، اعتراض دارند.

بر اساس آنچه مردم به خبرنگار ما گفته‌اند بسیاری از مدیریت گذرهای مرزی از یك سو و جایگاه‌های سوخت از سوی دیگر به سران طوایف سپرده شده است. همین وضع سبب شده تا برخی اختلاف‌نظرها كه میان طایفه‌های مختلف وجود داشته به این مسائل هم سرایت كند. پیش‌تر عده‌ای كه عقب پژو یا زانتیا مشكی بزرگ نصب می‌كردند تا سوخت منتقل كنند هیچ مجوز قانونی نداشتند. به همین دلیل هم از نظر مفاهیم رسمی كار آنها قاچاق و قاچاق‌بری تلقی می‌شد.

اما در طرح رزاق بر اساس مجوزی كه شورای تامین به ساكنان مرزنشین در شعاعی بین 20 تا 50كیلومتری مرز داده هر خانوار یك كارت هوشمند سوخت دریافت كرده‌اند. آنها به تناسب می‌توانند سهمیه دریافتی را به آن سوی مرز منتقل كرده و بفروشند. در این مدل تعداد كسانی كه بدون مجوز دست به انتقال سوخت می‌زنند به حداقل رسیده است. برای همین استفاده از عنوان سوخت‌بر منطقی به نظر می‌رسد. سوخت‌بران با استفاده از كارت‌های خانوارها سوخت را تجمیع كرده و بر اساس امتیازی كه این كارت دارد، سوخت را به آن سوی مرز منتقل می‌كنند. اما این كار و اعطای امتیاز به برخی سران طوایف تعارض منافعی از جنس دیگر رقم زده است.

گاهی ممكن است همین سران طوایف كه در طرح‌های امنیتی مرز هم مشاركت دارند، مدیریت یك گذر مرزی را به گونه‌ای پیش ببرند كه منافع مردم عادی در آن به حداقل برسد و بیشتر به منافع سران ‌طوایف بینجامد. به این نكته هم توجه داشته باشیم كه سران طوایف دیگر مثل سابق بر جمعیت زیادی حاكم نیستند. هم سن و سال‌شان كمتر است و هم میزان مقبولیت‌شان.

ممكن است حتی چند خانواده بزرگ را شامل شود نه آن طایفه بزرگی كه سال‌ها قبل تجربه می‌كردیم. یكی از اهالی سراوان در این باره به خبرنگار ما گفت: برخی سران طوایف برای خود مسیر نقل و انتقال سوخت فراهم كرده‌اند و حتی برای انتقال سوخت از نقطه‌ای در ایران لوله‌گذاری كرده‌اند و بدون آنكه مراجع رسمی بدانند سوخت را با لوله به آن سوی مرز منتقل می‌كنند. آنها برای آنكه كمیسیون و حق‌العمل‌كاری خود را از طرف پاكستانی بگیرند، ترجیح می‌دهند سوخت مردم هم از مسیر آنها منتقل شود. همین موجب نارضایتی مردم عادی از آنهایی كه به اصطلاح سران طوایف نامیده می‌شوند، شده است. در حادثه اخیر سراوان نیز لازم است به نقش این پدیده و این قبیل افراد در بروز آنچه منجر به كشته ‌شدن سوخت‌بران شده، توجه و تحقیق كافی شود. 

جلوی انتقامجویی‌های شخصی را باید گرفت

 بسیاری از فعالان مدنی و افراد صاحب‌نفوذ در رده‌های میانی مردم در سیستان و بلوچستان بر موضوعی تاكید دارند كه مخاطب آن مسوولان امنیتی و حتی قضایی است. آنها می‌گویند كشته ‌شدن سوخت‌بران چه با شلیك مرزبانی و چه بر اثر تصادف یا سانحه پیش‌تر هم روی داده و پیش‌تر هم احساسات مردم به دلیل از دست‌ دادن همشهری‌ها و اقوام و بستگان خود جریحه‌دار شده است. آنها به دلیل مشكلات معیشتی و تبعیض‌هایی در امكاناتی كه كمتر از آن برخوردارند از یك سو و غم از دست دادن عزیزان‌شان احساساتی شده و هیجان خود را در هجوم به فرمانداری یا پاسگاه‌ها نشان داده‌اند.

به همین دلیل بهتر است ماجرای پیش آمده در سراوان را با گفت‌وگو و تعامل حل كنیم نه اقدامات امنیتی. از سوی دیگر به سبب حضور سران طوایف در مدیریت گذرهای مرزی و معادلات مربوط به آن بیم آن می‌رود كه موضوع به اختلافی میان طوایف منجر شود. به این معنا كه كشته‌ شدن برخی سوخت‌بران كه از طایفه شهبخش‌ها در كورین و خاش بوده‌اند آنها را به خونخواهی از عاملان این درگیری ترغیب كند. به همین دلیل هم شاهد آن هستیم كه در 72 ساعت گذشته خبرهایی از ناآرامی در بخش كورین خاش شنیده می‌شود كه البته تلفات انسانی هم داشته است. 


اینترنت و اختلال در كسب و كار 

از سه‌شنبه شب گذشته تا لحظه تنظیم این گزارش اینترنت در سیستان و بلوچستان قطع شده است. تفاوت ساختار و زیرساخت اینترنت در سیستان و بلوچستان با سایر نقاط كشور در این است كه امكان توسعه اینترنت پرسرعت از طریق كابل یا همان ADSL ممكن نبود و دولت یازدهم و دوازدهم توسعه اینترنت همراه را در این منطقه در دستوركار قرار داد. اینترنت‌ اپراتورهای تلفن همراه بیشترین نفوذ اینترنت پرسرعت را در منطقه سیستان و بلوچستان رقم زدند. حتی در سال‌های گذشته بسیاری از هموطنان اهل سیستان و بلوچستان كه خط همراه اول داشتند به دلیل نفوذ ایرانسل و اینترنت مطلوب‌تر آن خط جدید گرفتند تا آنكه امكانات این دو اپراتور مشترك شد.

در چنین شرایطی قطع اینترنت در سیستان و بلوچستان كه دسترسی به اینترنت ثابت بسیار محدود است، اختلالاتی در كسب وكار مردم ایجاد كرده است. در همین مدت مسافرانی كه در چابهار با خرابی خودرو خود مواجه شده بودند حتی امكان خرید لوازم یدكی نداشتند و كارشان متوقف مانده بود. بسیاری از دستگاه‌های كارتخوان متصل به اینترنت همراه است كه اینك قطع است. مردم ادامه این روند را نمی‌خواهند و تاكید می‌كنند با توجه به نامناسب بودن وضع معیشتی در این استان ادامه فضای امنیتی از یك سو و ادامه ناآرامی از سوی دیگر فقط به فقیرتر شدن مردم و عمیق‌تر شدن نارضایتی منجر می‌شود.

شاید الان به سرعت نتوانیم شغل و امكانات مناسبی برای مردم و بهبود معیشت آنها در سیستان و بلوچستان به ویژه در مرز فراهم كنیم اما دست‌كم می‌توانیم رویای هشتاد وپنجی‌ها را از مخاطره‌ها كمتر كنیم. بسیاری از كسانی كه خبرنگار اعتماد با آنها گفت‌وگو كرد، می‌گویند:«اگر دولت پا پیش بگذارد و در مورد ادعایی كه معاون امنیتی استاندار مطرح كرد كه تیراندازی از سوی پاكستانی‌ها صورت گرفته، سفیر را فرابخواند و توضیحات آنها را بخواهد اعتمادشان در رسیدگی به مرگ عزیزان‌شان جلب می‌شود. اگر چنین نیست و خطایی در بخشی دیگر صورت گرفته نیز به صراحت به مردم بگویند این مردم اعتمادشان به دولت خواهد بود.»

حادثه نخست روز 4 اسفند 99 در محدوده مرزی میان آسكان - كِشتگان در بم‌پشت سراوان روی داد.   منصور بیجار معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار سیستان و بلوچستان: برای هر كارت رزاق اجازه ورود و خروج یك خودرو از مرز داده شده كه معیشت ۵ خانواده از آن تامین می‌شود.   سوخت طرح رزاق از استان بندرعباس تامین می‌شود و از طریق 3 جایگاه سوخت گلشن(جالق)، سیركان و اسفندك در اختیار سوخت‌بران مرزنشین قرار می‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha