سلامت نیوز:بازپروری حیات وحش مستلزم بذل سرمایه، زمان و انرژی بسیار زیاد است و به همین دلیل اغلب مراكز بازپروری حیات وحش در دنیا نیازمند حمایت و محركهای تشویقی اثرگذار از جانب نهادهای متولی حفاظت از حیات وحش هستند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ، با گذشت قریب ۵۰ سال از تاسیس سازمان حفاظت محیط زیست، جای خالی مراكز استاندارد و تخصصی بازپروری نه تنها در تهران بلكه در استانهای مختلف به شدت احساس میشود. این در حالی است كه گاه تصاویری از آزادسازی گونههای مختلف جانوری در طبیعت دست به دست میشود كه برخی از كارشناسان محیط زیست به آنها انتقاد دارند به عنوان مثال چندی پیش تصاویری از رهاسازی فلامینگوها در دریاچه یخزده قوریگل در فضای مجازی منتشر شد كه انتقادهایی را به همراه داشت.
در این زمینه با محمدرضا مسعود، كارشناس ارشد مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست و مدیرعامل موسسه غیردولتی حفاظت از تنوع زیستی آذربایجان شرقی گفتوگو كردهایم.
به طور معمول چه گونههای جانوری برای بازپروری تحویل ادارات مختلف سازمان محیط زیست میشوند؟
گونههای مختلفی از پرندگان و پستانداران را میتوان نام برد. معمولا پرندههایی كه در استانها تحویل سازمان محیط زیست داده میشوند، آن افرادی از جمعیتها هستند كه حین مهاجرت، یا انرژی خود را از دست دادهاند یا به واسطه ضعف جسمانی یا حتی به دلیل تصادم شدید با شیشههای ساختمانها گیج شده و سقوط كردهاند به عنوان مثال پرندگانی مانند بوتیمار، حواصیل و چنگر از جمله این موارد هستند. این پرندهها اگر از نظر جسمانی سالم باشند و مشكل خاصی هم برایشان ایجاد نشده باشد، میتوان بعد از اندكی تیمار در زیستگاههای مناسب خودشان رهاسازی كرد.
شرط رهاسازی آنها چیست؟
شرایط رهاسازی این است كه پرنده در وهله نخست بتواند به صورت مستقل زیست كند و هیچ مشكلی از لحاظ بقا نداشته باشد، دوم اینكه فصل رهاسازی هم باید مناسب باشد به عنوان مثال اشاره میكنم كه رهاسازی پرندهای مثل فلامینگو كه به هر دلیل تحت تیمار و مراقبت قرار گرفته و مدتها در فضای بسته نگهداری شده در فصل زمستان و زمانی كه دریاچه یخ بسته به هیچوجه كار درستی نیست چون این پرنده در شرایطی كه دریاچه یخ بسته باشد، نمیتواند ماده غذایی لازم را به دست بیاورد و طبیعی است كه تلف خواهد شد.
پرندههای شكاری كه تحویل ادارات مختلف محیط زیست میشوند، چه شرایطی دارند؟
به نكته خوبی اشاره كردید، گروه دوم از پرندهها شامل دلیجه، سارگپه، كوركور و بعضا انواع عقابها هستند كه آنها را هم میتوان به دو گروه عمده تقسیم كرد. گروه نخست آنهایی هستند كه به طمع داد و ستد غیرقانونی در زمانی كه جوجه هستند از آشیانه دزدیده شدهاند. موارد متعددی از افراد محلی داشتهایم كه جوجه پرندههای شكارچی را به طمع فروش از لانه برداشته و آوردهاند اما چون هیچ مشتری پیدا نكردهاند، حیوان را با انواع و اقسام دلایل غیرقابل باور تحویل محیط زیست دادهاند.
از آنجایی كه این پرندهها گوشتخوار هستند و نگهداری آنها مستلزم صرف هزینه بسیار و در عین حال زحمت زیاد است؛ اغلب به حال خودشان رها میشوند. سرنوشت این پرندهها در نهایت به باغهای پرندگان یا حتی در برخی موارد افراد فاقد صلاحیت ختم میشود. مواردی هم هستند كه در ادارات یا مراكز نگهداری باقی میمانند و در مناسبتهای خاص توسط مسوولان سازمان محیط زیست رهاسازی میشوند.
اغلب شنیده میشود كه این پرندهها طبق اصول رهاسازی نمیشوند، چرا؟
بله باعث تاسف است كه در اغلب موارد شرایط رهاسازی اصولی شكاریها نادیده گرفته میشود و پرندههای رهاسازی شده در همان شب نخست بنا به دلایل متعدد تلف میشوند. در مورد شكاریها یك موضوع مهم در اغلب موارد نادیده گرفته میشود و آن هم این است كه پرندههای شكاری توسط والدین برای شكار كردن و بقا در طبیعت آموزش میبینند بنابراین اگر جوجه پرنده شكاری از لانه برداشته شود نه تنها آموزش بقا ندیده بلكه حتی قابلیت پرواز هم ندارد.
امكان پرواز نداشتن سبب میشود كه عضلات بالها به خوبی رشد نكند و كمكم تحلیل برود در نتیجه حتی اگر پرنده در این شرایط پرواز هم كند، پرواز درست و طولانیمدتی نیست. این را هم بگویم كه در پرندگان شكاری بال لزوما برای پرواز نیست بلكه وسیله شكار كردن هم هست و اگر پرنده شكاری بدون رعایت اصول رهاسازی شود، در همان ساعت اولیه یا توسط پرندههای شكاری دیگر یا حتی توسط شاهبوفها كشته خواهد شد.
اشاره كردید كه پرندههای شكاری به دو گروه تقسیم میشوند، گروه دوم چه گروهی هستند؟
گروه دوم پرندههای شكاری عقابها، سارگپهها، شاهینها و قرقیهایی هستند كه به صورت زخمی و آسیب دیده تحویل محیط زیست داده میشوند. این افراد یا توسط شكارچینماها مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند یا به دلیل برخورد به سیمهای برق آسیب دیدهاند.
برخی پرندگان شكاری كه زخمی میشوند توسط علاقهمندان به حیات وحش تحت درمان قرار میگیرند. در مورد این پرندهها گاهی زخم سطحی است و میتوان با كمك دامپزشك حیوان را درمان كرد اما اگر تیر به استخوان بال آنها بخورد، پروسه درمان معمولا طولانی است و حتی اگر استخوان جوش هم بخورد و پرنده به طبیعت بازگردد باز هم این احتمال هست كه در زمان شكار برای آن استخوان دوباره اشكال ایجاد شود. به عنوان مثال شاهینسانها شیرجهزنیها و اوجگیریهای ناگهانی دارند.
این شرایط مثل هواپیماهای جنگنده است كه فشار G(شتاب گرانش زمین) بر خلبان تاثیر میگذارد بنابراین استخوانها فشار زیادی را متحمل میشوند و ممكن است كه استخوان جوش خورده مجدد بشكند بنابراین اگر رهاسازی انجام میدهیم این موارد هم باید مدنظر قرار گیرد.
در مورد پستانداران وضعیت چطور است؟
در مورد پستانداران اغلب شاهد برداشتن توله خرس، روباه و شغال از لانهها و كشته شدن مادرها هستیم. این تولهها چون دستی بزرگ میشوند و هیچ آموزشی هم توسط مادر برای بقا در طبیعت ندیدهاند را نباید به هیچوجه رهاسازی كرد.
توله خرسهای زیادی ظرف سالهای گذشته به ادارات محیط زیست تحویل داده شده و محكوم به زندگی در اسارت شدهاند چراكه وقتی توله خرس با انسان بزرگ شود به بوی انسان عادت میكند و ترس خاصی از انسان ندارد بنابراین اگر به هر دلیل رهاسازی شود، فاصله استاندارد را از انسانها حفظ نمیكند و تولید دردسر میكند.
خاطرم هست در امریكا خرسی بود كه مدتها در سیرك زندگی كرده بود و به دلیل بیاحتیاطی در جابهجایی از طریق قطار گویا از قفس گریخته بود، فرار این حیوان منجر به حملات زیادی به انسانها شد. به طور كلی اگر تولههای دستآموز خرس و گرگ و شغال رهاسازی شوند به دلیل عادت كردن به بوی انسان در نزدیك جوامع انسانی باقی مانده و خطر كشته شدن آنها زیاد است ضمن اینكه احتمال تعارض آنها هم با دامها بیشتر میشود. موارد متعددی را داشتهایم كه چوپانها تولهها را به افراد فاقد صلاحیت فروخته و وقتی حیوان بزرگ شده، آن فرد فاقد صلاحیت حیوان را در طبیعت رهاسازی كرده و مشكلات زیادی بدین واسطه برای مردم عادی ایجاد شده. متاسفانه در این موارد بحثهای احساسی هم بسیار زیاد است.
در مورد توله گربهسانان كوچك مثل گربه وحشی، جنگلی یا پالاس كه میتوان آنها را با دردسر زیاد بزرگ كرد؛ مساله كمی متفاوت است. خانم نغمه امینی در شمال روی گربههای كوچك جثه زحمت زیادی كشیدهاند و در این موارد به خصوص امكانش هست كه بتوان گربه بالغ را در زیستگاههای دارای غذای فراوان با تعداد اندك رقبا و پناه مناسب رهاسازی كرد چون توله گربههای كوچك نیاز چندانی به آموزش شكار ندارند اما بهتر است قبل از رهاسازی حتما برای تغذیه آنها از طعمههای زنده مانند پرندگان استفاده شود تا شكار را یاد بگیرند. با این همه به نظر من اكثر گونههای رهاسازی شده در طبیعت به شكل استاندارد رهاسازی نمیشوند.
شرایط مناسب رهاسازی در طبیعت از نظر شما چیست؟
برای هر گونه رهاسازی در وهله نخست باید مطمئن باشیم كه شرایط جسمانی مناسب برای دفاع، تغذیه و... در حیوان مورد نظر وجود دارد. در گام دوم منطقه انتخاب شده را باید ارزیابی كرد و به این سوالها پاسخ داد كه آیا منطقه رهاسازی جزو مناطق زیستی این گونه است یا خیر؟ موارد متعددی داشتهایم كه برای رهاسازی پرندهها را به مناطق مرتفع برده و آنها را پراندهاند یا با دست به هوا پرتاب كردهاند كه همه اینها بسیار اشتباه و نادرست است چون شما باید به پرنده چند دقیقه اول را مجال بدهید كه شرایط را درك كند و در آرامش خودش به تنهایی و بدون هیچ دخالتی از جانب انسان پرواز كند. به علاوه ساعتهای رهاسازی هم بسیار مهم است چون پرندههایی مثل پرندههای شكاری در زمانهایی كه هوا سردتر است یا هوا ابری است نباید رهاسازی شوند.
سوال دیگری كه باید پاسخ داده شود این است كه آیا غذای مناسب و كافی برای این پرنده یا حیوان در محیط وجود دارد؟ آیا فرد رها شده توانایی شكار طعمه دارد؟ آیا فرد رها شده توانایی رقابت با سایر شكارچیان طبیعی را دارد؟ در صورت قلمروطلب بودن آیا فرد رها شده در قلمرو دیگری رها نشده است؟ این مساله باید مدنظر قرار گیرد كه اگر شما یك پرنده را در قلمرو پرنده دیگری رهاسازی كنید احتمال كشته شدن آن فرد زیاد است. اینها مواردی است كه باید مدنظر قرار گیرد و اگر همین سادهترین اصول ابتدایی رعایت نشود به نوعی با جان این زیستمندان ارزشمند طبیعت بازی شده است.
نظر شما