روز شنبه 19 تیرماه، محیط‌بان رضاقلی خسروی پس از تحمل بیش از یكماه رنج و درد جان سپرد و یك نفر دیگر از جامعه محیط‌بان كه تمام‌قد برای حفاظت از عرصه‌های طبیعی ایستاده‌اند، كم شد.

مرگ دردناك یك محیط‌بان

سلامت نیوز:روز شنبه 19 تیرماه، محیط‌بان رضاقلی خسروی پس از تحمل بیش از یكماه رنج و درد جان سپرد و یك نفر دیگر از جامعه محیط‌بان كه تمام‌قد برای حفاظت از عرصه‌های طبیعی ایستاده‌اند، كم شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،زنده‌یاد خسروی، محیط‌‌بان نمونه پارك ملی قمیشلو بود كه در اوایل خرداد سال جاری با دو متخلف شكار روبرو می‌شود. از ایشان نقل شده كه متخلفین پس از درگیری و ضرب و شتم با وی كه منجر به خونریزی زیاد ناحیه سر و صورت ایشان شده، از محل متواری گشته و این محیط‌بان مصدوم پس از چند ساعت كه در بیابان به حال خود رها شده بود، سرانجام با همكارانش تماس گرفته و آنها وی را به اورژانس بزرگراه شهید كاظمی و سپس به بیمارستان گلدیس در شاهین‌شهر اصفهان منتقل می‌كنند. 

این محیط‌بان مصدوم كه بنا بود امسال پس از 30 سال خدمت بازنشسته شود، مدتی بعد از این جراحات با مشكل جدی بینایی مواجه می‌شود و بعد از تشخیص خونریزی چشم و آغاز مراحل درمان، متاسفانه روز شنبه در میان بهت خانواده‌اش‌ دار فانی را وداع می‌گوید.

 یك  ماه  درد  و  نابینایی 

مرتضی جمشیدیان، فرمانده یگان حفاظت اداره كل محیط‌زیست اصفهان در تشریح این اتفاق می‌گوید:«اوایل خردادماه سال جاری بود كه محیط‌بان رضاقلی خسروی با دو شكارچی متخلف در پارك ملی قمیشلو واقع در شمال غرب اصفهان مواجه می‌شود و دو شكارچی به شكل ناجوانمردانه‌ای با او درگیر شده و با چوبی محكم بر سرش می‌كوبند. جراحت ایشان در حدی بود كه به بیمارستان منتقل شدند، پس از طی مراحل درمان از بیمارستان مرخص شد.

در خلال این مدت ما شكایت كردیم و شكایت هم در دادگاه شاهین‌شهر ثبت شده، متخلفان به فاصله یك یا دو روز بعد از حادثه دستگیر شدند و دادسرا برای آنها قرار صادر كرد و با قرار آزاد شدند. محیط‌بان خسروی در طی این مدت درگیر پروسه طول درمان خود بود و چون قرار بود كه مجدد توسط پزشك معاینه شود، به همین دلیل سركار هم نمی‌آمد. پسر بزرگ ایشان به من گفتند كه طی 10 روز اخیر بینایی چشم ایشان كم شده بود و مدام می‌گفت كه چشمم جایی را نمی‌بیند.

بعد از این مساله خانواده او را به نزد پزشك برده و تشخیص پزشك این بوده كه ایشان به دلیل خونریزی چشم بینایی‌‌اش كم شده و به همین دلیل آمپولی را در چشم ایشان تزریق كردند و قرار بود كه تزریقی هم در چشم دیگر ایشان با فاصله زمانی انجام شود كه متاسفانه این اتفاق افتاد و ایشان فوت شد. به ما گفتند كه زنده‌یاد خسروی روز شنبه 19 تیرماه در حین صرف ناهار یك مرتبه بر سر سفره می‌افتد و دار فانی را وداع می‌گوید؛ البته هنوز پزشكی قانونی جواب كالبدشكافی ایشان را اعلام نكرده و ما منتظر هستیم كه علت مرگ ایشان مشخص شود تا پیگیری‌های مجددی را انجام دهیم.» 

فرمانده یگان حفاظت اداره كل اصفهان شخصیت آرام و محجوب زنده‌یاد خسروی را نمونه توصیف كرده و می‌گوید:«زنده‌یاد خسروی بسیار شخصیت محجوب، بی‌سر و صدا و كم‌حاشیه‌ای داشت. همیشه كار خود را با صداقت انجام می‌داد، كارش هم بسیار خوب بود و ما همواره از ایشان راضی بودیم. ایشان به محض اینكه متوجه حضور متخلفین می‌شود، با موتور آنها را به تنهایی تعقیب می‌كند، متخلفین هم متوجه ایشان نمی‌شوند تا زمانی كه ایشان به آنها می‌رسد و ضرب و شتم رخ می‌دهد.

روحیه زنده‌یاد خسروی اصلا به گونه‌ای نبود كه اهل درگیری باشد و گویا همین‌طور كه با متخلفین بحث می‌كرده كه آنها را به پاسگاه محیط‌بانی ببرد، متخلفین كه اتفاقا از بچه‌های هم‌محله‌ای ایشان و از اهالی روستای جهادآباد بوده‌اند، ناگهان چوب برمی‌دارند و بر سرش می‌كوبند. روستای جهادآباد یك روستای كوچك است و گویا متخلفین ایشان را می‌شناخته‌اند ولی اینكه چطور این بحث ساده به درگیری منجر به ضرب و جرح این محیط‌بان انجامیده، هنوز مشخص نیست و نمی‌دانیم كه چرا و با چه انگیزه‌ای آنها این كار را با ایشان كرده‌اند.» 

جمشیدیان ضمن ابراز تاسف می‌گوید: «زنده‌یاد خسروی سال‌ها محیط‌بان پارك ملی قمیشلو بود و من از خیلی قبل ایشان را می‌شناسم، بنا بود كه امسال پس از 30 سال خدمت صادقانه بازنشسته شود. 6 پسر بزرگ و یك دختر دارد. دختر ایشان شوهر كرده و 4 پسر ایشان هم همسر اختیار كرده‌اند. وضعیت كاری ایشان سال‌ها قرارداد معین بود و سال گذشته با رای دیوان عدالت اداری پیمانی شد. با توجه به همین مساله ایشان در حال حاضر كارمند سازمان محیط زیست تلقی می‌شود و لذا امید داریم كه مشكلی از لحاظ حقوق و مزایا متوجه خانواده ایشان نشود.»

 جمشیدیان در خاتمه از انتظارات سایر محیط‌بانان جهت رسیدگی به این پرونده می‌گوید: «انتظار ما این است كه دادگاه براساس حق هر دو طرف به صورت جدی برخورد كند، انتظار ما تنها اعمال قانون است و اینكه دادگاه بدون هیچ مماشاتی با این مساله برخورد و موضوع را تا انتها پیگیری كند تا دست‌كم در خانواده این متوفی و سایر همكاران محیط‌بان ایشان بازتاب بدی را شاهد نباشیم.»

 روایت ماجرا از زبان برادر زنده‌یاد خسروی 

مجید خسروی، افسر محیط‌دار سوم برادر زنده‌یاد رضاقلی خسروی هم در گفت‌وگو با «اعتماد» از عشق و علاقه وافر برادرش به شغل محیط‌بانی می‌گوید:«عشق برادرم به محیط‌بانی فراتر از عشق به یك كار معمولی بود، برای او فرقی نداشت كه متخلف هم‌محله‌ای او باشد یا حتی برادرش باشد، هركس دیگری هم كه بود برادرم مطابق قانون با او برخورد می‌كرد. آن روز هم با موتور برای گشت رفته بود كه متوجه می‌شود این متخلفین درصدد زنده‌گیری آهو هستند. برادرم می‌گفت كه متخلفین با موتور دنبال آهوها كرده بودند تا آنها خسته شوند و از پا بیفتند و در آخر آنها را صید كنند. متخلفین متوجه برادرم نمی‌شوند تا زمانی كه برادرم به آنها می‌رسد و سرشمع موتور را برمی‌دارد كه آنها فرار نكنند.

از همین‌جا بحث و درگیری آغاز می‌شود و متخلفین با چوب بر سر برادرم می‌كوبند و موتورش را برمی‌دارند و دو نفری با هر دو موتور فرار می‌كنند. برادرم را هم با آن وضعیت در بیابان رها كردند، برادرم بعد مدتی كم‌كم به خودش آمد چون تمام سر و لباسش خونی شده بود، با سختی با دو نفر از همكاران دیگرم (آقای خسرو قاسمی و آقای لطفی) تماس گرفت و شرایط خودش و محل را گفت.

همكارانم به سرعت خودشان را بالای سر برادرم رساندند و چون شرایط ایشان خیلی وخیم بود، ابتدا ایشان را به اورژانس بزرگراه شهید كاظمی و سپس با آمبولانس به بیمارستان گلدیس شاهین‌شهر منتقل كردند. برادرم بعد مرخصی از بیمارستان مدتی می‌گفت چشمانش درست نمی‌بیند و دوتا می‌بیند. این بود كه او را دوباره به بیمارستان بردند و آنجا گفتند كه در اثر همین ضربه این‌طور شده و باید عمل شود.

برادرم می‌توانست بازنشسته شود اما مدام می‌گفت كه نیرو كم است و دلش نمی‌آمد كه كارش را رها كند.»مجید خسروی در مورد شرایط بیمه برادرش می‌گوید: «برادرم مثل سایر محیط‌بان‌ها بیمه تامین اجتماعی بود و بیمه مسوولیت هم داشت. برادرم بیمه بازنشستگی داشت ولی فعلا باید منتظر جواب پزشكی قانونی باشیم كه مشخص شود آیا واقعا برادرم بر اثر همین ضربه از دست رفته یا خیر.

در این صورت بیمه حوادث هم هست كه جدای از بیمه بازنشستگی باید دنبال آن را گرفت. مدیركل اصفهان از همان روز اول كه برادرم به بیمارستان گلدیس منتقل شد، در جریان قرار گرفت و حضور داشت. از سایر همكاران برادرم هم آقایان جمشیدیان، امینی، دكتر حشمتی و آقای جوهری، رییس منطقه طی این مدت مدام پیگیری كردند و امیدوارم كه پیگیری تا حصول نتیجه ادامه‌دار باشد.»

 او در ادامه می‌گوید: «برخی الان به ما می‌گویند كه محیط زیست چه ارزشی دارد كه شما اینطور جان بر سر آن می‌گذارید، تنها خواهش من از رسانه‌ها این است كه از ارزش‌ كار برادرم بگویند كه مردم بفهمند كسانی مثل برادر من دل‌شان برای طبیعت، محیط زیست و آهو می‌سوزد و دلسوز این آب و خاك هستند. اگر شما بیایید و درباره ما تحقیق كنید، همه اول تعریف برادرم را می‌كنند چون برادرم خیلی ساكت‌تر و مردمی‌تر از من بود. خدا خودش می‌داند ضاربی كه برادرم را زده، چقدر آهو زنده‌گیری كرده و برده.

اینها به قدری با موتور دنبال آهو می‌كنند كه حیوان از پا می‌افتد و زهره‌اش می‌تركد. می‌گویند وقتی در این شرایط بالای سر حیوان می‌رسند حتی اگر سرش را نبرند، حیوان باز هم تلف می‌شود. وقتی هم كه سر حیوان را می‌برند، هیچ خونی از این آهوی بخت برگشته جاری نمی‌شود چون حیوان به حدی دویده كه بدنش دیگر حالت طبیعی ندارد.

لاشه آهو را به قیمت 3 یا 4 میلیون می‌فروشند و می‌روند پی زندگی خودشان. برادر من وظیفه‌شناس و دلسوز بود، این متخلف هم چند جا برادرم را تهدید كرده بود. ما تخلف زنده‌گیری آهو ایشان را گزارش كرده بودیم اما وقتی نه تفنگ دارد نه جنس قاچاق همراهش هست؛ خوب نمی‌توان كاری كرد، طبیعی است كه قانون هم نیاز به مدرك دارد. ما همیشه نگران برادرم بودیم چون واقعا دلسوز بود و مدام نگرانی ما این بود كه بلایی بر سرش بیاید كه دست آخر هم این مصیبت شد.» برادر زنده‌یاد خسروی گله می‌كند و می‌گوید:

«وقتی برادرم به این نحو آسیب جدی دید، خیلی‌ها می‌گفتند كه اگر متخلف را بگیرند، حتما اعدام می‌شود. ما انتظار نداشتیم كه ایشان را اعدام كنند اما انتظار داشتیم لااقل دو روز در بازداشتگاه بماند اما سند گذاشت و یك ربع بعد رفت. الان هم ما باید منتظر نظر پزشك قانونی باشیم چون مدارك برادرم را از روزی كه وارد اورژانس شد، می‌خواهند. ما همچنان داغدار و منتظر هستیم.» 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha