به گفته یک کارشناس، جای خالی فعالیت روانشناسان در تقلیل آثار زیانبار بحران کرونا در کنار کادر درمان به شدت احساس می شود. بی شک روانشناسان هم باید همپای کادر درمان در دوران کرونا به کمک عموم مردم می پرداختند.

جای خالی روان درمانگران در کنار کادر درمان حس می شود

سلامت نیوز: به گفته یک کارشناس، جای خالی فعالیت روانشناسان در تقلیل آثار زیانبار بحران کرونا در کنار کادر درمان به شدت احساس می شود. بی شک روانشناسان هم باید همپای کادر درمان در دوران کرونا به کمک عموم مردم می پرداختند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سیناپرس، اپیدمی کرونا جزو آن دسته از اتفاقاتی در تاریخ بشریت است که طیف زیادی از وقایع گوناگون را برای بشر قرن بیست و یک رقم زد. فاجعه ای که ویروسش با جهش های متمادی و وحشتناک، رفتار بیماری را در بدن انسان غیر قابل پیشبینی تر از گذشته می کرد.

در ابتدای شیوع این بیماری اغلب کارشناسان معتقد بودند ویروس کرونا از آنجایی که از خانواده کووید  است، علایمش تفاوت چندانی با بیماری سرما خوردگی ندارد و فقط میزان انتشار بالای این ویروس است که مشکل ساز شده؛ اما با گذشت چندین ماه به تدریج گزاره های به کار رفته درباره این بیماری از سوی رسانه ها تغییر کرد و به همان میزان آمار مرگ و میر هم به اوج خود رسید.

بی شک در این میان آماده سازی روانی آحاد جامعه برای انجام و رعایت پروتکل های بهداشتی و اقدامات پیشگیرانه از یک پادمی باید در اولویت اقدامات دولتی باشد؛ چراکه شیوع کرونا در جهان این را به ما ثابت کرد که جهت دهی افکار عمومی برای حل یک بحران نقش کلیدی دارد.
 
یکی از علومی که کارشناسان آن می توانند نقش مهمی در تقلیل آثار بحران کرونا ایفا کنند، به طور قطع روان درمانگران و رواشناسانی هستند که توانایی حمایت روانی مردم جامعه و ترویج نگرش صحیح را دارند. گفتنی است، در جامعه ما که کرونا تیشه محکمی بر اشتغال، اقتصاد داشته و حتی  مرگ و میر های متعدد بر بنیان خانواده ها زده است، روان درمانگران اگر بیشتر از کادر درمان در بیمارستان ها پرکار نباشند کم کار هم نباید باشند.

علی فیضی، رواندرمانگر که دارای دکتری تخصصی روانشناسی سلامت است، با اشاره به اهمیت هدایت های ذهنی و معنوی روانشناسان از اقشار گوناگون جامعه در بحران کرونا می گوید؛ متاسفانه در اغلب کشورهای پیشرو حتی کشورهایی که دارای بنیان قوی تری در این علم هستند، تعداد قابل توجهی از روانشناسان روال استانداردی در هدایت افکار و رفتار عمومی برای انجام یک امر همگانی پیش نگرفتند؛ حتی نمونه هایی از گفتار این افراد را در ایران هم دیدیم.

فیضی ضمن انتقاد از برخی گفتارهای روانشناسان در ابتدای شیوع کرونا معتقد است؛ در ابتدای شیوع کرونا بسیاری از توصیه هایی که روانشناسان می کردند، درست از آب در نمی آمد و ایران هم از این امر مستثنی نبود. متاسفانه سازمان صدا و سیمای کشورمان در برنامه های تلویزیونی و رادیویی موضوعاتی را نشر داد، مبنی بر اینکه ماهیت کرونا مانند دیگر بیماری های کشنده نیست و این بیماری را بیشتر شبیه یک سرماخوردی ساده و زود گذر معرفی کرد.  در کنار نشر این محتوا، روانشناسانی قرار دارند که بدون اطلاع از قواعد همه گیری و خطرات آن برای جامعه و بدون هیچ پیش بینی تنها یک هدف داشته، اینکه استرس مردم کم شود. بنابراین اگر ما بتوانیم استرس خود را به خوبی کنترل کنیم، سیستم ایمنی قوی تری خواهیم داشت و در نهایت به کرونا مبتلا نمی شویم.  

 وی در ادامه می گوید، با توجه به اینکه در آن مدت زمان مشخص سردرگمی های زیادی وجود داشت، بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان در ماه های آغازین شیوع این بیماری درمان قطعی کرونا را کنترل استرس معرفی کردند. در واقع در آن روزها بسیاری از روانشناسان و روان پزشکان در معرض یک خطای شناختی بودند و آن نتیجه گیری سریع در حل مسائل بود. در حقیقت بسیاری از استادان معتقد بودند که کرونا تفاوت چندانی با آنفولانزا یا سرماخوردگی ندارد تنها میزان شیوع آن بالاست. همچنین بسیاری روانشناسان و رواندرمانگران در اغلب کشورها هم از خود بی توجهی  و بی تفاوتی عجیبی نشان دادند.

فیضی معتقد است، بنا بر اصول علم روانشناسی در بحث ایجاب مردم برای انجام پروتکل های بهداشتی، در وهله نخست مردم  باید قادر به انجام رفتارهای مشخص شده و دوم اینکه دارای فرصت و زمان کافی هم باشند و در نهایت انگیزه انجام آن رفتار مورد نظر را در خود احساس کنند؛ حال مساله اینجاست که اگر بحث ما امروز این است که رفتارهای بهداشتی مانند ماسک زدن و حفظ فاصله اجتماعی برای مهار کرونا باید در بطن جامعه جا بیفتد، آیا از طریق دولت و رسانه ها اقدام نهادینه شده ای انجام می شود؟

به گفته این پژوهشگر، اما خوشبختانه در سال های اخیر علمی در ایران شکل گرفت و رشد پیدا کرد که تلفیقی از روانشناسی و اقتصاد به نام اقتصاد رفتاری بود و در آن  تلاش می شود بر مبنای مسائل رفتاری به مردم تلنگرهایی زده شود؛ برای مثال از طریق بسترهای گوناگون نوعی از پیام ها به مردم القا می شود که باعث شود آن ها نسبت به رعایت پروتکل های بهداشتی حساس باشند.  

وی در پاسخ به این پرسش که چرا «شبه علم دوستان» در دنیای روانشناسی فرصت کافی برای اعمال نظر خود را داشتند، می گوید؛ برای مبارزه با شبه علم در روانشناسی مگر روانشناسی علمی اقدامی علیه این جریان انجام می دهد ؟ و در کل مگر دغدغه جامعه روانشناسی هم راستا با پاندمی است؟ تجربه من نشان می دهد که جامعه روانشناسی  در ابتدای وقوع بلایا پر انگیزه هستند اما  با گذشت زمان این انگیزه کمتر و به تدریج به فراموشی سپرده می شود.
روندرمانگران هم باید در کنار کادر درمان باشند

به گفته وی، جای خالی فعالیت روانشناسان در تقلیل آثار زیانبار بحران کرونا در جامعه در کنار کادر درمان به شدت احساس می شود. بی شک روان شناسان هم باید همپای کادر درمان در دوران کرونا به کمک عموم مردم می پرداختند. در واقع باید به جامعه کمک شود که چگونه بتوان از علم تعامل و طراحی پیام برای نشر نکته ای درباره رعایت کردن رفتارهای بهداشتی بهره گرفت.

امروزه ما با یک مقوله مواجه هستیم به نام واکسن هراسی یا عدم اعتماد به واکسن که به طور قطع جامعه روانشناسان کمک زیادی می تواند در رفع این معضل کنند.

فیضی در این باره می گوید؛حتی در جوامع غربی که علم روانشناسی قدرتمندتر است باز اقدامات حمایت گونه از لحاظ روانی صورت نگرفت؛ اما فرایندی که در این کشورها برای مقابله با واکسن هراسی وجود داشت، این بود که روشمندانه تر عمل کردند و زودتر وارد عمل شدند. نکته جالب اینجاست که در کشور ما بسیاری از روانشناسان خودشان در سازمان نظام روانشناسی از زدن واکسن پرهیز کردند؛ چراکه آن ها هم دچار واکسن هراسی شده اند. در این شرایط وقتی سازمان نظام روانشناسی اقدامی برای این روند نمی کند انتظار ما از روانشناسی غیر علمی و شبه علم چیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha