یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۶
کد خبر: 317181

مرد نگهبان گفت: من در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که جعفر را غرق در خون گوشه‌ای از پارک دیدم. او بریده‌بریده به من گفت اشتباهی او را با چاقو زده‌اند، سپس یک‌باره از هوش رفت.

اشتباهی یک معتاد دیگر را به جای برادرم کشتم!

سلامت نیوز: مرد نگهبان گفت: من در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که جعفر را غرق در خون گوشه‌ای از پارک دیدم. او بریده‌بریده به من گفت اشتباهی او را با چاقو زده‌اند، سپس یک‌باره از هوش رفت.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، شامگاه بیست‌ویکم مرداد سال گذشته پیکر نیمه‌جان مرد جوانی به نام جعفر به بیمارستان امام خمینی‌(ره) منتقل شد. او از ناحیه شکم و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود و خون‌ریزی شدید داشت و درنهایت ساعتی بعد روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.

بررسی‌ها نشان می‌داد جعفر که معتاد بود، از مدتی قبل جدا از همسر و فرزندش زندگی می‌کرد و بیشتر شب‌ها را در پارکی در جنوب غرب تهران می‌گذراند.

با افشای هویت مقتول مأموران به بازجویی از نگهبان پارک پرداختند تا سرنخ‌هایی از این جنایت به‌ دست بیاورند.


مرد نگهبان گفت: من در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که جعفر را غرق در خون گوشه‌ای از پارک دیدم. او بریده‌بریده به من گفت اشتباهی او را با چاقو زده‌اند، سپس یک‌باره از هوش رفت. من همان‌ موقع یک نفر را که تی‌شرت سفید به تن داشت، در همان نزدیکی دیدم که به محض نگاه‌کردن به او به‌سرعت فرار کرد.

مأموران پلیس به تحقیق از سایر شاهدان پرداختند و با اطلاعاتی که از آنها گرفتند یک مرد جوان را که آن شب با تی‌شرت سفید به پارک رفته بود و رفتار مشکوکی داشت، بازداشت کردند.


متهم ۳۶ساله به نام کمال به قتل اشتباهی مرد معتاد اعتراف کرد و گفت: برادرم معتاد است و خانواده‌مان را اذیت می‌کند. او بارها اسباب و اثاثیه خانه پدری‌ام را فروخته و خرج مواد مخدر کرده است. او مدتی است شب‌ها را در پارک می‌ماند و به خانه نمی‌آید. برادرم در واقع هیچ‌وقت به خانه نمی‌آمد. او زمانی به خانه می‌آمد که پول تهیه مواد نداشت و ما را وادار می‌کرد به او پول بدهیم تا مواد بخرد و مصرف کند. زمانی که پول نمی‌دادیم، وسایل خانه را برمی‌داشت و می‌فروخت. او چندین‌بار پدرم را کتک زده بود و این کارهایش خیلی من را عصبی می‌کرد.

متهم به قتل ادامه داد: حتی برادرم در آخرین درگیری من را با چاقو زد که می‌خواستم از او شکایت کنم، اما با وساطت برادر بزرگ منصرف شدم. خانواده‌ام از بدرفتاری‌های برادر معتادم خسته شده بودند، به‌همین‌خاطر تصمیم گرفتم او را از زندگی‌مان حذف کنم. چون می‌دانستم برادرم شب‌ها در پارک می‌خوابد به پاتوق او رفتم. او در گوشه‌ای از پارک خوابیده و روی صورتش یک ملحفه انداخته بود. البته من صورت برادرم را ندیدم، اما لباس‌هایی که به تن داشت و هیکلش را شناختم. من با چاقو یک ضربه به شکم و سینه او زدم. ملحفه را کنار کشیدم تا مطمئن شوم فوت کرده است. ناباورانه متوجه شدم فرد دیگری را در خواب زده‌ام. من همان موقع فرار کردم، اما اهالی محل که شاهد ماجرا بودند، من را به پلیس لو دادند.

با اعتراف‌های این مرد برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص را مطرح کردند.


سپس کمال در جایگاه متهم ‌ایستاد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم، اما اشتباه کردم. من اصلا مقتول را نمی‌شناختم و خصومتی با او نداشتم. من اشتباهی او را با چاقو کشتم. برادر معتادم زندگی همه اعضای خانواده را زهر کرده و همه ما را اذیت می‌کند. او با پدر و مادرم بدرفتاری می‌کند. من آن‌قدر از دستش عصبانی بودم که تصمیم به قتلش گرفتم. آن روز هم فکر می‌کردم برادرم را با چاقو زده‌ام. متهم ادامه داد: من و خانواده‌ام از بدرفتاری‌های برادر معتادم خسته شده بودیم؛ به‌همین‌خاطر تصمیم به قتل او داشتم، اما اشتباهی مرد دیگری را با چاقو زدم و شرمنده خانواده او هستم. قبل از جلسه دادگاه نیز از آنها درخواست بخشش کردم. من مسئولیت کاری را که کردم، برعهده می‌گیرم و درخواست بخشش دارم. اولیای‌دم می‌دانند که من اصلا مقتول را نمی‌شناختم و هیچ مشکلی هم با او نداشتم و اشتباهی او را به قتل رساندم. متأسفانه من می‌دانم وقتی فرد معتادی در خانواده هست، چقدر شرایط را سخت می‌کند. حالا که من اینجا ایستاده‌ام و در حال محاکمه به‌ خاطر قتل هستم، برادر معتادم بیرون این دادگاه همچنان در حال اذیت‌کردن خانواده‌ام است. او در این مدت چندین‌بار سراغ پدرم رفته و او را با چاقو تهدید کرده و به‌زور وسایل خانه و پول گرفته و دوباره رفته است.


کمال در ادامه اظهاراتش به قضات گفت: حالا می‌دانم اصلا تصمیم من برای قتل برادرم هم اشتباه بود و باید همان ابتدا از او شکایت می‌کردم تا به زندان بیفتد و ما مدتی از دستش راحت شویم، ولی آزارهای طولانی‌مدت او باعث شد تصمیم اشتباهی بگیرم و همان تصمیم اشتباه را هم درباره فرد غریبه‌ای انجام دهم.
با پایان دفاعیات متهم، وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او گفت: موکل من قتل را قبول دارد، اما باید بگویم انگیزه‌ای برای این قتل وجود نداشته و همان‌طور که موکلم می‌گوید، اشتباهی این قتل اتفاق افتاده است. خانواده اولیای‌دم هم نسبت به این مسئله آگاهی دارند که متهم شناختی نسبت به مقتول نداشته است و متأسفانه چون مقتول و برادر متهم هر دو در یک وضعیت بودند و هر دو معتاد و پارک‌خواب بودند، متهم برادرش را با مقتول اشتباه گرفته است. با توجه به جمیع شرایط که دادگاه و اولیای‌دم آگاهی دارند، پیشنهاد مصالحه را مطرح می‌کنم. بنا بر این گزارش، در پایان قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده و عدم گذشت اولیای‌دم، متهم را به قصاص محکوم کردند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha