سلامت نیوز: مردی که ناپدریاش را 17 سال قبل در حمایت از مادرش کشته بود، یک بار دیگر مقابل قضات ایستاد و از روزهای سخت زندان گفت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، متهم زمان قتل 25ساله بود و حالا 42ساله شده است و به دلیل ناتوانی در پرداخت دیه که از سوی اولیایدم درخواست شده است، در زندان به سر میبرد.
رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال ۸۳ به دنبال درگیری خونین در صالحآباد آغاز شد. در آن درگیری شروین ۲۵ساله با چاقو به سینه ناپدری 40سالهاش به نام فریدون ضربه زد و گریخت. ناپدری که به بیمارستان منتقل شده بود، جان باخت و شروین یک ماه بعد از سوی پلیس ردیابی و بازداشت شد. متهم به ارتکاب قتل اعتراف کرد و در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه خواهر و برادران ناتنی شروین با درخواست دیه از قصاص گذشتند و معاون اول قوه قضائیه نیز از طرف برادر خردسال وی درخواست دیه را مطرح کرد.
سپس شروین به دفاع پرداخت و گفت: ناپدریام مادرم را اذیت میکرد. مادرم بارها از او کتک خورده بود، بههمیندلیل آنها از هم جدا شدند اما اختلافهای آنها ادامه داشت و ناپدریام اجازه نمیداد مادرم، خواهر و برادر ناتنیام را ببیند. فریدون خواهر و برادر ناتنیام را نیز بهشدت اذیت میکرد. من که از این وضع خسته شده بودم، مقابل خانه فریدون رفتم و با او درگیر شدم؛ اما واقعا قصد کشتن او را نداشتم. من در آن درگیری یک ضربه به سینه فریدون زدم که باعث مرگش شد.
با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند و او را به زندان و پرداخت دیه محکوم کردند. شروین دوران محکومیتش را گذراند اما به دلیل ناتوانی در پرداخت دیه در زندان ماند. او در نهایت درخواست اعسار را مطرح کرد و از قضات دادگاه کمک خواست؛ اما درخواست اعسار متهم از سوی قضات دادگاه پذیرفته نشد.
درحالیکه 17 سال از قتل گذشته و شروین 42ساله شده است، او بار دیگر درخواست اعسار را مطرح کرد و از قضات دادگاه خواست تا با تقسیط دیه موافقت کنند. بهاینترتیب متهم این بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. شروین در تشریح جزئیات زندگیاش گفت: مادرم سالها قبل از پدرم که معتاد بود، جدا شد. برای همین من و برادر بزرگم با مادرم زندگی میکردیم و مادرم سرپرستی برادر کوچکم را که آن زمان هشت ماه داشت به پدرمان سپرد و ما دیگر از آنها خبری نداشتیم. سال ۶۷ مادرم با فریدون آشنا شد و با او ازدواج کرد. مادر و ناپدریام صاحب یک دختر و پسر به نامهای لیلا و کیوان شدند؛ اما ناپدریام مرد بدخلقی بود و مدام مادرم را کتک میزد.
متهم ادامه داد: پنج ماه بود به خدمت سربازی رفته بودم و نامههایی را که برای مادرم ارسال کرده بودم بیجواب مانده بود تا اینکه مادرم به ملاقاتم آمد. او گفت هیچ نامهای از من دریافت نکرده است. من که از شنیدن حرفهای او تعجب کرده بودم، متوجه شدم فریدون نامههای من را پاره کرده و اجازه نداده است آنها به دست مادرم برسد. سر همین موضوع مادرم وقتی به تهران برگشت با فریدون درگیر شد و کار آنها به کتککاری کشید و مادرم بههمیندلیل هفت ماه به زندان افتاد.
در آن زمان فریدون دوباره ازدواج کرد و همسرش باردار شد. مادرم وقتی از زندان آزاد شد و این ماجرا را شنید، شوکه شد. آنها از هم جدا شدند و فریدون دیگر اجازه نمیداد مادرم کیوان ۱۴ساله و لیلا 11ساله را ببیند. این متهم گفت: یک روز وقتی مادرم برای دیدن لیلا مقابل مدرسه او رفته بود، متوجه شد فریدون موهای لیلا را از ته قیچی کرده است. مادرم که عصبانی بود مقابل خانه فریدون رفت و با او و همسرش درگیر شد و با قیچی به دست همسر فریدون زد که دستش آسیب دید. بههمیندلیل بار دیگر مادرم ۵۰ روز را در زندان سپری کرد. بعد از آن ماجرا وقتی مادرم از زندان آزاد شد دیگر سراغ خواهر و برادر ناتنیام نرفت. چند ماه گذشت تا اینکه فهمیدیم وقتی مادرم برای دیدن کیوان و لیلا مقابل خانه فریدون رفته ناپدریام او را بهشدت کتک زده بود. من از این زندگی خسته شده بودم و نمیتوانستم شکنجه و آزاردیدن مادرم را ببینم. آن زمان تعداد زیادی قرص خوردم و دست به خودکشی زدم اما زنده ماندم. سپس به هواخواهی مادرم چاقوی آشپزخانه را برداشتم، مقابل خانه فریدون رفتم و او را در درگیری کشتم اما واقعا این قصد را نداشتم.
من ۱۳ سال با این مرد زندگی کرده بودم اما او با رفتارهایش مادرم را آزار میداد. متهم درباره فرار یکماههاش نیز گفت: بعد از قتل فرار کردم و همراه مادرم شبها را در خیابان میگذراندم تا اینکه بازداشت شدم. او درحالیکه سرش را پایین انداخته بود گفت: آن زمان ۲۵ساله بودم اما حالا 42 سال دارم. 17 سال است که در زندان هستم و توان پرداخت دیه را ندارم. خواهر و برادر ناتنیام چون میدانستند قصد قتل پدرشان را نداشتم، اعلام گذشت کردند، حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنند. من اگر صد سال دیگر هم در زندان بمانم کسی را ندارم که پیگیر پروندهام شود یا با پرداخت دیه من را از زندان نجات دهد؛ اما اگر از زندان آزاد شوم کار میکنم و دیه را قسطی به خواهر و برادران ناتنیام میپردازم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره درخواست دوباره این متهم اظهارنظر کنند.
نظر شما