شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۶

سالمندی در ایران قصه‌اش با خیلی از کشورهای دنیا فرق می‌کند، اگر در بسیاری از کشورها این چرخه از دوره حیات شروع زمان استراحت و تفریح است و دوران «طلایی» نام دارد، در ایران وقتی گرد پیری به سرت بنشیند، یا زندگی همان جا متوقف می‌شود، یا کیفیت‌اش آن‌قدر پایین می‌آید که به زنده‌مانی شبیه می‌شود تا زندگانی!

مصائب سالمندی در ایران

سلامت نیوز: سالمندی در ایران قصه‌اش با خیلی از کشورهای دنیا فرق می‌کند، اگر در بسیاری از کشورها این چرخه از دوره حیات شروع زمان استراحت و تفریح است و دوران «طلایی» نام دارد، در ایران وقتی گرد پیری به سرت بنشیند، یا زندگی همان جا متوقف می‌شود، یا کیفیت‌اش آن‌قدر پایین می‌آید که به زنده‌مانی شبیه می‌شود تا زندگانی!


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی، فقط میزان سفیدی موی سروصورت و تعداد چروک‌های پیشانی و دور چشم نیست که این قصه را متفاوت می‌کند، کیفیت زندگی، حس امنیت و امید به زندگی این شکاف را عمیق‌تر کرده است. برای بسیاری از سالمندان کشور ما دوران سالمندی را که به دوران طلایی مشهور است، آغاز خانه‌نشینی و پناه بردن به گوشه منزل یا خانه سالمندان است تا باقی مانده عمر را در انتظار مرگ سپری کنند. گویا آنان بعد از دوران بازنشستگی و سرخوردن به سن سالمندی، به غیر از متوقف شدن و انتظار مرگ، گزینه و انتخاب دیگری را پیش روی خود‌ نمی‌بینند. برای صحت‌سنجی این موضوع کافی است به سالمندان اطراف خود نیم نگاهی داشته باشیم، تنهایی، بیماری، ناتوانی مالی، یاس، افسردگی و ناامیدی را در زندگی اغلب آنان خواهیم دید.


 کارکردهای سالمندان

در حالی که اغلب سالمندان با نگرانی منتظر مرگ هستند که جامعه‌شناسان معتقدند این مرحله از عمر دوران سوم زندگی است و افرادی که در این مرحله قرار دارند دارای پتانسیل و کارکردهای خاصی هستند که می‌توان از آن در جامعه بهره برد. یکی از مهم‌ترین کارکردهای افراد در میانسالی انتقال تجربیات و استفاده بهینه از آن است. کشورهای شمال اروپا سال‌هاست این رویه را پیش گرفته‌اند و از سالمندان در مهد کودک‌ها و مدارس ابتدایی دعوت می‌کنند تا برای آنها از تجربه و اتفاق‌های گذشته تعریف کنند. این کار هم حس خوبی به سالمندان می‌دهد و هم بدین وسیله گسست بین‌نسلی از بین می‌رود و دو نسل قدیم و جدید به هم پیوند می‌خورند و کنار هم قرار می‌گیرند.


 در موضوع سالمندی ایران، قصه تلخ ماجرا اینجاست که تمام سالمندان امکان مالی خانه‌نشینی را هم ندارند، بسیاری با وجود گذشت سال‌ها از سن بازنشستگی و رسیدن به سن کم‌توانی و ناتوانی هنوز نان‌آور خانه هستند و در نبود سیستم و سازمان‌های قوی حمایتی، به شغل‌های کاذب روی آورده‌اند، نگهبان می‌شوند یا راننده تاکسی یا مشاغلی از این دست، تا شاید بتوانند با دست‌های ناتوان‌شان چرخ سنگین زندگی رو اندک تکانی بدهند. البته این افراد به نسبت سالمندانی که توان مالی یا توان جسمانی شانس این گونه فعالیت‌‌ها را از آنان سلب کرده است، باز چند گام جلوتر هستند. بسیاری از سالمندان کشور با وجود این که سال‌‌ها در زمینه‌های مختلف در کشور فعالیت کرده و جوانی خود را در راه آبادانی کشور سپری کرده‌اند، اما هنوز حقوق مکفی ندارند و تعداد قابل توجهی از آنان با فقر درآمدی مواجه هستند و هر روز با مشکلات و دغدغه‌های اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند. کافی است پای درد دل بازنشسته‌‌هایی که به سن سالمندی رسیده‌اند، بنشینید، تا متوجه شوید استرس ناشی از نداشتن حقوق کافی، گرانی خدمات بهداشتی و درمانی، ناکارآمدی بیمه‌های درمانی و گرانی روزانه مواد غذایی و کالاهای اساسی چه بر سر پدران و مادران این سرزمین آورده است.


 سالمندان دو برابر فقیرتر از مردم هستند

مشکلات اقتصادی بسیاری از سالمندان، دیگر در قالب «مشکل» نمی‌گنجد و فراتر از آن است، به نحوی که به «فقر» تغییر ماهیت داده است؛ فقری که برخی از آنان را ناچار به کمک از نهادهای حمایتی کرده است. همین چند روز پیش و در آستانه ۹مهر روز سالمند رئیس انجمن سالمندشناسی خبر داد که فقر در سالمندی ۲ برابر سایر رده‌های سنی است و بیمه پایه پاسخگوی نیازهای سالمندی نیست. احمد دلبری در این زمینه به رسانه‌‌ها گفت: «وضعیت بیمه‌ای ما در حوزه سالمندی هم مقداری نگران‌کننده است. هرچند در حوزه بیمه پایه بر اساس آمار سال ۱۳۹۵ حدود ۹۴ درصد سالمندان بیمه پایه داشتند، اما بیمه پایه نیازهای دوره سالمندی را تامین‌ نمی‌کند و فقط ۳۱ درصد سالمندان ما از بیمه تکمیلی برخوردار بودند که میزان آن در روستاها ۱۲درصد بوده و ۸۸ درصد سالمندان روستایی ما بیمه ندارند. در عین حال متاسفانه فقر در جامعه سالمندی دو برابر سایر رده‌های سنی است و این میزان فقر در زنان سالمند بیشتر است. اگر در کل سالمندان ۲۵ درصد از فقر نسبی رنج می‌برند، در زنان سالمند میزان فقر ۴۰ درصد است و در مردان سالمند ۱۹ درصد است. همچنین ۳۷ درصد از سالمندان آسیب پذیر از فقر رنج می‌برند و این میزان در سیستان و بلوچستان به ۷۰ درصد و در تهران و البرز کمتر از ۱۰ درصد است.»
چند وقت پیش نیز محسن سلمان‌نژاد، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور اعلام کرد،۲۷ تا ۳۰درصد از سالمندان کشور تحت پوشش سازمان بهزیستی و کمیته امداد هستند و به نوعی زندگی توام با فقر دارند.
سخنان این دو مقام مسئول گویای وضعیت سالمندی در کشور است و به خوبی مشخص می‌کند که کاری برای سالمندان انجام نشده است و شاید بیشتر از همه برای سالمندان که حالا بحران آن، جامعه بعدی ایران – که سالمندتر می‌شود- را هم تهدید می‌کند.


 رسیدگی به سالمندان از وظایف دولت‌هاست

صرف نظر از مشکلات معیشتی و اقتصادی که سالمندان نیز به عنوان بخشی از جامعه درگیر آن هستند، نیازهای عاطفی و سلامت روان سالمندان بخشی دیگر از مشکلات این قشر بزرگ از جامعه کشور است. تنهایی، نگرانی از مرگ در تنهایی، گرفتاری فرزندان و عدم امکان رسیدگی و مراقبت از والدین از دغدغه‌های روانی سالمندان به شمار می‌رود.
بدیهی است مشکلات سالمندان در یک یا دو مقوله خلاصه‌ نمی‌شود و موضوعی گسترده و فراگیر است که نیاز به بررسی و راه‌کار کارشناسان این حوزه دارد و در این چند سطر کوتاه‌ نمی‌گنجد.
در حالی که وضعیت زندگی سالمندان کشور ما از شرایط مطلوبی برخوردار نیست که مسئله سالمندی در جهان کنونی یکی از مهم‌ترین وظایف دولت‌هاست. در همه جای دنیا شهرها را دوستدار سالمند کرده‌اند و به حوزه گردشگری، حمل و نقل شهری و برون شهری ویژه سالمندان توجه خاصی می‌شود. در برخی کشورها برای سالمندان برنامه‌های ورزشی و هنری متنوعی ترتیب می‌دهند و محیط شادی برایشان فراهم می‌کنند آنان را به گردش‌های علمی و تفریحی می‌برند و حتی مراکزی برای تماشای تئاتر و فیلم دارند. همچنین سالمندان را در باغ و فضاهای سبز نگه می‌دارند، نه در سرای سالمندانی که برخی از آنان بی شباهت به اردوگاه‌های سیمانی نیستند. اما در ایران نه تنها این زیرساخت‌‌ها وجود ندارد، بلکه سازمان بهزیستی به عنوان متولی این امر روی نگهداری سالمندان درمانده شده است. هزینه‌های نگهداری این افراد زیاد اما درآمد سازمان بهزیستی کم است، از سوی دیگر این بخش به دلیل خلاهای موجود برای سرمایه‌گذاران نیز جذابیت خاصی ندارد. این مسائل باعث شده است که کار برای این بخش از جامعه از روی اکراه صورت بگیرد.


 خیز ایران به سمت سالمندی

در حالی کیفیت زندگی سالمندان در ایران با کشورهای توسعه یافته فاصله عمیقی دارد که این کشور خیز نگران‌کننده‌‌‌ای به سمت سالمندی نیز برداشته است. در جامعه آماری سالمندان حدود ۱۰درصد جامعه را تشکیل می‌دهند، اما با توجه به این که در حال حاضر جامعه در حال حرکت به سمت سالمندی است، پیش‌بینی می‌شود تا سال ۱۴۳۰ حدود ۲۵ درصد جامعه در کشور ایران سالمند شوند و جزو چهار کشور سالمند در دنیا محسوب شویم.
برخی پیش‌بینی‌‌ها می‌گوید درصد سالمندان ایرانی تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۳۰درصد از جمعیت کشور می‌رسد؛ بر این اساس در سال ۲۰۵۰ درصد جمعیت سالمند در ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر و از هر سه نفر، یک نفر سالمند خواهد بود. چند وقت پیش در یک مقاله علمی نیز عنوان شد که از سال ۱۳۵۷ تاکنون جمعیت سالمندی ایران به بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده است و پیش‌بینی می‌شود تا ۲۰ سال آینده تعداد سالمندان جامعه به سه برابر افزایش پیدا کند.  سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۳ گزارش داد که ایران جزو سه کشوری است که بالاترین سرعت سالمندی در جهان را دارد.
با توجه به حرکت جامعه به سمت سالمندی، لازم است نیازهای سالمندان از هم اکنون در اولویت مسئولان قرار گیرد و همچنین برنامه‌ریزی‌های لازم برای مباحث افزایش جمعیت و فرزندآوری در جامعه صورت بگیرد، زیرا قطعا بحران آینده کشورهایی که به سمت سالمندی در حال حرکت هستند، نیروی کار فعال خواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha