به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان ،نیمهشب است. باران سیلآسا میبارد. به سر چهارراه میرسیم و پشت چراغ قرمز میایستیم. تعدادی از بچههای خیابان یا همان بچههای کار را میبینیم که زیر باران کنار خیابان عدهای ایستاده و تعدادی هم کز کرده روی جدول نشستهاند. حتماً منتظر هستند تا کسی بیاید و آنها را با خود ببرد.
تا این ساعت شب این بچهها در خیابانهای ناامن شهر ویلان و سرگردان هستند. شهری که بیتردید شبهای پرخطر و ناامنتری نسبت به روز دارد. به فرزندم نگاه میکنم که حتی برای لحظهای نمیتوانم تصور کنم در این ساعت شب تنها در خیابانهای شهر باشد ولی بچههای مظلومی که محروم از بسیاری از موهبتها و محبتهای زندگی هستند، بچههای بیگناه و بیپناهی که محکوم به این زندگی شدهاند تا تاوان اشتباهات والدینشان یا تاوان نداری و بیکاری آنها را پس بدهند، ترسان و لرزان از وقوع هر حادثهای در زیر باران روی جدول کنار خیابان در کنار هم کز کرده و در خود فرو رفتهاند تا شاید از خیسی باران در امان بمانند. دلم میگیرد و ناراحت از کنارشان رد میشویم.
تمام شب به این بچههای بیگناه و بیسرپناه فکر میکنم که در این سن پایین شاید چه مصیبتها و چه بلاهایی را تحمل کنند و از سر بگذرانند. بلاها و مصیبتهایی که حتی برای لحظهای نمیتوانیم آنها را برای فرزندانمان تصور کنیم. کودکان کار و خیابان، کودکان بیسرپناهی هستند که برای یک لقمه نان و یک سقف بالای سر، جان میکنند و جان میدهند.
کودکان کار خیابانی یا کودکان خیابان؟
در اکثر اماکن عمومی مثل خیابانها، سرچهارراهها، مترو و کوچهپسکوچههای بازار و پل عابر پیاده، کودکان ژولیده با لباسهای مندرس و کثیفی را میبینیم که برای فروش کالای خود به هزار ترفند و چانهزنی متصل میشوند تا بتوانند شاخه گلی را بفروشند یا شیشهای را دستمال بکشند. فقر بزرگترین عامل به وجود آمدن این کودکان کار است. این کودکان برای سیر کردن شکم خود و خانواده خود محکوم به کار در خیابانها هستند. والدین بعضاً معتاد آنها برای رفع نیازهای زندگی خود کودکانشان را برای کسب درآمد راهی خیابانها میکنند.
خیابانهایی که پر از حادثه و اتفاق است و میتواند تهدیدی برای سلامت جسم و روان کودکان باشد. کارشناسان بهزیستی کودکان کار خیابانی و کودکان خیابان را از هم تفکیک میکنند و میگویند: «کودکان کار خیابانی کسانی هستند که خیابان را به عنوان محل کارشان انتخاب میکنند، اما معمولاً ارتباطشان با خانواده قطع نیست و حتی اگر به شکل مستمر و منظم به خانه رجوع نکنند، اما با این حال معمولاً پس از مدتی به خانهشان میروند، اما کودکان خیابان، کودکانی هستند که محل کار و زندگیشان خیابان است.»
آمارهای دقیقی از تعداد کودکان کار خیابانی یا کودکان خیابان وجود ندارد، اما برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری آمار کودکان کار ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان میکنند، ضمن اینکه کودکان کار خیابانی تهران نیز به صورت رسمی ۲۰ هزار نفر تخمین زده میشود، اما به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچگونه ثبت هویتی ندارند آمار دقیقی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد.
طبیعتاً با توجه به پراکندگی این آمارها و مشخص نبودن تعداد دقیق این کودکان، جمعآوری و مدیریتشان هم مشکلاتی در بردارد ولی آیا مسئولان امر با تمام وجود به این باور رسیدهاند که چه آسیبهایی این کودکان را تهدید میکند و همین آسیبها میتواند برای نسل آینده جامعه چه مشکلاتی را فراهم سازد؟
جمعآوری کودکان خیابان یا ساماندهی آنان؟
کودکان کار و خیابان دچار مشکلات اجتماعی بسیاری هستند. بر اساس نتایج یک تحقیق ۸۰ درصد این کودکان دچار پرخاشگری و خشونت هستند، ۵۰ درصد آنها به سرقت، ۴۱ درصد به خرید و فروش مواد مخدر، ۸۵ درصد تخریب اموال عمومی، ۵۴ درصد بیتوجهی به حقوق دیگران و مشکل در برقراری ارتباط و همچنین ۵۵ درصد این کودکان نیز به بزهکاری تمایل داشتهاند.
در این کودکان حس حسادت، انتقامجویی و خصومت، بیثباتی و بیقراری، بیاعتمادی به دیگران، بدبینی و منفیگرایی، افسردگی، اضطراب و احساس ناامنی و ترس، به وفور دیده شده است. در نتیجه باید پدیده کودکان کار خیابانی و کودکان خیابان را جدی گرفت تا از گرایش آنان به آسیبهای اجتماعی جلوگیری و نقش احتمالی آنها در گسترش آسیبهای اجتماعی خنثی شود. برای اینکه از آنان باید به عنوان سرمایههای انسانی کشور محافظت شود.
برخی مسئولان، این کودکان را معضل شهری میدانند و معتقد هستند باید جمعآوری شوند ولی آیا این جمع کردن مشکلات دیگری را به همراه نخواهد داشت؟ وقتی فقر در بخش ضعیف جامعه ریشه دوانده است و بزرگترین عامل ایجاد کودکان خیابانی نیز همین فقر است، به نظر شما مسئول محترم اول نباید عوامل این معضل را ریشهکن کند؟ وقتی به فکر حذف و جمعآوری این کودکان باشید و طرح جمعآوری آنها از سطح شهر را اجرا کنید، بدانید که آنها سر از کارگاههای زیرزمینی غیرقانونی درمیآورند که هزاران خطر بیشتر از روی زمین آنها را تهدید میکند.
این نکته را هم فراموش نکنید که این کودکان پشت هر چراغ قرمز و پس از هر التماس یکبار درهم میشکنند و به لحاظ شخصیتی دچار اختلالات فراوانی هستند، از این رو برخورد دفعی و تحکمآمیز همراه با دستگیری و جمعآوری میتواند در آینده منجر به شعلهور شدن حس انتقامجویی و حتی شکلگیری جرم در قالب انتقام در این کودکان شود.
حذف و جمعآوری در واقع پاک کردن صورتمسئله است. باید این مشکل را ریشهیابی کرد و با طرحهای درست و دقیق اقداماتی را صورت داد. بدانید در ابتدا باید مشکل معیشت خانوادهها را حل کرد تا آنها کودکانشان را از روی فقرمادی و فرهنگی برای کسب درآمد به خیابانها نفرستند. پس جمعآوری جواب نمیدهد و باید ساماندهی کرد.
فردای مبهم کودکان خیابانی
مشکلات جامعه ما کم نیست و سؤال اینجاست که در میان این همه مشکل آیا کسانی در دولت به بچههای خیابان فکر میکنند تا چارهای برایش بیندیشند؟ قطعاً کسی یا کسانی نیستند که این معضل خیابانی را در اولویت مشکلات اجتماعی جامعه بدانند و به حال آن فکری کنند! وقتی کشور مبتلا به بحران مدیریت است جامعه ما نمیتواند حال و روز خوبی داشته باشد.
شهرداریها، سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش و هر نهادی به سهم خود باید برای پیشگیری از حضور کودکان در خیابان برنامهریزی داشته باشند و کاری انجام دهند. فراموش نکنیم بخشی از آینده جامعه را همین کودکان رقم خواهند زد، آیندهای که نیمهشبها در خیابان رقم بخورد، نویدبخش اتفاقات روشن و امیدبخشی نیست.
نظر شما