بر اساس آخرین آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال کشور سال گذشته، میزان فرزندآوری در تمامی گروه سنی رشد داشته تا جایی که می‌توان اظهار داشت، روند کاهش موالید در کشور متوقف شده است، حالا برخی آماری که اعلام شده می‌تواند نگرانی‌های تازه‌ای را به‌دنبال داشته باشد، با نگاهی کوتاه به این آمار می‌توان به سادگی دریافت، اختلاف سنی و به تعبیری اختلاف نسلی روبه فزونی گذاشته تا جایی که می‌طلبد، متخصصان و کارشناسان حوزه‌های مختلف این بار وارد عمل شوند تا بتوانند سن فرزندآوری را کاهش دهند.

رشد 12 درصدی فرزندآوری در زنان 50 تا 54 ساله

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران،البته نه تنها فرزندآوری در سنین بالا می‌تواند پیامدهای منفی فردی و اجتماعی زیادی را به‌دنبال داشته باشد، بلکه به مرور باز هم ممکن است، کشور را به مرحله سالمندی جمعیت نزدیک‌تر کند. گفتنی است، سال گذشته 47 هزار و 598 هزار تولد از مادران گروه سنی 40 تا 44 ساله متولد شده‌اند که نسبت به سال گذشته از افزایش 7 درصدی برخوردار است، همچنین در گروه سنی 45 تا 49 ساله نیز طی سال گذشته 3هزار و 756 زن، صاحب فرزند شدند که میزان فرزندآوری این گروه پرخطر نسبت به سال گذشته 12 درصد افزایش یافته است. میزان فرزندآوری مادران گروه سنی 50 تا 54 ساله نیز در سال گذشته 255 فرزند بوده است.


دکتر مرجان جعفری‌روشن، روانشناس با اشاره به اینکه معمولاً چند مؤلفه در زمان فرزندآوری مؤثر هستند،  می‌گوید: از جمله این مؤلفه‌ها، توان جسمی، ذهنی و زمینه اجتماعی که در آن حضور داریم و مبحث گذر زمان هستند. یک جوان، توان جسمی خوبی دارد و احتمال اینکه فرزند بیمار به دنیا بیاید کمتر است و احتمال بارداری خطرناک هم پایین است.

البته توصیه می‌شود که مادر باید به سن پختگی در تربیت فرزند هم رسیده باشد و هوش هیجانی بالایی داشته باشد تا بتواند به رشد هوش هیجانی فرزند هم کمک کند. اطراف انسان اقوامی هستند که با فرزندآوری زود و به‌موقع می‌توانند در مراقبت از فرزند یاری‌رسان باشند. حدود 20 سالگی هوش هیجانی و رشدیافتگی می‌تواند نسبتاً قابل قبول باشد. البته نمی‌توان فرمول واحدی برای رشدیافتگی روانی نوشت اما به‌طور حدودی می‌توان آن را تخمین زد.


به گفته این روانشناس اجتماعی، معمولاً به‌دلیل دغدغه‌های اجتماعی، جایگاه علمی و اقتصادی، فرزندآوری به تعویق انداخته می‌شود. دراین صورت زمانی که برای پرورش فرزند مورد نیاز است، محدود می‌شود، مخصوصاً برای افرادی که در سنین بالا می‌خواهند به‌طور کامل پیشرفت‌های مورد نظرشان را کسب کنند و بعد به فکر تولد فرزند باشند که اینها دچار مشکلات عدیده‌ای خواهند شد.

از این افراد باید سؤال کرد که آیا دیگر زمانی هم برای رسیدگی و پرورش فرزند برایشان باقی خواهد ماند؟ وی ادامه می‌دهد: ما انتظار داریم که طبیعتاً رشدیافتگی هیجانی هم بالا باشد، یادمان باشد باید روی رشدیافتگی هیجانی کار کرد. البته زمان، یک سری آموزه‌هایی دارد اما در زمینه جسمانی، در سنین بالا، توان جسمی لازم وجود ندارد، پس ممکن است با بچه‌هایی سر و کار داشته باشیم که پدر و مادر ایشان از لحاظ جسمانی توانمندی کامل برای رسیدگی به آنها را نداشته و به‌خاطر دغدغه‌های اجتماعی که دارند و حفظ جایگاه خود وقت کافی ندارند و از طرف دیگر پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هم در سن کهولت هستند و نمی‌توانند به آسانی به فرزندان رسیدگی کنند.

جعفری‌روشن در ادامه اضافه می‌کند: طبیعتاً با این پتانسیل مواجه هستیم که فرزند یا دچار سهل‌گیری می‌شود یا سخت‌گیری، علت این امر هم آن است که چون در سنین بالا می‌توان تعداد فرزندان کمتری را به دنیا آورد و اغلب تک فرزند هستند به همین دلیل هم امکان مواجهه سهل‌گیری و سخت‌گیری وجود دارد که آسیب‌زا است، در مجموع می‌توان گفت، فرزندآوری در سنین بالا همراه با پتانسیل‌های کمتری است و فرزندانی که تعداد آنها در خانواده کم است با حساسیت‌های بیشتری از سوی والدین روبه‌رو می‌شوند.

لازم است هم سو با طبیعت تغییراتی در این حوزه ایجاد شود تا مادر و پدر با حداکثر توان جسمی و هوش هیجانی بتوانند فرزندآوری داشته باشند، گو اینکه حضور پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در کنار پدر و مادر در سنین مناسب می‌تواند مؤثر باشد. در سنین بالا معمولاً والدین می‌خواهند آنچه را که در طی سال‌های جوانی و به سختی به دست آورده‌اند، چه به لحاظ شغلی و چه از بعد اجتماعی حفظ کنند از سوی دیگر هم از خود انتظار دارند که برای فرزندشان، بهترین باشند، همه اینها سبب می‌شود دچار نوعی تنیدگی مضاعف شوند. همین تنیدگی می‌تواند والدین و فرزندان را در معرض خستگی بیشتر و خطرهای چندبرابری جسمی و روانی قرار دهد.


سیاست‌های جمعیتی در ایران، از تقبیح تا ترویج فرزندآوری
حسین میرزایی، مردم‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز به خبرنگار «ایران» می‌گوید: متأسفانه در دهه‌های گذشته، به‌دلیل نبود سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر در حوزه ازدواج و فرزندآوری، در کنار مشکلات اقتصادی و فرهنگی، فضا برای حضور اندیشه‌های رادیکال غربی با ظاهری فریبا فراهم شد تا با استفاده از تبلیغات و سرمایه‌گذاری روی نسل نوجوان و جوان، به اشکال مختلف و با دلایل به ظاهر انسان‌مدارانه از نوع غربی آن، حوزه خانواده تهدید شود؛ از تقدس‌زدایی نقش مادری، تشویق به طلاق، قبح‌زدایی از سقط جنین و ترویج زندگی بی‌تعهد گرفته تا تقبیح ازدواج و فرزندآوری.


وی ادامه می‌دهد: بر هیچ کس پوشیده نیست که موضوع جمعیت با فرهنگ، اقتصاد، سیاست، قدرت و توان دفاعی، صنعت، کشاورزی و تاب‌آوری اجتماعی کشور مرتبط است. بنابراین، اگر واقع‌بینانه بخواهیم نظر بدهیم، باید منشأ این اندیشه‌ها را نه در سطح فردی بلکه در سطح کلان در تضعیف امنیت ملی جست‌وجو کرد.میرزایی به روی دیگر ماجرا اشاره کرده و توضیح می‌دهد: از سوی دیگر، این رهاشدگی و تعلل در اصلاح رویه جمعیتی از سوی نهادهای تصمیم‌ساز، با وجود تأکیدات مکرر شخص اول مملکت، جای بسی تأمل دارد.

پیامد این سستی‌ها و تعلل‌ها، تهدیداتی همچون افزایش طلاق، کاهش ازدواج و فرزندآوری، افزایش سن ازدواج و پدیده فرزندآوری در سنین بالا است. پژوهش‌های میدانی نشان می‌دهد که اغلب مقلدان سبک زندگی بدون ازدواج و فرزند، که عمدتاً تحت تأثیر تبلیغات جریان‌های رادیکال قرار دارند، بعد از میانه دهه 30زندگی، به ناگاه از این شیوه زیست احساس خطر کرده و حس‌های طبیعی و فرهنگی ریشه‌ای آنها بیدار می‌شود.

اما (حداقل برای دختران) فرصت برای ازدواج و فرزندآوری به‌طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته و زمان طلایی آن در دهه 20 زندگی، دیگر سپری شده است. به همین دلیل، آنان که فرصت ازدواج پیدا می‌کنند، فرزندآوری را به زور تکنیک‌ها و فناوری‌های پزشکی در انتهای دهه 30 و ابتدای دهه 40 زندگی خود تجربه می‌کنند که به استناد آمار، فرزندآوری در بین زنان 40تا 45 سال (7 درصد) و 45 تا 50 سال (12 درصد) به نسبت سال گذشته افزایش پیدا کرده است.

میرزایی در ادامه اضافه می‌کند: در این سال‌ها، سیاست‌های فرهنگی جاری، برخلاف شعارها، نتوانسته آنطور که باید نقش همسری و مادری را در جامعه تکریم و تبیین کند. بی‌هیچ شکی، دیگر نمی‌توان جایگاه زن را فقط با توصیه‌های دینی در جامعه ارتقا داد، بلکه با توجه به تغییرات بنیادین در شیوه زیست، جایگاه زن و سیاست‌های فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی در قبال آن در جامعه نیازمند بازنگری جدی است.

در هزاره جدید، جایگاه ارزشی نگاه به فرزند و همچنین جایگاه فرزند در خانواده به‌درستی تبیین و سیاستگذاری نشده است.میرزایی راهکارهای خروج از بحران موجود را بررسی کرده و اظهار می‌کند: برخورداری از یک نگاه جامع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کشور اجتناب‌ناپذیر است. به نظر من، قبل از هر چیزی امر فرهنگ در این مسأله باید پررنگ دیده شود.

همه تصمیم‌سازان و متولیان امور فرهنگی باید ارزش‌گذاری و اولویت‌دهی ازدواج و فرزندآوری و به تبع آن ایجاد آرامش در خانواده را در دستورکار قرار دهند. تلاش برای تغییر اندیشه «ازدواج‌هراسی» و «مسئولیت‌گریزی» در جامعه اساسی به نظر می‌رسد. این باور باید در جامعه به وجود بیاید که ازدواج و فرزندآوری، به واقع، با همه مشقت‌های آن، می‌تواند بسیاری از خلأها را پر کند.

آمار بالای طلاق می‌تواند خانواده‌ها را اصلاً به مرحله فرزندآوری نرساند. بالا رفتن سن ازدواج نیز با کاهش تعداد موالید همراه خواهد بود و ازدواج‌های دیرهنگام، زمان‌های مناسب برای فرزندآوری را از بین خواهد برد.میرزایی در خاتمه می‌گوید: به‌طور خلاصه می‌توان گفت که اجرای سیاست‌های کلان برای ترویج ازدواج آسان، بهنگام و پایدار، در کنار آموزش‌های مهارتی، کارهای پژوهشی، تنویر اذهان عمومی و تشویق به‌موقع در کنار حمایت‌های والدین و حمایت‌های اقتصادی، (از تهیه مسکن گرفته تا مشوق‌های خرد و کلان)، حمایت بیمه‌ها از مشکلات نازایی، مقابله فرهنگی با پدیده رواج یافته سقط جنین، تسهیلات برای مادران شاغل و... می‌تواند در اصلاح پروژه اجتماعی ازدواج‌ و فرزندآوری به‌موقع، نقشی اساسی داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha