به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،اما مسأله این است که فرایند احیای تالاب میانکاله و خلیج گرگان مبتنی بر چه اصول و مبانی فنی و کارشناسی طراحی و اجرا خواهد شد. یادآور میشوم که این نوشتار به معنای مخالفت با گزاره بایسته احیای این پهنه آبی نیست و هدف از این نگارش، تنها طرح چالشها و پرسشهای چهارگانه بدون پاسخ مانده است.
چالش نخست؛ کدام تراز آبی؟
براساس آنچه تا امروز درباره این طرح احیایی مطرح شده، لایروبی از کانالهای ارتباطی بهعنوان روش اجرای فرایند احیا و انتقال منابع آبی دریاچه به داخل مجموعه تالاب میانکاله و خلیج گرگان مورد تأکید قرار گرفته است. این روش در صورتی که تراز آب دریاچه از ثبات و پایداری دائمی یا حتی نسبی برخوردار بود میتوانست بهعنوان روشی مناسب برای تأمین کسری آب تالاب و خلیج مورد استفاده قرار گیرد.
اما آنچه محل نگرانی واقع میشود، ناپایداری تراز آب دریاچه مازندران (کاسپین) است. براساس مطالعات معتبر انجام شده، تراز آب دریاچه مازندران(کاسپین)، تا پایان قرن جاری بین 9 الی 18 متر کاهش خواهد داشت که این امر موجب خواهد شد تا سطح بزرگترین دریاچه کره زمین بین 23 تا 34 درصد کوچکتر شود. دلیل اصلی کاهش تراز آبی را میتوان در تغییرات اقلیمی و کاهش ورودی آب به دریاچه کاسپین برشمرد.
براساس برآوردهای انجام شده سالانه نزدیک به 383 میلیارد مترمکعب آب از راه بارش باران روی سطح این دریاچه و البته از راه رودخانههای منتهی و همچنین زهکشی زیرزمینی اراضی مجاور وارد دریاچه کاسپین میشود، این در حالی است که سالانه حجم آبی برابر 397 میلیارد متر مکعب از راه تبخیر سطحی از سطح این بزرگترین دریاچه کره زمین تبخیر میشود. به بیان دیگر دریاچه کاسپین با بیش از 14 میلیارد مترمکعب تراز منفی سالانه آب مواجه است.
یعنی حجم آبی به گنجایش 7 سد به بزرگی سد امیرکبیر کرج، در طول یک سال و بدون آنکه جایگزین شود از سطح این دریاچه تبخیر میشود و این مهمترین مسأله اثرگذار بر کاهش تدریجی حجم و تراز و در نهایت کوچکتر شدن و پسرفت آب این دریاچه است. با استناد به پیشبینیهای مراکز تحقیقاتی بینالمللی این پرسش اساسی مطرح میشود که در فرایند لایروبی کانالهای مرتبط تالاب و دریاچه، تراز این دو ظرف آبی چگونه تنظیم خواهد شد؟ به بیان دیگر تراز آب در تالاب میانکاله و خلیج گرگان با کدام تراز آبی در دریاچه مازندران(کاسپین) تنظیم خواهد شد تا براساس آن شاهد جریان پایدار و دائمی آب از سمت دریا به سمت تالاب و خلیج گرگان باشیم؟
آیا با توجه به پیشبینی افت متوالی تراز آب دریاچه و بروز هرگونه خطا در تنظیم تراز این دو پهنه آبی، جریان معکوس آب از سمت تالاب میانکاله و خلیج گرگان به سمت دریاچه برقرار نشده و در پی آن همین مقدار آب باقی مانده در تالاب و خلیج به سمت دریاچه روان نخواهد شد؟ این مهمترین چالشی است که باید درباره آن توضیحات لازم از سوی کارفرمای این طرح به افکار عمومی ارائه شود.
چالش دوم؛ کیفیت آب ورودی پس از لایروبی
چالش دوم را با فرض حل و فصل شدن چالش نخست مطرح میکنیم. فرض کنیم- فرض نزدیک به محال - که مشکل تنظیم تراز آبی این دو ظرف مرتبط با یکدیگر برطرف و جریان دائمی و پایدار آب از سمت دریاچه به سمت تالاب میانکاله و خلیج گرگان برقرار شد و در نهایت کل پهنه تالاب و خلیج که تا امروز خشکیده، پوشیده از آب شده و احیا شود، حتی در چنین شرایطی مسأله بسیار مهمتر «کیفیت» آب ورودی به مجموعه تالاب و خلیج خواهد بود.
پرسش و چالش طرح شده در این بخش این است که با توجه به طراحی و برنامهریزی استقرار دستگاههای آب شیرین کن برای «طرح شیرینسازی و انتقال آب دریاچه کاسپین به فلات مرکزی» و همچنین برنامهریزی برای نصب تأسیسات آب شیرین کن برای «طرح پتروشیمی مازندران»، وضعیت کیفیت آب جابهجا شده از سمت دریاچه به سمت تالاب و خلیج چگونه خواهد بود؟
شیرینسازی و نمک زدایی سالانه 200 میلیون مترمکعب آب دریاچه با هدف انتقال به فلات مرکزی منجر به تولید بیش از 2.6 میلیون تن نمک و همچنین نمک زدایی و تولید سالانه 25 میلیون مترمکعب آب شیرین برای تأمین آب مورد نیاز مجتمع پتروشیمی مازندران منجر به تولید بیش از 300 هزار تن نمک مازاد خواهد شد که براساس پیشبینیهای انجام شده در مجموع مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی این دو طرح، هیچ راهی جز تخلیه آن در دریاچه قابل تصور نیست.
این مسأله با توجه به فاصله بسیار کم محل تخلیه پسابهای شور تا دهانه ورودی آب از دریاچه به داخل تالاب و خلیج و مهمتر از آن با توجه به جریان پاد ساعت گردِ (همانند حرکت عقربههای یک ساعت) غرب به شرق آب در کاسپین، میتواند کل پساب و نمک تخلیه شده در دریاچه را در بازه زمانی کوتاهی وارد تالاب میانکاله و خلیج گرگان نماید و ساختار زیستی و شیمیایی تالاب را از اساس زیر و رو نماید. مسألهای که گمان نمیکنم کارفرما، پیمانکار و شرکت مشاور طرح پاسخی برای آن داشته باشند.
چالش سوم؛ ظهور ابن الوقتها و طرحهای رؤیایی به بهانه احیای تالاب
سومین چالش پیش رو برای فرایند احیای تالاب میانکاله و خلیج گرگان، ظهور ابن الوقتهاست. طراحی و پیشنهاد اجرای طرحهای پرهزینه و ویرانگر انتقال آب، از سوی پیمانکاران ابن الوقت که مترصد مصادره هر طرح و پروژهای هستند یکی از مهمترین نگرانیها در این بخش است. پس از بازدید رئیسجمهور از تالاب و خلیج میانکاله در حاشیه سفر استانی هیأت دولت و تأکید ایشان به ضرورت احیای این مجموعه، بلافاصله طرحهایی رؤیایی از جمله اجرای طرح «کانال سراسری غرب به شرق مازندران» با هدف انتقال بخشی از منابع آبی سرشاخههای رود چالوس به شرق مازندران با هدف تأمین کسری آب تالاب مورد تأکید کارشناسان شرکت آب منطقهای استان مازندران قرار گرفت.
اگرچه چنین پیشنهادی به لحاظ فنی، مالی و اجتماعی مردود و حتی خندهدار به نظر میرسد ولی بیان آن از زبان اشخاصی در جایگاه «کارشناس» آن هم از تریبون رسمی «سیمای ملی» میتواند موجب نگرانیهایی در این میان باشد. نگرانی از این بابت که نکند احیای تالاب و خلیج، قربانی طرحهای مافیا بنیان و پرهزینه شود. بنابراین این مسأله نیز باید مورد توجه مسئولان و دست اندرکاران اجرای این طرح قرار گیرد و از نفوذ و رسوخ اندیشهها و بانیان طرحهای مافیا بنیان آبی به بهانه احیای تالاب میانکاله و خلیج گرگان جلوگیری شود.
چالش چهارم؛ بیاعتمادی عمومی و ضرورت ارائه تضمینهای رسمی
یکی دیگر از چالشهای مطرح در فرایند احیای تالاب و خلیج میانکاله، موضوع «بی اعتمادی عمومی» به مجموعه کارفرما، پیمانکار و شرکت مشاور طرح است. تجربه شکست خورده احیای دریاچه ارومیه با صرف بیش از 15 هزار میلیارد تومان منابع مالی کشور طی 10 سال گذشته، برخورد نامتعارف استاندار گلستان در جلسه رسمی با یک محیطبان که حسب وظیفه سازمانی خود خواستار توقف اجرای این طرح تا تکمیل روند مطالعات شده بود و همچنین تعدد پروژهها و طرحهای شکست خورده و ویرانگر در حوزه مدیریت منابع آبی و البته پرسشها و چالشهای فنی و کارشناسی طرح درخصوص چگونگی تنظیم تراز آبی دریاچه و تالاب و کیفیت آب ورودی به تالاب با توجه به بارگذاریهای صنعتی انجام شده در منطقه و پیشنهاد طرحهای رؤیایی و گران قیمت انتقال آب با هدف احیای تالاب، همگی دست به دست هم داده تا افکار عمومی مردم، کنشگران و کارشناسان مستقل این حوزه را نسبت به اجرای این طرح «بدبین» و «بیاعتماد» نماید. وقتی «سرمایه اجتماعی» در هر بخشی و از جمله در بخش مدیریت منابع آبی از کف میرود و نابود میشود، نباید از افکار عمومی انتظار همراهی و تأیید داشت.
از این روی ضروری است تا اولاً نسبت به بازنگری در مطالعات و شیوههای پیشنهادی ارائه شده برای احیای تالاب و خلیج بازنگری شود. همچنین باید سطح و توان فنی و کارشناسی شرکت مشاور طرح برای افکار عمومی تبیین شود. در همین راستا ضروری است تا نشستهای متعدد توضیحی و تبیینی از سوی کارفرما برای مردم محلی، کنشگران و کارشناسان مستقل برگزار و نسبت به اقناع افکار عمومی اقدام بایسته انجام گیرد و مهم از همه اینکه پس از حل و فصل همه چالشهای برشمرده، نسبت به ارائه «تضمینهای رسمی» در خصوص موفقیتآمیز بودن اجرای این طرح از سوی کارفرما اقدام شود.
آیا طرح لایروبی بهدنبال تسهیل رفت و آمد قایقها به بندر ترکمن است؟
این تصویر مربوط به ارائه مجری در دفاع از طرح احیای خلیج گرگان در سازمان محیطزیست است. فعالان محلی حامی محیطزیست با توجه به تصویر میگویند: «کسانی که آشوراده و بندر ترکمن را میشناسند به روشنی متوجه خواهند شد که مسیر لایروبی از سمت راست پایین از اسکله بندر ترکمن شروع شده و در نهایت به دریا و شمال جزیره آشوراده خواهد رسید. یعنی کانال آشوراده از مبدأ اسکله بندر ترکمن به دریا لایروبی خواهد شد.» آنها اعتقاد دارند که این تصویر به روشنی مشخص میکند که برنامه لایروبی این کانال و منطقه حساس بهدنبال تسهیل رفت و آمد قایق از اسکله بندر ترکمن به دریاست و طرح بهدنبال نجاتبخشی خلیج گرگان و تالاب سوخته میانکاله نیست.
مسعود باقرزاده کریمی مدیرکل سابق دفتر حفاظت و احیای تالابها درسازمان محیطزیست در واکنش به گفتههای فعالان و کارشناسان حوزه محیطزیست در گروه «گنجینههای تالابی» میگوید: «این کانال تأثیر معنیداری در احیای خلیج گرگان نخواهد داشت و اگر بتواند مسیر قایقرانی بین بندر ترکمن و دریا ایجاد کند خوب است، اما چند نکته وجود دارد.
یکی اینکه اگر هدف ایجاد مسیر قایق است، چرا به اسم نجات خلیج گرگان تمام میشود. این انحراف افکار باعث میشود، فرصتهای دولت برای خلیج گرگان از بین برود. دولت نیز با این تفکر که در حال احیای خلیج گرگان است، اقدامات ضروری دیگر را انجام ندهد. نکته دوم موضوع حقوقی و قانونی قضیه است که در خصوص راه و اسکله طراحی شده جدید در بندر ترکمن وجود دارد.
نکته سوم همان تحلیل اصلی سازمان برای مخالفت با لایروبی در سنوات گذشته است که بهدلیل قانون ظروف مرتبط، ایجاد کانال، آب اضافهای وارد کانال نمیکند. نهایتاً بنا به مطالعات مرکز اقیانوسشناسی در تبادل آب تسهیل ایجاد میکند. در این تحلیل، اگر سطح آب دریا پایین بیاید آب تالاب را نیز تخلیه خواهد کرد.پیشبینیها هم تقریباً همگی حکایت از روند کاهشی سطح دریا دارند. مگر دریچهای در دهانه کانال قرار دهند که بسیار پر هزینه خواهد بود.»
نظر شما