به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی، اما وقتی به متن خبر سر میزنید تا متوجه شرایط و نحوه اسکان خانوادههای بیسرپرست مطلع شوید، میبینید که این مسئول گفته: «گرمخانهها به صورت خانوادگی تعریف نشده است، چراکه اگر این فضا ایجاد شود که برای خانوادهها جایی وجود داشته باشد، مطمئن باشید که مراجعات به تهران آنقدر زیاد خواهد شد که دیگر قادر به پوشش آنها نخواهیم بود.» زمانی که یک مسئول اینگونه از تعداد مراجعات زیاد صحبت میکند به این معناست که تعداد خانوادههای بدون جا و مکان زیاد است که متقاضی آن هم زیاد است.
نکته جالب اینکه احمد احمدیصدر در جای دیگری از صحبتهایش در خصوص تعداد خانوادههای بیسرپناه اینطور گفته: «اگر در سطح شهر تهران خانوادهای بیسرپناه باشد جزو استثناها میشود و حتما ما در خدمت این افراد هستیم و فضایی را برای آنها پیشبینی میکنیم و این هماهنگی با سازمانهای دیگر نیز ایجاد شده است که این خانواده یک شب را بیپناه نباشد.»
به همین سادگی، ما متوجه نمیشویم که تعداد خانوادههای بیسرپناه کم و استثنا هستند یا زیاد؟ و حتی اگر آن استثنایی هم که اشاره شده بخواهند از خدمات شهرداری بهرهمند شوند چه کار باید کنند و کجا باید بروند؟ او گفته: «متأسفانه یک تعداد ثابت افراد بیخانمان را داریم که اینها بیخانمانهای ثابت ما هستند که خانواده هم نیستند.»
نظر او در مورد اینکه گرمخانهها به چه کسانی تعلق میگیرد، این است: «گرمخانه برای کسانی است که بیخانمان هستند و به صورت موقت یک شب الی دو شب در سطح شهر تهران هستند، مشکلاتی را دارند یا کارگر فصلی هستند و جایی را ندارند و میخواهند یک شب یا دو شب را بگذرانند.»
نگاهی به افزایش اجارهبها تا تعداد خانوارهای بیمسکن
روزگاری که در آن زیست میکنیم، گرانی و تورم و بالارفتن اجاره بهای خانهها کمرشکن شده؛ اجارهها به صورت نجومی بالا میروند حتی در جنوبیترین نقاط شهر، مستاجران که از تامین زندگی روزمره خود هم درماندهاند، نمیتوانند اجاره را پرداخت کنند، مالکان فشار میآورند، اجارهها روی هم جمع میشود و سرآخر این اسباب و وسایل یک خانه است که باید در گوشهای از شهر زیر چادری بماند.
باید گفت که متوسط اجارهبها در شهر تهران طی یک ماه گذشته 4.6 درصد افزایش داشت که به گفته کارشناسان اقتصادی، از دلایل اصلی آن میتوان به رکود در بخش فروش، افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و انتقال فشار تورمی از قیمت مسکن به بخش اجاره اشاره کرد. شاخص رشد سالیانه کرایه مسکن در پایتخت 41درصد و در کل مناطق شهری کشور حدود 47درصد بود. مطابق با سرشماری سال 95 در حالی که تعداد خانوارهای کشور 24 میلیون و 196 هزار خانوار گزارش شده، تعداد واحدهای مسکونی دارای سکنه کشور 22 میلیون و 825 هزار واحد بوده است.
یعنی در شرایط فعلی بعضی از خانوارهای کشور به صورت مشترک در یک واحد مسکونی زندگی میکنند و یا به محل زندگی آنها نمیتوان مسکن اطلاق کرد. به استناد آمار مطرح شده برای اینکه هر خانوار یک واحد مسکونی برای سکونت داشته باشد، بازار مسکن کشور با یک میلیون و 371 هزار واحد مسکونی کمبود مواجه است.
در ایام انتخابات ریاستجمهوری رئیسی، وعدههای بسیاری را مطرح کرد که یکی از مهمترین آنها وعده ساخت سالانه 1میلیون مسکن و مجموعا 4میلیون مسکن در 4سال بود. این وعده که با جمله معروف «جوانان عزیز، ازدواج از شما، مسکن از ما» مطرح شد، هم اکنون به عنوان مطالبه توسط مردم مطرح میشود. اما نگاه میاندازیم به وعده ساخت 4میلیون واحد مسکونی در طول 4سال که از سوی اطرافیان رئیسجمهور نیز زیر سوال رفته است.
رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی که چندی پیش درپی حواشی زیاد پیرامونش از جمله معاونان و اطرافیان و عکسهای خصوصی او در خارج از کشور، استعفا داد، گرچه بر سرعت بخشیدن به روند ساخت طرح نهضت ملی مسکن تاکید کرده بود اما همزمان اعلام کرد: قرار نیست سالی یک میلیون مسکن ساخته شود. تا پایان دولت سیزدهم، 2میلیون مسکن ساخته و به بهرهبرداری میرسد. با شنیدن سخنان وزیر سابق مسکن، راه و شهرسازی به نظر میآید که او از گفتههای قبلی خود عقب نشینی کرد.
او با اشاره به تعیین سهم هر استان از این طرح، گفته بود: بیشتر از یک میلیون و 350 هزار واحد مسکونی در دست اجراست که تا شهریورماه، 100هزار واحد آماده تحویل خواهد شد. همین سخن هم به ذهن مخاطب متبادر میکند که وزارت مسکن از وعده 4میلیون مسکن عقب نشینی کرده است. حتی اگر خوشبین باشیم و بگوییم تا پایان سال 1401 هم الباقی این واحدها ساخته خواهند شد، باز هم به وعده ساخت 1میلیون مسکن در سال نخواهیم رسید. به نظر میآید وزارت راه و شهرسازی، به خوبی متوجه شده است که این وعده بزرگ عملیاتی نیست و کمکم، تلاش دارد تا از این وعده عقب نشینی کند.
برخی مسئولان میخواهند نشان دهند وضع مردم خوب است
اما اگر خانوادهای به دلیل عدم تامین رهن منزل مجبور شود در خیابان بماند، آیا شهرداری تهران مراکزی دارد که چنین افرادی را به صورت خانوادگی پذیرش کند؟ به صحبتهای مدیرعامل مربوطه در شهرداری تهران برمی گردیم که «بله، شهرداری تهران مکانهایی را اختصاص داده است که این افراد بتوانند برای یک شب الی دو شب خانوادگی سرپناهی را داشته باشند و بهطور موقت بتوانند یک الی دو شب را در آنجا سپری کنند تا بتوانند جای ثابتی را داشته باشند.»
و همان طور که تکرار شد و میبینی مبحثی برای خانوادهها نیست و مشخص نیست یک الی دو شب برای افراد هم چه دردی از آنها دوا میکند؟اما مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در کنار واکاوی شرایط گرمخانههای موجود، در بخش دیگری از صحبتهایش به موضوع غیرمرتبط درآمد کودکان کار و خیابان هم اشاره کرده و پرده از درآمد 50 میلیونی آنها برداشته! او گفته: «برخی از این کودکان کار و خیابان به صورت خانوادگی کار میکنند و 5 الی 6 نفر هستند که بههمراه خانواده و پدر و مادر در سطح شهر تهران کار میکنند.
بعضا اگر هر بچهای از یک خانواده 7 نفره، روزی 100 هزار تومان دربیاورد درآمد خانواده روزی 700 هزار تومان میشود و در ماه میشود 21 میلیون تومان. من با یکی از اینها صحبت کردهام و گفته است امروز 4میلیون تومان درآمد داشتهام.»احمدیصدر که پیشتر اعلام کرده بود کودکان کار و خیابان روزانه بین 400هزار تا یک میلیون تومان درآمد دارند، در این خصوص که این درآمد برچه اساسی برآورد شده است، توضیح داده: «استثنائاتی وجود دارد اما میانگین درآمد چنین خانوادههایی به 50میلیون هم میرسد یک خانواده 7 الی 8 نفره در خیابان و در سرچهارراهها پخش میشوند و کار میکنند و ما هرگز با درآمدی که اینها دارند نمیتوانیم این افراد را از کف خیابان خارج کنیم.ما نمیتوانیم به اینها ماهیانه 50میلیون تومان حقوق بدهیم؟»با این اوصاف و با این دیدگاه مسئولان، زمانی که کودکان کار و خیابان که یکی از واضحترین نمونههای چهره فقرزده شهر هستند، از این درآمد میلیونی برخوردارند، باید این گفتهاش در این خصوص که خانوادههای بیسرپناه هم استثنا و ناچیزند را هم باور کرد.
نظر شما