سلامت نیوز:بازهم سالگرد وقوع زلزله بم است. زلزله‌ای که شهری را ویران کرد و زخمی عمیق را بر پیکر سرزمین ایران، باقی گذاشت. این زخم تا چه اندازه تیمار شده، و برای بهبود بیشتر آن چه کارهایی می‌توان کرد؟ سیامک زندرضوی استاد جامعه‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان است. او بعد از زلزله بم در زمینه مدیریت بحران کار کرده و می‌گوید که دانش‌ جامعه‌شناسی تجارب مختلفی به دست آورده که مورد بی‌مهری قرار گرفته است. او کتابی نیز تحت عنوان «جامعه شناسی و مدیریت بحران، تجربه بم» تألیف کرده است. گفت‌و‌گوی این جامعه‌شناس با قانون را در ادامه بخوانید.

شما به عنوان یک جامعه‌شناس بعد از زلزله بم مطالعات و تحقیقات زیادی بر تئوری مدیریت بحران داشته‌اید، درباره این موضوع بیشتر برای ما بگویید؟
قبل از هر چیز باید بگویم بعد از زلزله 1995 ژاپن، سازمان ملل بر روی تئوری «مدیریت بحران بر پایه اجتماعات محلی» یا مشارکت شهروندان در قالب اجتماعات محله‌ای برای آمادگی با پیامدهای حوادث طبیعی کار کرد که در سال 2004 تأیید شد. در واقع این تئوری بیان می‌کند که در هر محله‌ای بین افراد تعامل وجود داشته باشد و با اصول و آموزش مشخص با همدیگر همکاری کنند. آنچه در کشور ما اتفاق افتاده، این است که به جای تشکیل اجتماعات محله‌ای، دیدگاه ما فقط به لحظه حادثه و گروه امداد و نجات است. در واقع مرحله آمادگی را کاملاً نادیده گرفته‌ایم.

در روز ایمنی زلزله؛ هلال‌احمر تنها کاری که می‌کند، تمرینات ویژه حادثه، نجات و جابه‌جایی آسیب‌دیدگان است که در رسانه‌ها هم تبلیغ می‌شود. اینکه می‌گویند مردم انگیزه‌ای برای انجام این‌گونه عملیات ندارند اشتباه است. تجربه بم نشان داد که در 24 ساعت اول حادثه، این مردم بودند که قربانیان را از زیر آوار درآوردند و به کمک آسیب‌دیدگان شتافتند. متأسفانه درکشور ما یک افسانه مرتب باز‌تولید می‌شود و آن این است که از آنجایی که وقوع زلزله حادثه‌ای بزرگ است، در نتیجه شهروندان حادثه‌دیده از کمک کردن به همدیگر ناتوان می‌شوند، بنابراین در مرحله اول نیروهای امدادی وارد منطقه می‌شوند و سپس نیروهای دیگر. در واقع این نحوه برخورد عملاً به معنی فراموش کردن شهروندانی است که از حادثه نجات پیدا کرده‌اند.

وضعیت کشور ما در برخورد با حوادث طبیعی و کاربرد این تئوری چگونه است و دانش جامعه‌شناسی در زلزله بم چه دستاوردی داشته است؟
در کشور ما عملیاتی‌کردن تئوری مدیریت بحران بر پایه اجتماعات محلی و ایجاد سازوکارهایی از قبل و آمادگی برای همه مناطقی که در معرض خطر زلزله هستند، ضروری است. شوراهای شهر و ستاد مدیریت بحران در شهرها می‌توانند متولی این کار باشند، اما متاسفانه این‌گونه نیست و مرحله آمادگی در کشور ما محدود به آموزش‌های امداد و نجات است که محله‌محور و متکی به شهروندان نیست. اگرچه زلزله بم بسیار فاجعه‌بار بود، اما هر فاجعه‌ای نقاط مثبتی هم دارد.

دانش‌های مختلف تجربه‌هایی از این زلزله به دست آورده‌اند که توانسته‌اند آن را به شکل استاندارد ملی و بین‌المللی درآورند، مانند معماری و باستان‌شناسی. متاسفانه دانش جامعه‌شناسی با تمام تلاش‌های انجمن جامعه‌شناسی ایران به ویژه بخش شهر که مستندات و دستاوردهای خوبی جمع‌آوری و منتشر کرده‌، مورد بی‌مهری واقع شد حتی اطلاع‌رسانی آن به سطح عمومی هم نرسیده و صدای‌مان توسط افردای که تصمیم‌گیر مدیریت بحران هستند، شنیده نشد.


یکی از اصولی که برای اجرایی کردن مدیریت بحران در هر منطقه باید مدنظر داشت، توجه به تاریخ و بافت اجتماعی آن منطقه قبل از بحران است، تا چه اندازه در مورد بم این اصل مورد توجه قرار گرفته است؟
هیچ زلزله‌ای وجود ندارد که تأثیر ماندگار و پایدار نداشته باشد. فراموش نکنیم در هر منطقه‌ای که زلزله‌ رخ می‌دهد، در حقیقت تاریخی طولانی وجود دارد که زلزله فقط باعث خراب‌شدن ساختار شهری آن نمی‌شود، بلکه تاریخ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن منطقه را آشکار می‌کند و در معرض دید همگان قرار می‌گیرد. بنابراین قبل از هر چیز باید این تاریخ به خوبی فهمیده و آن را قبل و بعد از وقوع زلزله مکتوب شود. اگر بخواهیم بگوییم بم چی بود و الان چی هست، بهترین سند در کتابی تحت عنوان «بم تن‌پوشِ کهنه دختری زیبا» با عنوان فرعی «مروری بر تاریخ اجتماعی و اقتصادی دو قرن اخیر شهر بم» از سوی انجمن دوستداران کودک بم تدوین شده است. این کتاب آنچه در پشت دیوارها قبل از زلزله پنهان بوده و با وقوع زلزله فرو ریخته و آشکار شده است، به وضوح بیان می‌کند. به نظر من در تمام شهرهای ایران باید تاریخ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازآفرینی و مکتوب شود و لایه‌های آن آشکار شود.

 این کار به کسانی که فکر می‌کنند زلزله امری طبیعی است و نباید تبدیل به یک فاجعه انسانی شود، در آمادگی برخورد با حادثه کمک می‌کند. در این میان عده‌ای هم هستند که معتقدند که زلزله پیامد رفتاری ماست و به عنوان یک عقوبت بر ما نازل می‌شود و باید آن را قبول کنیم. این نوع دیدگاه هم در نحوه برخورد با حادثه اهمیت زیادی دارد. آنچه مهم است اینکه این دو دیدگاه در قسمت‌هایی از متن تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که مکتوب می‌شود، قابل شناسایی است. در تحقیقاتی که ما بعد از وقوع زلزله در شهر بم انجام داده‌ایم، مشخص شد که اکثر مردم شهر معتقدند که اگر قبل از وقوع زلزله اجتماعات محله‌محور بر پایه مشارکت شهروندان شکل می‌گرفت، الان افراد بیشتری زنده می‌ماندند.

اگر شهر بم با تمام زیرساخت‌هایش به درستی بازسازی شود، این بم با بم هشت سال قبل چه فرقی می‌کند؟
این یک واقعیت است که هیچ‌وقت شهر بم مانند قبل نخواهد شد و مردم حادثه‌ای که رخ داده را فراموش نمی‌کنند. در حال حاضر مردمانی که قبل از زلزله محروم بودند و در شرایط دشواری به سر می‌برند، توانسته‌اند مسکن امن‌تری داشته باشند هر چند هنوز بیکار هستند. خانم‌هایی که قبل از وقوع زلزله در موقعیت اجتماعی فرودستی بودند فرصت پیدا کرده‌اند با حضور سازمان‌های غیردولتی آموزش‌هایی ببینند و در حقیقت از خواسته‌های خود به شکل مناسبی دفاع کنند. برای کودکان بم که از حادثه نجات پیدا کردند فرصت‌های آموزش و شادی فراهم شده است. اما به لحاظ مدیریت بحران، استان کرمان از این حادثه به ویژه متکی بر اجتماعات محلی و مشارکت مردمی تردید دارم درسی آموخته باشند، زیرا مستنداتی در این زمینه وجود ندارد.

چه گروهی در شهر بم بعد از زلزله آسیب بیشتری دیده‌اند و تاکنون هم اثرات آن بر روی مردم باقی مانده است؟
مهم‌ترین رابطه اجتماعی در کشور ما روابط خویشاوندی است که در بم گسسته شده و بسیاری از مردم نزدیکان خود را از دست داده‌اند. در شهر بم؛ کودکان قشر آسیب‌دیده شهر بم هستند، به ویژه کودکانی که والدین خود را از دست داده‌اند و به اشکال گوناگون تحت فشار قرار گرفته‌اند و احتمالا تا آخر عمر هم این فشار را احساس خواهند کرد. کودکانی هستند که والدین آنها قبل از زلزله از لحاظ معیشتی و دارایی در وضعیت مناسبی به سر نمی‌بردند و بر طبق قانون بایستی والدین آنها زمینی داشتند تا خانه‌‌ای به آنها تعلق می‌گرفت هرچند حمایت خویشاوندان وجود دارد، اما آسیب‌دیده‌ترین اقشار در بم کودکان هستند. گروه دوم افرادی هستند که بعد از زلزله دچار معلولیت شده‌اند و آمار آنها بیش از 250 نفر است اینکه چقدر مورد حمایت قرار گرفته‌اند و به آنها رسیدگی شده، مهم است. گروه سوم زنان سرپرست خانواری که همسران خود را از دست داده‌اند و مسئولیت نگهداری فرزندان خود را دارند و مشخص نیست چقدر از کمک‌های لازم برخوردار شده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha