شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۹
سلامت نیوز: در دهه هفتاد عده‌ای از کارشناسان دهه هشتاد را دهه آسیب‌های اجتماعی عنوان کرده بودند، اما به نظر می‌رسد در دهه هشتاد آمار رفتارهای نابهنجار بسیار بیشتر از حد انتظار بوده است به‌طوری که پیش‌بینی می‌شود دهه نود، ما شاهد موج جدیدی از گسترش نابهنجاری‌ها و رفتارهای خشونت‌آمیز در کشور باشیم.

در قرن بیست‌ویکم بشر توانست پیشرفت و توسعه متفاوتی را نسبت به قرون قبلی تجربه نماید. پیشرفتی که با انقلاب اطلاعات و انقلاب ژنتیک به اوج خود رسیده است. اما در همین دنیای اطلاعاتی علی‌رغم قرار گرفتن در قله‌های پیشرفت و ترقی انسان بیشتر از هر زمان دیگری خشونت، قتل و خونریزی را تجربه می‌کند. برای اثبات این موضوع کافیست به صفحات حوادث روزنامه‌ها رجوع کنید، آنچه می‌بینید باورکردنی نخواهد بود چرا که تعداد زیادی جرایم، خشونت‌های خانوادگی، قتل و رفتارهای نابهنجار به چشم می‌خورد. هر چند که روند رشد رفتارهای خشونت‌آمیز در سطح جهانی قابل مشاهده است و در سطح همه کشورها دیده می‌شود، اما کشورهای در حال رشد و کمتر توسعه‌یافته مثل ایران بیشتر در فضای آسیب بلایای ناشی از گسترش خشونت و قتل قرار دارند. البته هرچند در خصوص ایران در دهه هفتاد عده‌ای از کارشناسان دهه هشتاد را دهه آسیب‌های اجتماعی عنوان کرده بودند، اما به نظر می‌رسد در دهه هشتاد از آن چه که انتظار آن را می‌کشیدیم، آمار رفتارهای نابهنجار بسیار فزونی یافته است به‌طوری که پیش‌بینی می‌شود دهه نود، ما شاهد موج جدیدی از گسترش نابهنجاری‌ها و رفتارهای خشونت‌آمیز در کشور باشیم. اما اینکه خشونت چگونه شکل می‌گیرد و عوامل پدید آمدن آن چیست، سوالی است که می‌توان از زوایای گوناگون آن را بررسی کرد و به آن پاسخ داد.


به طور کلی می‌توان دلایل رشد خشونت در کشور را در چند عامل اصلی طبقه‌بندی کرد:‌
الف: مشکلات و تنگناهای اقتصادی: به طور کلی در کشورهایی که رفاه اقتصادی در سطح بالایی وجود دارد و به تعبیری توسعه‌یافته تلقی می‌شوند آمار رشد جرایم در سطح پایین‌تری دیده می‌شود اما بالعکس در کشورهایی که توسعه اقتصادی روند کندی دارد، وقتی که سطح اقتصادی خانواده‌ها نسبت به هزینه‌ها دچار کاستی می‌شود و همچنین در جامعه‌ای که اشتغال سالم یا زمینه‌های ایجاد شغل برای شهروندان فراهم نمی‌شود امکان وقوع و بروز رفتارهای نابهنجار بیشتر می‌شود. ناگفته نماند که تضعیف طبقه متوسط و فشار فزاینده بر طبقات و اقشار آسیب‌پذیر می‌تواند عامل اساسی گسترش رفتارهای نابهنجار و خشونت‌آمیز باشد.

ب: تعصبات و سنگ‌فکری‌ها:‌ عامل دیگری که باعث رشد پرخاشگری، خشونت و بروز رفتارهای نابهنجار می‌شود این است که در جامعه‌ای که تفکرات کلیشه‌ای مبتنی بر احساس نابارور و ارزش‌های ناسالم وجود دارد و تقویت می‌شود، این مسئله می‌تواند عامل بروز معضلات و رفتارهای نابهنجار گردد. در واقع اگر در فرهنگ و ارزش‌های یک جامعه تعصب بر خردورزی غلبه داشته باشد آن جامعه یقیناً در مقابل پذیرش رفتارهای سالم مقاومت می‌کند. به طور کلی هر نوع کنشی که مبتنی بر رفتارهای کورکورانه، بی‌خردی یا تجربه‌های غلط گذشتگان است، می‌تواند عامل رشد تعصبات یا سنگ‌فکری‌ها باشد. فرد متعصب همیشه خود را بر حق می‌داند و در برابر انتقاد یا نظریات دیگران مقاومت نشان می‌دهد. در واقع در جامعه‌ای که تعصب در عقاید وجود دارد، افراد بدون اطلاعات کافی در مورد یک موضوع قضاوت و یا جانبداری می‌کنند.
لذا اگر افراد بر روی تفکرهای نابارور تعصب داشته باشند مثلاً اینکه ازدواج دخترعمو و پسرعمو در آسمان‌ها ثبت شده که امروز دیگر محلی از اعراب ندارد، می‌تواند عامل بروز رفتارهای نابهنجار باشد و ما همچنان شاهد آن خواهیم بود. با توجه به اینکه تأکید می‌شود در ازدواج به جوانان و به عقاید و سلیقه آنان توجه کنیم در برخی از اقوام بر روی ازدواج‌های فامیلی تأکید شده که بعضاً کار به رفتارهای خشونت‌آمیز می‌کشد. نتیجتاً اینکه تعصب می‌تواند یک احساس نابارور را در جامعه گسترش داده و زمینه را برای رشد پرخاشگری یا خشونت و بداخلاقی فراهم سازد.

ج:‌ تربیت خانوادگی: بسیاری از جامعه‌شناسان بر این باورند که خشونت امری آموختنی و مبتنی بر تجربه و مشاهده است. نوربرت الیاس معتقد است که خشونت پدیده‌ای است که در فرآیند اجتماعی شدن آموخته می‌شود. لذا بر اساس این نظریه محیط خانواده، مدرسه و تمام مکان‌های عمومی می‌تواند عامل و منشاء یادگیری رفتارهای خشونت‌آمیز باشد. کودکی که در خانه رفتار نابهنجار پدر علیه مادر خود را می‌بیند این رفتار را می‌آموزد و فکر می‌کند که برای رسیدن به خواسته‌های خود در آینده می‌تواند از خشونت و رفتارهای ناسالم استفاده کند. لذا با توجه به اینکه در سال‌های اخیر کمتر به تأثیر عطوفت و مهربانی در خانواده توجه شده، گاهی یک دعوای ساده زن و شوهری جوان به نزاع و جنگی خانمان@سوز مبدل می‌شود. در واقع ریشه بسیاری از خشونت‌های خانوادگی در این معضل ریشه دارد که ما در فضا و فرهنگ پدرسالاری تربیت می‌شویم و آموزش می‌بینیم.


د:‌ رسانه‌های گروهی:‌ با توجه به اینکه عصر اطلاعات، تلویزیون، اینترنت و موبایل است به نظر می‌رسد که همه این پدیده‌ها در رشد و گسترش خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه در رفتارهای شهروندان یک جامعه نقش دارد. از طرف دیگر وجود بازی‌های کامپیوتری که دعوا، پرخاشگری، نزاع و مبارزه را تبلیغ می‌کنند، می‌تواند یک عامل مؤثر در بروز رفتارهای خشونت‌آمیز باشد.

ر: وجود اختلالات روانی: با توجه به اینکه در جوامع بشری در عصر مدرنیسم مشکلات و معضلات بیشتر شده و هر فرد در روز با مسائل و دغدغه‌های مختلفی دست و پنجه نرم می‌کند احتمال بروز اختلالات روحی و روانی در افراد بیشتر شده لذا تأکید می‌شود برای جلوگیری از بحران‌های روحی هر فرد هر شش ماه یکبار به یک دکتر روانشناس مراجعه کرده و مسائل و مشکلات خود را مطرح نماید. چرا که اختلال‌های روحی در صورت عدم توجه می‌تواند به رفتارهای نابهنجار، عقده‌های روانی و بروز رفتارهای خشن در افراد منجر گردد. لذا با توجه به اینکه در ایران فرهنگ رجوع به دکتر روانشناس کمتر تقویت شده است و مردم مراجعه به روانشناس را مساوی با دیوانگی می‌دانند، این دیدگاه باعث می‌شود که هر روز شاهد بروز افرادی با شخصیت‌های نابهنجار در جامعه باشیم که یکی از عوامل اصلی بروز خشونت است.


هـ: قدرت‌طلبی: یکی از ویژگی های هر انسانی پیدا کردن شرایطی است که بتواند اعمال قدرت نموده و سایرین را کنترل نماید. هرچند افرادی چون فوکو معتقدند که قدرت را باید به شیوه‌های متفاوتی تجربه کرد و هر فرد می‌تواند از مزایای قدرت مشروع برخوردار باشد، اما طبیعتاً اگر شهروندان یک جامعه مرتباً در موقعیت‌های فرودستی قرار بگیرند امکان بروز رفتارهای خشن در آنها بیشتر می‌شود. مثلاً فردی که در محل کار فرودست است و در خانه توسط همسرش تحقیر می‌شود و در فامیل مورد تمسخر قرار می‌گیرد احتمالاً در موقعیت مقتضی رفتار خشونت‌آمیز بروز خواهد داد.

ط: افت سرمایه اجتماعی: سرمایه اجتماعی یعنی وجود شبکه‌های اجتماعی که مردم از طریق آن با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با همکاری یکدیگر کارهای مختلفی را به سرانجام می‌رسانند. سرمایه اجتماعی شبکه‌ای درهم‌تنیده از هنجارها، ارزش‌ها و ادراک‌های مشترک موجود در یک جامعه است که همکاری و تعامل بین افراد را تسهیل می‌کند. حال اگر این شبکه دچار افت یا کاهش در بازتولید گردد، می‌تواند عامل بروز رفتارهای نابهنجار و انحرافات اجتماعی گردد. در سال‌های اخیر در ایران سرمایه اجتماعی افت فراوانی کرده و همین عامل باعث بروز رفتارهای نابهنجار شده است.


در هر حال اگر بخواهیم عوامل بروز و گسترش خشونت را لیست نمائیم، می‌توان این عوامل را در آیتم‌ها و مصادیق متعدد دیگری نیز بررسی نمود. اما برای آنکه بتوانیم خشونت را در جامعه کنترل کنیم باید به راهکارهای زیر توجه ویژه‌ای نمائیم:

1- باید در نظام آموزش و پرورش به رفتارهای بهنجار و رشد انسان‌های سالم توجه شود و از تمام امکانات استفاده کرده تا کودکان و نوجوانان به جای خشونت به رفتارهای انسانی و عطوفت‌آمیز روی آورند.

2- خشونت یک پدیده اجتماعی است، لذا باید تمام عواملی که باعث گسترش خشونت در جامعه می‌شود را کنترل نمود. مثلاً می‌توان برای آن‌هایی که می‌خواهند ازدواج کنند فیلم‌های آموزشی مبتنی بر رفتارهای عاشقانه تدوین نمود و در اختیار جوانان قرار داد و یا در مدارس و دانشگاه‌ها به بچه‌ها آموزش ارتباط انسانی و روش‌های برقراری ارتباطات مهربانانه را آموزش داد.

3- توجه به فرهنگ احترام و گسترش این فرهنگ در سطح کلان در جامعه و مقابله با بازتولید فرهنگ خشونت‌گرایی نقش پررنگی در مقابله با این پدیده خواهد داشت.

4- بالا بردن سطح آگاهی اقشار مختلف جامعه با تهیه فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی که در آن‌ها رواداری، صبوری و روش‌های برخورد مناسب و دیدگاه‌های مختلف آموزش و تأکید شود.

5- برگزاری سمینارها و انتشارات مقالات توسط محققان اجتماعی که راهکارهای مقابله با خشونت را در تحقیقاتشان پیاده و نشان دهند.

6- توجه به برابری روابط و اینکه هر فرد اعم از زن، مرد یا کودک می‌تواند در خانواده، مدرسه، دانشگاه، محل کار و .... حرف خود را بزند بدون آنکه به دیگران آسیبی وارد نماید.

7- دولت در سطح قانون‌گذاری می‌تواند با تصویب قوانینی که مبتنی بر عدالت بیشتر میان زن و مرد است از ایجاد یا گسترش خشونت در جامعه جلوگیری به عمل آورد.

منبع: پایگاه خبری قانون

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha