داستان طلاقهایی كه ظرف یك هفته یا یك شب رخ میدهد، قصه زنان و مردانی است كه یاد نگرفتهاند با هم صحبت كنند و دلخوریهای كوچكشان را در همان زمان حل كنند.
از یكی از آنها پرسیدم: «دوست داری برای عروسیات چه هدیهای دریافت كنی؟» گفت: «چیزی كه میخواهم را نمیتوانی بیابی، كاش میتوانستی اكسیری جادویی و امیدآفرین برایم بیاوری كه تا ابد من و همسرم را خوشبخت كند.» او به خنده و شوخی گفت اما حرفش مرا به فكر فرو برد. آیا چنین اكسیری وجود دارد كه بتواند همه دغدغههای زندگی واقعی اعم از مشكلهای معیشتی، بیكاری، ترس از آینده، بیماری و... را در خود حل كند؟ در جستجوی یافتن آن به هر جا سر زدم، عاقبت جوینده یابنده است. به نظرم این سه توصیه كارشناسان سلامت مواد اولیه برای ساخت اكسیر موردنظر ماست؛ اكسیری جادویی كه شاید تهیهاش دشوار باشد اما ناممكن نیست. این هدیه را تقدیم میكنم به همه افرادی كه برای خوشبختشدن تلاش میكنند.
نگاه اول
دکتر بدری السادات بهرامی/ مشاور خانواده و مدرس دانشگاه
نگذارید دلخوری های کوچکتان بزرگ شوند
وقتی دو نفر وارد یك رابطه میشوند حال آن رابطه هر ماهیتی كه داشته باشد (همكار، همسر، دوست و...) برای اینكه بتوانند آن رابطه را حفظ كنند، نیاز دارند آن را مانند یك گل كوچك و ناتوان تصور و از آن خوب مراقبت كنند تا بزرگ شود و جان بگیرد. برای تداوم رابطهها تا ابد نیاز داریم مراقبشان باشیم اما همیشه شروع هر كاری سختتر است. آن گل ناتوان و ضعیف شاید با هر تلنگری بشكند درست مانند نوزادی كه به توجه و حمایت فوقالعادهای نیاز دارد. حالا چطور میتوانیم مراقب این رابطه باشیم؟ اول از همه نباید از یاد ببریم ما دو آدم هستیم با دو شخصیت متفاوت، با عقاید و رفتارهایی خاص كه شاید به نظر خودمان بهترین باشند اما میتوانند در تقابل با دیگری مورد انتقاد قرار بگیرند و باید آماده باشیم این انتقاد را بپذیریم و یكدیگر را همانطور كه هستیم دوست بداریم و بپذیریم. نباید یادمان برود ما انسانهایی هستیم با ظرفیت محدود. علم روانشناسی میگوید همه ما یك ظرف درونی داریم كه به رسیدگی نیاز دارد و هرازگاهی باید آن را بررسی كنیم و محتویات به درد نخورش را دور بریزیم وگرنه لبریز میشود و روی افكار و رفتار ما تاثیر سوء میگذارد.
اگر همه این موارد را كه برای شناخت خود لازم داریم، رعایت كنیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم رابطهای خوب و پایدار در دوستیها و در زندگی مشتركمان داشته باشیم. متاسفانه بیشتر آقایان به دلیل آنچه، خودشان شخصیت و منش مردانه مینامند و شاید هم در خانواده آنها را با این شیوه تربیت كردهاند، عادت ندارند اگر از چیزی دلخور میشوند، بیان كنند. فكر میكنند این رفتار بچگانه یا شاید زنانه است. این عادت بد باعث میشود دلخوریها و گلههای كوچك و بزرگ در دلشان بماند و به مرور زمان بیشتر و بیشتر و از ظرفیت تحمل آنها خارج شود. این قضیه تا جایی پیش میرود كه ظرف تحمل آنها گاهی با یك تلنگر، با یك نگاه یا سخن درشت لبریز میشود. آن وقت است كه چون آتشفشانی خفته سرباز میزند و بر سر یك مساله كوچك، بحرانی عظیم درست میشود. شاید این موضوع در نگاه اول غیرمنطقی به نظر برسد و شما آن مرد را بیمار و بدخلق بنامید، اما واقعیت این است كه آن سخن ساده حتی اگر به اندازه یك قطره هم باشد توانسته ظرف او را لبریز كند و تقصیر شما نیست، او باید به اوضاع روحی و درونی خود رسیدگی میكرده. داستان طلاقهایی كه ظرف یك هفته یا یك شب رخ میدهد، قصه همین زنان و مردانی است كه یاد نگرفتهاند با هم صحبت كنند و دلخوریهای كوچكشان را در همان زمان حل كنند. مردی كه 3 سال است هر روز صبح قبل از سركار رفتن همسر و كودكش را به خانه مادرزن میرساند و شب آنها را همراه یك قابلمه غذا برمیگرداند، مانند یك كوه آتشفشان وسط مطب ایستاده بود و فریاد میزد هر چه دارم میدهم و طلاقش میدهم. خسته شدم از این زندگی! او انرژی روانیاش را اینگونه تخلیه كرد و تصمیم تلخی گرفت.
از او میپرسم: «چرا در طول این همه وقت به همسرت نگفتی از این مدل زندگی خسته شدهای؟ چرا نگفتی بیا كارهای خانه و مراقبت از بچه را با هم تقسیم كنیم تا نیازی نباشد برای همه كارها سراغ مادرت بروی؟» وی پاسخ میدهد: «فكر میكردم این دوره تمام میشود. هر بار كه میخواستم موضوع را مطرح كنم در دل میگفتم ولش كن بگذار گله نكنم.» این آقا شاید به خیال خودش آن دلخوری را رها كرده و گفته ولش كن اما در واقعیت این اتفاق نیفتاده و این دلخوریها را درون خود جمع كرده و حالا منفجر شده است. این شیوه رفتاری فقط مختص مردان نیست. بعضی خانمها نیز چون بلد نیستند با شیوهای صحیح گله كنند و دلخوری خود را هرچند كوچك بیان كنند از گفتن آن صرفنظر میكنند. به این شیوه پس از چند سال زندگی مشترك زن ایرانی با غمی كهنه در دل، لب به گلایه میگشاید و میگوید قصد جدایی دارد چون هرگز در این سالها طعم خوشبختی را نچشیده است. او از گلههایی سخن میگوید كه به سالها قبل برمیگردد، شاید به زمان خرید عروسی، هفته اول ازدواج، زمان تولد اولین فرزندش و هزار موقعیت دیگر .آدم باورش نمیشود او این همه دلخوری را این همه سال دنبال خود كشیده است. هیچكس محكوم نیست غم و اندوه ناشی از دلخوریهای مختلف را در خود نگه دارد. كافی است مهارت لازم را یاد بگیرید.
الفبای بیان دلخوریهای كوچك ساده است، کافیست موقعیت و زمان درست را بشناسید. همسر شما كاری كرده یا حرفی زده كه باعث دلخوریتان شده اما ممكن است امروز حال او به دلیل مشكل كاری یا شرایط جسمی مناسب نباشد پس وقت خوبی برای بیان دلخوری امروز نیست. اگر كسی به غیر از شما دو نفر حضور دارد هم نباید در مورد موضوع دلخوری صحبت كنید حتی موقعیت و حالت شما موقع گله?کردن مهم است. اگر او نشسته، شما در مقابلش نایستید. بروید كنار او بنشینید. به لحن صدایتان توجه كنید تا گله شما سازنده باشد. واژههایی كه استفاده میكنید باید سرشار از آرامش و صمیمیت باشند. الفاظ محبتآمیز استفاده كنید: «عزیزم دیشب با حرفی كه در حضور مادرت زدی ناراحتم كردی، میدونم دوستم داری و قصدی نداشتی اما میخواستم این دلخوری كوچك را بگم تا رعایتش كنی!»
اگر آنقدر كمرو و خجالتی هستید كه نمیتوانید این جملات را بگویید اس.ام.اس بزنید یا یادداشت یا كارتی زیبا درست كنید و گله خود را با همین شیوه محبتآمیز بنویسید: «عزیزم! توقع اینكه ازت بخوام در حضور بقیه صمیمانهتر با من حرف بزنی، زیاد نیست چون تو قبلا ثابت كردی بلدی این حس خوب را به من بدهی!»
نترسید از اینكه شاید حرفتان باعث دلخوری جدیدی شود. اگر امكان دارد همسر شما حتی با این شیوه كلامی مناسب دلخور شود، خیلی بهتر از این است كه حس كند شما صداقت ندارید و با حفظ ظاهر با او زندگی میكنید و تصویر شما در ذهن او خراب شود. یادتان نرود این دلخوریها بین شما فاصله میاندازد و مانند موریانه رابطهتان را میخورد.
نگاه دوم
دكتر سیدحسن علمالهدایی / عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
... و گفتن کی بود مثل شنفتن؟
آیا شنونده خوبی هستید و در گفتوگو با دیگران با دقت به سخنان آنها گوش میدهید؟ آستانه تحمل شنوایی شما در گوشسپردن به گفتههای اطرافیان چنددقیقه یا حتی چندثانیه است؟ آیا دقت كردهاید كه بین گوشدادن و شنیدن تفاوت زیادی وجود دارد؟
میدانید كه بدون گوشدادن دقیق به دیگران، ارتباط موثر و مثبت با آنها برقرار نمیشود و بسیاری از مشكلهای فردی، بدگمانی و جدالهای خانوادگی بهدلیل بیاعتنایی و نشنیدن پیام افراد بهوسیله یكدیگر به وجود میآید؟
بیشتر مردم فكر میكنند شنوندگان خوبی هستند در حالی كه واقعیت چیز دیگری است. تحقیقات نشان میدهد ما معمولا از مهارتهای لازم در عرصه شنونده خوببودن برخوردار نیستیم. حتما در شكایتهای خانوادگی میان همسران با عبارتهایی مانند: «تو حتی یك كلمه از حرفم را نشنیدی، تو اصلا گوش نمیدهی، حرفهایم برای تو بیارزش است و...» زیاد برخورد كردهاید؛ سخنانی كه میتواند زمینهساز بسیاری از كشمكشهای خانوادگی شود!
حتما میپرسید گوشدادن موثر چگونه گوشدادنی است و چه تفاوتهایی با شنیدن معمولی دارد؟ گوشدادن موثر یك فرایند و عمل فعال است، در حالی كه شنیدن عملی انفعالی، غیردقیق و كماثر است. گوشدادن موثر به دیگران، درك درست پیام آنها و واكنش مناسب به آن، مهمترین گام برای ایجاد تفاهم و همدلی است. محققان، گوشدادن موثر را گوشدادن همدلانه میدانند كه شنونده را قادر میكند پیام موجود در سخنان دیگران را درك كند و جوابهای منطقی و زیبا ارائه دهد. حتما تاكنون احساس مثبتی را پس از گفتوگو با برخی افراد تجربه كردهاید. احساسی كه به شما آرامش و امیدواری داده است. ممكن است دیگران هم از گفتوگو با شما همین حس را پیدا كنند. اینجاست كه نوعی ارتباط سازنده و مفید اتفاق میافتد.
تلاش برای پیشرفت در گوشدادن همدلانه میتواند از ما انسانی بسازد كه در روابط خانوادگی و اجتماعی خود موفقتر عمل كنیم و از احترام و مقبولیت بالاتری برخوردار شویم. صاحبنظران بر این باورند كه گوشدادن همدلانه مهارتی آموختنی و قابل یادگیری است كه باوجود نقش اساسی آن در ایجاد و تقویت روابط مثبت خانوادگی و اجتماعی، كمتر موردتوجه قرار میگیرد. ما ساعتها صرف یادگیری مهارتهایی مانند خواندن، نوشتن و سخنگفتن در خانه و مدرسه میكنیم، اما كمتر یاد میگیریم كه چگونه به دیگران گوش بسپاریم و افكار و عواطفشان را دریابیم.
در اوج یك كشمكش جدی و هنگامی كه دوطرف درگیری در اوج بروز هیجانهای منفی قرار گرفتهاند باز هم ممكن است با وجود خشم و عصبانیت به سخنان طرف مقابل توجه كنند و واكنش مناسبی از خود نشان دهند. حتی در بدترین موقعیت، دو همسر میتوانند شنیدههای خود را آگاهانه و منصفانه ویرایش یا به عبارت دیگر، بخشهای منفی و اهانتآمیز گفتوگو را كمرنگ ببینند تا بتوانند پیام اصلی و احتمالا بر حق طرف مقابل را به درستی بشنوند و پاسخ دهند. گوشدادن همدلانه میان همسران باعث میشود زن یا مرد احساس كند، همسرش او را درك میكند و آمادگی هماهنگی عاطفی بیشتری با او دارد. به این ترتیب شكایتهای عادی كمتر به نزاع و خشونتهای خانوادگی تبدیل میشود.
نگاه سوم
دکتر پرویز رزاقی/روانشناس و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی
بهترین راه گلایه کردن
گلایه کردن خواسته یا ناخواسته در بیشتر موارد باعث موضعگیری فردی که از او گلایه میکنیم، میشود و معمولا او را به سمت بازداری از اصلاح رفتار سوق میدهد، بنابراین همواره اولین توصیه ما برای شیوه صحیح گلایهکردن، «گلایهنکردن» و جایگزینی راهکارهای مناسبتر به جای آن است. اما اگر این اصل را در نظر نگیریم باید گفت که گلایهکردن صحیح نیز میتواند اصول و قواعد خاصی مربوط به خود داشته باشد. پیش از پرداختن به اصول یک گلایه با قاعده باید فرد گلایهکننده هدف خود را از این کار بداند. گلایهکردن زمانی میتواند توجیه منطقی داشته باشد که مقصود گلایهکننده از آن دستیابی به الگوهای سالمزیستن باشد. هدف از گلایهکردن اصلاح رفتار و بهبود شرایط برای ایجاد یک رابطه منطقی بین افراد است وگرنه اگر مثلا بین همسران این گلایهمندی از هم رخ دهد و هدف آن به جای آنکه اصلاح رفتار نسبت به یکدیگر باشد، تنبیه، تحقیر یا اهانت باشد نهتنها اتفاق مثبتی در آن رابطه نمیافتد بلکه به احتمال فراوان مشکل را حادتر از گذشته نیز خواهد کرد.
شیوههای گلایهکردن
اگر گلایه با شیوهای درست و منطقی مطرح شود در طولانیمدت میتواند اثر اصلاحی داشته باشد یعنی حتی اگر فرد گلایهشونده در آن زمان، گلایههایی را که نسبت به او مطرح شده، نپذیرد ولی در تنهایی به آن فکر میکند و به اصلاح رفتار خود میاندیشد. بهکارگیری شیوه مناسب برای گلایهکردن، احتمال مقاومت فرد را کمتر و میزان پذیرش را در او بیشتر میکند، فردی که میخواهد گلایه کند باید به چند نکته مهم توجه کند:
1 لحن مناسب: گلایه همواره باید با لحن آرام و مناسب به گلایهشونده منتقل شود تا او را دچار موضعگیری در برابر گوینده نکند.
2 شیوه بیان: شنونده نباید تصور بدی نسبت به گوینده و گلایه انجامشده پیدا کند و شیوه بیان مطلب باید به نحوی باشد که او دچار تصور تحقیرشدن و مورد اهانت قرار گرفتن نشود. انتخاب جملات در این موضوع نقش مهمی دارند. جملاتی مثل «صلاح میدونی که...» یا «بهتر نیست این کار رو...» و عباراتی مانند اینها میتوانند حس بهتری را در شنونده ایجاد کنند و او را از نیت مثبت گوینده مطمئن کنند.
3 عدم دفاع از خود: بسیاری از افراد گلایه خود را به نحوی با طرف مقابل در میان میگذارند که گویا تلاش دارند خود را برتر از او بدانند. وقتی شنونده در طی صحبتها و گلایههای گوینده مدام حس کند که او میگوید «من خوبم و تو بدی»، نمیتواند ارتباط درستی با آن حرفها برقرار کند. گوینده نباید در کلام خود این نکته را القا کند که برتر از طرف مقابل است. بنابراین در این موارد نباید از عباراتی مانند «من همیشه این رفتار رو از تو دیدهام...» یا «تو همیشه این کار رو خراب میکنی...» و مانند آن استفاده کرد.
4 شخصیت دادن: وقتی در گلایهکردن از فرد مقابل به او شخصیت میدهیم، علاوه بر اینکه رفتار یا عمل اشتباه را به او گوشزد کردهایم، اشتباه او را حاصل بیدقتی دانستهایم و تصور جهل را در او ایجاد نکردهایم. در این حالت گلایهشونده نیز خود را در حل مشکل و یافتن راهکار صحیح دخیل میداند و در اصلاح خود فعالتر عمل خواهد کرد. عباراتی مانند «من انتظار بیشتری از تو دارم...»، «فکر میکنی راه دیگهای وجود نداشت؟!»، «این راه بهتر نبود؟!» و... میتواند به شنونده گلایه احساس مطلوبتری بدهد.
زمان مناسب کدام است؟
عدهای از مردم ترجیح میدهند با بروز هر مشکل و عدمکامیابی در رسیدن به هدفی یا مشاهده هر رفتار ناپسند از سوی فرد مقابل به سرعت موضوع را به او انتقال دهند و از او گلایه کنند اما در مقابل گروه دیگری نیز وجود دارند که تا حد امکان از بروز و مطرحکردن این موضوعها خودداری میکنند و تنها زمانی لب به گلایه میگشایند که حس کنند دیگر تحمل این موضوع را ندارند.
برای اینکه بدانیم کدام یک از این دو روش اصولیتر است، باید به یک اصل در علم روانشناسی اشاره کنیم که «اصل جلوگیری از ایجاد رفتار» نام دارد. درواقع این اصل بیان میکند که باید رفتار غلط یا عمل اشتباه در همان دفعات ابتدایی به فرد تذکر داده شود و نه پس از تجمع و تکرارهای درازمدت. گلایهکردن باید به شکل آرامآرام و تدریجی باشد زیرا در صورت تجمع و بروز ناگهانی دو ایراد عمده بر آن وارد خواهد بود؛ اول اینکه در صورت تکرار طولانیمدت رفتار اشتباه از سوی گلایهشونده، میزان ناکامی در فرد گلایهکننده بیشتر میشود و فراوانی این ناکامیها، ناخودآگاه رفتار گلایهکننده را تهاجمی و قدرت بیان مشکل را در گلایهکننده کم میکند. دومین ایراد بر این شکل از بروز گلایهها این است که در صورت تذکرندادن به موقع، طی زمان رفتار در گلایهشونده درونی میشود و توانایی او برای اصلاح و ایجاد تغییر کاهش مییابد.
منبع: هفته نامه سلامت
نظر شما