آیا برایتان پیش آمده که حرفی را هزار بار و به شکلهای مختلف بیان کردهاید اما هیچ گوش شنوایی از طرف فرزندتان به آن هزار حرف وجود نداشته است؟ گاهی فکر میکنید فرزندتان عمدا خودش را به اصطلاح «به کری زده» تا حرفی را که به نفعش نیست نشنود. شما در این شرایط هزار بار حرفی را تکرار میکنید.
فریاد میزنید، دیوانهوار خودتان را به در و دیوار میکوبید اما او خونسردانه به نشنیدن ادامه میدهد. باید بدانید که هیچ کدام از این رفتارها فایده ندارد. شاید چند راهحل سادهتر به شما کمک کند که بدون دیوانه شدن حرفتان را به فرزندتان بزنید.
مطمئن باشید کودک شما اصلا نمیخواهد حرص شما را دربیاورد (حتی اگر در این کارش موفق باشد). رفتار دیوانهکننده اخیرش بیشتر مربوط به حس استقلالی است که نسبت به شما دارد. کودکان هفت تا هشت ساله در حال تجربه حس کنترل روی زندگی خودشان هستند و بیشتر از گذشته به دنیای بیرون و چیزهایی که برایشان جذابیت دارد توجه میکنند؛ مثل مدرسه، دوستان، ورزش و ... این ناشنوایی خودخواسته روشی است برای اینکه میزان استقلال در حال رشدشان را بسنجند.
بهعلاوه، این حالت کودک نوعی واکنش به موقعیت جدیدی است که برایش پیش آمده؛ روشی برای برآمدن از پس فشارها و وظایفی که اخیرا به عهده او گذاشته شده است. فرزند شما در این سن به مدرسه میرود و مثل سابق نمیتواند تمام وقت بازی کند. او در مدرسه مجبور است از قوانین آنجا پیروی کند و تکالیفش را انجام دهد و همه این کارها برای او سخت است.
بنابراین وقتی به خانه برمیگردد در خانه احساس امنیت بیشتری میکند و میخواهد به نوعی خود را آرام کند. بیشتر اوقات روشی که او برای این کار انتخاب میکند نادیده گرفتن والدین است. با این حال شما میتوانید با او دوباره ارتباط برقرار کنید؛ بدون اینکه خونسردی خود را از دست بدهید یا بدون اینکه نیازی به بلندگو داشته باشید.
1کودک را با دید دیگری ببینید. فریاد زدن برای جلب توجه کودک اوضاع هیچ یک از شما دو تا را بهتر نخواهد کرد. در عوض کناری بایستید و به خود بگویید فرزند شما عمدا قصد بیاحترامی به شما را ندارد، اقتضای سنش همین است.
سپس روی روش بهتری کار کنید؛ مثلا اگر حواس کودک به تلویزیون یا بازی است مدام حرفتان را تکرار نکنید؛ به جای این کار میتوانید از او بپرسید که آیا لازم است یک بار دیگر خواستهتان را برایش تکرار کنید. این کار به فرزند شما کمک میکند کاری که باید انجام دهد بهتر در ذهنش بماند.
2 از اکو کردن صدایتان خودداری کنید. بارها و بارها صدا زدن کودک فقط سبب گلودرد شما میشود؛ مثلا به جای اینکه بینهایت دفعه بگویید «وسایلت رو از روی میز جمع کن، شام حاضره»، او را بنشانید و از او بخواهید یادش بماند که خواستهتان را فقط یک بار میگویید. اگر باز هم واکنشی نشان نداد باید منتظر پیامد کارش باشد؛ مثلا میتوانید او را از یکی از کارهای مورد علاقهاش محروم کنید. روش دیگر استفاده از یک تایمر است.
«من این تایمر رو برای سه دقیقه تنظیم میکنم، توی این فاصله تو باید تماشای تلویزیون رو متوقف و لباسهات رو جمع کنی.» برای اینکه این اخطار سه دقیقهای جدیتر گرفته شود بد نیست از یک جایزه هم استفاده کنید: «بعد از جمعکردن لباسها میتونی قبل از خواب یک ربع با کامپیوتر بازی کنی». اگر هنوز توجهی نمیکند احتمالا قدم بعدی حذف موقت تلویزیون است تا درباره تصحیح رفتارش کمی فکر کند.
3 درخواستهایتان را گزینش کنید. پیش از اینکه خودتان را درگیر کنید مطمئن شوید که خواسته شما واقعا مهم است؛ مثلا در مورد همان مثال میز شام، اگر به نظرتان آماده کردن میز، یک کار ضروری است روی آن تاکید کنید اما برای کارهایی که چندان هم مهم نیستند منتظر بمانید یا کودک را به حال خود رها کنید.
ذهن کودکان هفت، هشتساله آشفته است؛ بنابراین کارهای مهمی مثل تکالیف مدرسه و وظایف روزمره کودک در خانه را در اولویت قرار دهید و برای مسائل جزیی مثل جفت نکردن کفشها یا کاغذ شکلاتی که بیرون سطل زباله افتاده به کودک گیر ندهید. اگر کودک حس کند خواستهها واقعا مهم هستند احتمال اینکه به حرف شما گوش کند بیشتر میشود.
4 به افکار کودک اهمیت دهید. گاهی بچهها بیتوجهی میکنند چون به نظرشان هیچ کس به آنها اهمیت نمیدهد. بسیاری از والدین به قدری سر خودشان را شلوغ میکنند که اغلب متوجه نمیشوند خیلی از چیزهایی که برای آنها پیش پا افتاده است برای فرزندشان اهمیت زیادی دارد؛ مثلا شاید شخصیت رمان مورد علاقه کودکتان آخرین چیزی باشد که شما بخواهید در پایان یک روز خستهکننده دربارهاش حرف بزنید اما فرجام قهرمان داستان برای کودک شما حتی از تکالیف نیمهتمامش هم مهمتر است. وقتی کودک توجه شما را حس کرد و فهمید و با او با احترام برخورد شد، در این صورت او هم حرفهای شما راخواهد شنید.
5 حضور خود را پررنگ کنید. گاهی کودک کاملا در دنیای خودش غرق میشود؛ اگر دقت کنید متوجه میشوید که او در این حالت هیچ یک از حرفهای شما را نمیشنود. در چنین موقعیتی شاید فقط با یک ضربه ملایم رویشانه او یا قرار گرفتن بین کودک و چیزی که روی آن تمرکز کرده بتوانید او را به دنیای دور و برش برگردانید. استفاده کردن از عبارتهای طنزآمیز، حرفهای بی ربط یا عجیب و غریب و شوخیهای بامزه هم روش خوبی است برای اینکه ذهن فرزند شما از این همه درگیری رها شود.
منبع: همشهری تندرستی
نظر شما