چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲
کد خبر: 45033
سلامت نیوز: هر روز و هر شب صدای دعوا و مشاجره‌شان شنیده می‌شود؛ مرد با صدایی بلند فریاد می‌كشد، زن گریه می‌كند و از بدبختی‌هایش می‌گوید و كلماتی خشك و بی‌روح اما سخت و سنگین میانشان رد و بدل می‌شود. در این میان، دو چشم كوچك و معصوم شاهد بازی بی‌رحمانه این دو نفر است؛ دو نفری كه نام پدر و مادر را یدك می‌كشند اما ساده‌ترین نیاز فرزندشان را هم برآورده نمی‌كنند؛ همان‌ها كه یادشان رفته است كودك برای زندگی بیش از هر چیز به محیطی امن و آرام نیاز دارد و فراهم كردن چنین فضایی وظیفه آنهاست.

نباید فراموش كنیم بچه‌ها در هر سن و سالی روابط میان پدر و مادر را درك می‌كنند، از برخورد نادرست والدین ناراحت می‌شوند و به نوعی در برابر آن واكنش نشان می‌دهند؛ اما متاسفانه پدرها و مادرها گاه اصلا متوجه حس و نیاز فطری فرزندان نیستند و درك نمی‌كنند با چنین رفتاری چه‌صدمه‌ای به آنها و آینده‌شان می‌زنند.

دكتر پروین ناظمی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه با بیان این‌كه خانواده نخستین مكانی است كه كودكان احساس امنیت را در آن تجربه می‌كنند و می‌آموزند، به «جام‌جم» می‌گوید: اگر خانه به مكانی متشنج و ناآرام تبدیل شود، اگر رابطه عاطفی مناسبی میان اعضای خانواده برقرار نگردد یا این‌كه همیشه جر و بحث‌های طولانی مدت وجود داشته باشد تا آنجا كه گاهی به برخوردهای فیزیكی نیز منجر شود، مشخص است چه مشكلاتی برای كودكی كه در چنین خانواده‌ای زندگی می‌كند، ایجاد خواهد شد.

پدر و مادرها به‌طور معمول منكر برخورد اشتباه‌شان می‌شوند؛ آنها تصور می‌كنند هنگام مشاجره باید پاسخ سخن تند همسرشان را تندتر و خشن‌تر از او بدهند. در حالی كه مرد و زن هنگامی كه با هم ازدواج می‌كنند و مهم‌تر آن‌كه وقتی تصمیم می‌گیرند بچه‌دار شوند، باید آمادگی روانی لازم را برای این موارد داشته باشند.

دكتر ناظمی با اشاره به كسانی كه فقط برای حفظ زندگی، بچه‌دار می‌شوند و تصور می‌كنند این شیوه‌ای موثر برای تغییر رفتار همسرشان و بهبود شرایط خانه است، تاكید می‌كند: پدر و مادر باید بدانند با این كار، فقط فرزندشان را فدا می‌كنند. در حقیقت بزرگ‌ترین خیانت به بچه‌ها، هنگامی روی می‌دهد كه آنها وسیله‌ای برای ادامه زندگی والدین می‌شوند. نتیجه هم مشخص است؛ بچه‌هایی كه در چنین خانواده‌هایی بزرگ می‌شوند، همیشه نگران هستند و اضطراب را می‌توان در رفتارشان دید. آنها همیشه از شروع مجدد دعوای پدر و مادر وحشت و استرس دارند، از فكر این‌كه ممكن است آنها تركشان كنند، دچار اضطراب می‌شوند و در یك كلام باید گفت این بچه‌ها میان پدر و مادرشان گیر می‌افتند.

بچه‌ها در هر سنی متوجه برخورد پدر و مادر هستند

خیلی از پدر و مادرها تصور می‌كنند بچه‌ها تا وقتی كوچك هستند، متوجه رفتار آنها نمی‌شوند، به همین دلیل بدون هیچ ملاحظه‌ای در حضور آنها به مشاجره می پردازند. البته وقتی بچه‌ها بزرگ‌تر هم می‌شوند، اغلب والدین انتظار دارند فرزندانشان، آنها را درك كنند و در برابر اختلافات آنها، رفتاری معقول و منطقی از خود نشان دهند و عجیب آن كه در نظر آنها رفتار منطقی نیز همان است كه به ذائقه پدر و مادر خوش بیاید.

كارشناسان باور دارند بچه‌هایی كه در چنین محیطی بزرگ می‌شوند، همواره سردرگم هستند و در برخورد با مسائل و مشكلات زندگی درمانده می‌شوند. البته یادمان باشد جر و بحث‌ و مشاجره‌های والدین بیش از همه در دوران كودكی بر فرزندان تاثیر می‌گذارد. روان‌شناسان می‌گویند ترس و وحشتی كه كودك از این رفتار احساس می‌كند، شاید هیچ‌گاه توسط پدر و مادر درك نشود.

به گفته كارشناسان، مشاجره و بحث‌های پدر و مادر در سنین نوزادی، كودكی و حتی در دوران بارداری روی فرزند تاثیر می‌گذارد. شاید در دوره نوزادی كودك متوجه برخی مسائل نشود ولی بعداز 2 سالگی فقط حضور فیزیكی والدین برایش مهم نیست و نگاه پدر و مادر، رابطه‌ای كه میان آنها برقرار است و محبتی كه نسبت به هم و فرزند ابراز می‌كنند روی بچه‌ها اثری مستقیم و جدی دارد.

از سوی دیگر، والدین باید بدانند مشاجرات آنها، ذهنیت فرزندان را نسبت به زندگی زناشویی‌ كه در آینده خواهند داشت تغییر می‌دهد كه این یكی از اثرات بلند مدت محیط متشنج خانواده است. باید به یاد داشته باشیم بچه، هم پدرش را دوست دارد و هم مادر را، اما وقتی در میدان جنگ و دعوای آنها قرار می‌گیرد، خودش را بی‌پناه حس می‌كند و دچار اضطراب و نگرانی می‌شود. این مسائل در آینده می‌تواند به صورت مشكلاتی جدی در زندگی كودك نمایان شود؛ یكی از بدیهی‌ترین این مسائل، افسردگی و انزوای اوست.

روان‌شناسان تاكید می‌كنند پدران و مادران فهمیده هیچ‌گاه در مشاجرات خانوادگی، كودكان خود را به داوری نمی‌خوانند زیرا بچه‌ها از روش والدین پیروی می‌كنند و ابتدا با پدر و مادر و خواهر و برادر و در آینده با همسر خود به مشاجره خواهند پرداخت.

از سوی دیگر، همه ما باید به یاد داشته باشیم كودكان حواس جمعی دارند و احساساتشان چنان قوی است كه برخوردها و رفتارهای پدر و مادر را بخوبی درك می‌كنند؛ آنها بحث‌ها را می‌شنوند، نگران می‌شوند و از خود می‌پرسند این دفعه قرار است كدام طرف را از دست بدهند؟ چنین حسی باعث می‌شود كودك همیشه نگران آینده مبهم خود باشد؛ آینده‌ای كه خود كمتر نقشی در چگونگی آن ایفا می‌كند.

امنیت و آرامش یا طلاق عاطفی؟!

خیلی از پدر و مادرها ادعا می‌كنند خانه و خانواده‌ای امن و آرام دارند كه فرزندانشان راحت و بی‌دردسر در آن زندگی می‌كنند. اما این امنیت و آرامش چطور تعریف می‌شود؟ چه چیزی ملاك داشتن خانواده‌ای موفق است؟

كارشناسان و جامعه‌شناسان از طلاق به عنوان یكی از آسیب‌های اجتماعی یاد می‌كنند ولی طلاق تنها به معنای جدایی قانونی زن و مرد نیست.

طلاق عاطفی یكی از انواع طلاق است كه در آن زن و مرد تعامل خوشایندی با هم ندارند. متاسفانه خیلی از پدر و مادرها تصور می‌كنند اگر كاری به كار هم نداشته باشند و هر یك در دنیای خودشان زندگی كنند، فرزندشان هم هیچ آسیبی نمی‌بیند و در آرامش مطلق رشد می‌كند!!

نكته: همسرانی كه برای بهبود روابط‌شان صاحب فرزند می‌شوند، فقط كودكان را فدا می‌كنند و این بزرگ‌ترین خیانت به كودكانی است كه به وسیله‌ای برای ادامه زندگی والدین تبدیل می‌شوند.

دكتر ناظمی درباره زوج‌هایی كه از لحاظ عاطفی طلاق گرفته‌اند و هر یك زندگی خود را جداگانه دنبال می‌كنند، می‌گوید: پدران و مادرانی كه چنین برخوردی با یكدیگر دارند، ممكن است تصور كنند هیچ مشكلی برای فرزندانشان ایجاد نمی‌شود. در حالی كه این مسائل در زندگی آینده بچه‌ها به صورت‌های گوناگون خودش را نشان می‌دهد؛ ساده‌ترین شكل نمایان شدن عواقب این گونه رفتار پدر و مادر آن است كه بچه‌ها دیگر تعلق خاطری به خانواده ندارند، چرا كه نخستین نیاز روانی انسان، داشتن امنیت است و هر جا كه در آن احساس امنیت نكند، او را از خود می‌راند؛ برعكس هر زمان كه امنیت تامین شود، دوست داشتن هم شروع می‌شود.

بنابراین وقتی احساس امنیت در خانواده وجود نداشته باشد، تعلق خاطری هم به وجود نمی‌آید؛ این حس تا جایی پیش می‌رود كه ما نوجوانانی را می‌بینیم كه براحتی بیان می‌كنند پدر و مادرشان را دوست ندارند و فقط از نظر مالی به آنها نیاز دارند. در چنین شرایطی، پدر و مادر برای فرار از محیط سرد و بی روح زندگی، خودشان را با كار مشغول می‌كنند، بدون توجه به این موضوع كه بچه‌هایی كه در این گونه خانواده‌ها بزرگ می‌شوند، نمی‌دانند نیاز عاطفی‌شان را با چه كسی در میان بگذارند و چه كسی باید چنین نیازی را تامین كند؟

معمولا‌ مرد و زن فكر می‌كنند اگر كاری به كار همسرشان نداشته باشند و با هم بحث نكنند، به فرزندشان كمك كرده و محیطی آرام برایش فراهم می‌كنند؛ اما روان‌شناسان این نظریه را اشتباه می‌دانند و می‌گویند لازم است پدر و مادر در حضور بچه‌ها، درباره نظرات متفاوت و حتی مخالفشان صحبت كنند اما باید بدانند چگونه با هم تعامل داشته باشند و به نتیجه مطلوب برسند تا كودك حس نكند در محیطی ناامن قرار گرفته است. آنها باید بدانند چگونه و به چه ترتیب بحث و احساسات خود را كنترل كنند.

اگر والدین این رفتار را بیاموزند و به آن عمل كنند، كودك نیز احساس می‌كند پدر و مادرش به یكدیگر احترام می‌گذارند و درك می‌كند بعد از این صحبت‌ها، دوباره جو آرامی در خانه برقرار می‌شود. به همین دلیل چنین بچه‌هایی از صحبت و حتی بحث‌های جدی والدین‌شان ترسی ندارند و در زندگی آینده نیز دچار مشكلات كمتری می شوند.

بچه‌ها به شما احتیاج دارند


متاسفانه پدر و مادرها اغلب چنان درگیر كار و مسائل شغلی‌شان می‌شوند كه فراموش می‌كنند فرزندانشان به آنها نیاز دارند. دكتر ناظمی تاكید می‌كند خوب است پدر و مادر چند دقیقه‌ای در روز را فقط به این مهم اختصاص دهند كه با بچه‌ها و در كنار هم باشند. همه ما باید عادت كنیم كنار هم باشیم و این كنار هم بودن را به معنای واقعی حس كنیم.

در این صورت است كه می‌توان امیدوار بود وقتی كودك بزرگ می‌شود و نظری مخالف شما دارد، نگوید تحمل حضور شما را ندارد؛ بلكه با حوصله و متانت بتواند گفت‌وگو و ایده‌اش را بیان كند. بنابراین توصیه می‌شود قبل از ازدواج با در نظر گرفتن ملاك‌های اخلاقی، بلوغ فكری و بلوغ روانی درباره آمادگی طرف مقابل و نیز خودتان برای پدر یا مادر شدن هم فكر كنید، چون او در آینده باید نقش پدر یا مادر فرزند شما را ایفا كند.

پس از این مرحله هم باید اجازه دهید مدتی از ازدواج‌تان بگذرد تا زندگی‌تان امن شود، به این معنی كه با هم كنار آمده باشید نه این‌كه فقط دیگری را تحمل كنید. تنها در چنین زمان و فضای امنی است كه می‌توانید به بچه‌دار شدن فكر كنید.

پس از بچه‌دار شدن نیز همواره به یاد داشته باشید هرگاه با مشكلی مواجه شدید، هیچ وقت در حضور بچه‌ها با هم بحث و مشاجره نكنید؛ در این لحظات حداقل چیزی كه باید حواستان به آن باشد، شاهد ماجرا یعنی فرزندتان است؛ همیشه به این موضوع فكر كنید كه برخوردهای تند شما با همسرتان چه تاثیری بر او و آینده اش می‌گذارد.

علاوه بر این، فراموش نكنید باید در تربیت بچه، هماهنگ با هم اقدام كنید. به همین دلیل قبل از این‌كه كودك به دنیا بیاید، هدف‌ها و روش‌های تربیتی خود را با همسرتان در میان بگذارید، نظرات او را هم بپرسید و سعی كنید آنها را با یكدیگر هماهنگ كنید. این نخستین گام برای كمك به فرزندی است كه در آینده به دنیا خواهد آمد.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha