بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی، بداقبالترین گروه بیماران در ایران هستند. آنها، زندگی شان و لحظههای عمرشان تنها وابسته به یك تیغ جراحی است اما جامعه، حضورشان را و بیماری شان را باور نداشته و جدی نمیگیرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ چرا كه آنها در بطن روحشان خود را انسانی از جنسی دیگر میبینند كه قصور در این میان هم بر گردن یك نقص ژنتیكی بوده و بس. اما در ایران، باور غالب فرهنگی و اجتماعی، مخالف و منزجر از مداوای این بیماران است. نمونههای بیمارانی كه به سبب اعتراض به جنسیت خود و اقدام برای بهبود زندگی، از سوی خانواده رانده شده و كانون گرم خانه را به لقای جبران یك قصور ژنتیكی بخشیدهاند كم نیست و فراوانند امروز زنان و مردانی در گوشه و كنار این شهر و دیگر شهرهای كشور كه هویتی تازه را در شناسنامهیی نو، به دوش میكشند. در حالی كه ماهها و سالهاست كه خانواده وجود و حضور آنها را مهر «باطل شد» زده است. عمده مشكلی كه بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران را گرفتار میكند، تامین هزینه درمان و جراحی تغییر جنسیت است . هر چند كه برای این جراحی، هیچ رشته دانشگاهی وجود نداشته و جراحان عمومی در صورت تمایل، با گذراندن چند واحد تخصصی صاحب مهارت در این جراحی میشوند.
اما ظرافتهای این نوع جراحی كه هویت تتمه عمر یك انسان را در گروی خود دارد آنقدر پیچیده است كه تعداد علاقهمندان به فراگیری دانش آن، هم در ایران و سایر كشورها بسیار انگشتشمار بوده .علاوه بر آنكه به نظر میرسد، صرفا مهارت و تبحر، مجوز ورود جراح به اتاق عمل نباشد زیرا اگر نتواند این بیماران، درد آوار شده بر روحشان و این بیماری نادر را درك و باور كند، هیچ كدام از آن حجم مهارتی كه در دانشگاه آموخته به كار نخواهد آمد. به همین سبب است كه امروز در شهر تهران، كمتر از انگشتان دست هستند جراحانی كه این بیماران حاضرند هویت امروز خود را به لغزش تیغ جراحی آنها بسپارند. اما با این حال، این درك و باور هم قیمتی دارد. قیمتی كه پرداختش برای این بیماران كه عمدتا به سبب طرد شدن از خانه و خانواده، در فقر مطلق ایام میگذرانند، تقریبا به غیر ممكن میماند. هزینه جراحی بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی هیچ دخلی به قیمت دلار ، ارز و دولتهای بر سر كار ندارد هر چند كه با منش و تفكر اجتماعی متولیان بهداشت و درمان بسیار مرتبط است و به همین سبب بود كه در دولتهای هشتم و پیش از آن و در حالی كه روال صدور مجوز تغییر جنسیت از سال 1380 در سازمان پزشكی قانونی كشور جاری بود، كمترین حمایت مالی از این بیماران صورت نگرفت زیرا متولیان وقت بهداشت و درمان، قائل به اهمیت مداوای این بیماران نبوده و تعداد آنها را در حدی نمیدانستند كه نیازمند توجه باشند.
چنانكه وعده تشكیل كمیته ویژه در وزارت بهداشت در سال پایانی فعالیت دولت هشتم آنقدر به تعویق افتاد كه به فراموشی سپرده شد. در همان زمان حتی سازمانهای بیمهگر بر این باور بودند كه درمان این بیماران، جراحی زیبایی به شمار میآید. سالهای 84 و 85 و در زمانی كه هزینه عمل جراحی این بیماران، حدود 5 میلیون تومان برآورد میشد، سازمان بهزیستی كشور برای نخستینبار موفق شد اعتبار ویژه كمك به هزینه درمان آنها از دولت دریافت كند. 20 میلیون تومان برای كل بیماران در سراسر كشور. رقمی كه حتی با احتساب سختگیرانه تخصیص كمك 500 هزار تومانی برای هر بیمار، فقط قادر به حمایت از 40 نفر بود. فقدان حمایتهای اجتماعی از این بیماران هم در همان دوران در اوج خود بود و از آنجا كه فقر، هرگونه زهد و پاكدامنی را به سوی مخالف هدایت میكند بسیاری از این بیماران، در ورطه آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد و فحشا گرفتار شدند كه میتوانست جای خالی حمایتهای مالی و معنوی دولت و خانواده را به گونهیی متفاوت پر كند. سال 86 اما سرفصل «حمایت از افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی» در موافقتنامههای بودجهیی كشور گنجانده شد و به همین واسطه، 600 میلیون تومان اعتبار برای كمك به جراحی این بیماران در اختیار سازمان بهزیستی كشور قرار گرفت.
رییس وقت سازمان بهزیستی كه ایام قابل توجهی را در مسند مدیریت در سازمان پزشكی قانونی؛ نهاد قضایی مسوول و متولی صدور مجوز تغییر جنسیت برای این بیماران، سپری كرده بود، با نگاهی قائل به لزوم توجه به این بیماران كه آسیب دیده اجتماعی هم به شمار می آمدند، با انتخاب یك مشاور برای مددكاری این بیماران، دستور به برگزاری جلسات هفتگی با حضور متولیان قضا و قانون داد تا در آن جلسات كه بیماران هم از جمله مدعوین بودند، مشكلات و واقعیتهای این بیماری نادر از زبان گرفتاران آن بیان و علنی شود. با تغییرات دولت در سال 88، روند حمایت از بیماران دچار وقفهیی طولانی شد تا از سال گذشته و پس از روی كار آمدن رییس جدید در سازمان بهزیستی كه نگاه او هم به رفتارهای مددكارانه نزدیك است، مجددا اعتباراتی از سوی وزارتخانه متبوع برای حمایت از درمان بیماران در نظر گرفته شد. هر چند كه یك عامل مهم، مانع از ایجاد پوشش حمایتی صددرصد برای تمام مبتلایان به اختلال هویت جنسی در ایران میشود و آن، پنهان بودن بخش عمدهیی از بیماران، به ویژه ساكنان شهرهای دور افتاده به علت باورهای فرهنگی غالب در آن نواحی است.
بنابراین، آن تعداد كه از پیله برون آمده و سر به اعتراض برمیدارند، به اندازه همان تعداد، برنامهریزی صورت میگیرد و به ازای یك سوم آن تعداد، بودجه تخصیص داده میشود. سازمانهای بیمهگر هنوز حاضر به پذیرش هزینه جراحی این بیماران و درمانهای جانبی الزامی همچون لیزر درمانی، روان درمانی و استفاده از پروتز نبوده و در حالی كه این بیماران عمدتا به علت ماهیت بیماری خود از موقعیتهای شغلی و ایجاد درآمد متعارف محروم میشوند، درمان عموما، نیمه تمام میماند. روان درمانی پس از جراحی، از مهمترین درمانهای فراموش شده است كه به همین سبب هم این بیماران، حتی پس از جراحی موفق و كامل، چنان با مشكلات تغییر جنسیت و هویت خود درگیر میشوند كه انزوای ناخواسته، اختلالات روانی همچون افسردگی و حتی تمایل به خودكشی همخانه دایمشان میشود، چنانكه بر اساس نتایج تحقیقات ناپیوسته، 40 الی 60 درصد این بیماران بعد یا قبل از تغییر جنسیت خودكشی میكنند.
باوجود آن كه ایران تنها كشور جهان است كه پس از انجام جراحی برای این بیماران، شناسنامه آنان بدون كوچكترین اشاره به هویت پیشین تغییر كرده و شناسنامه جدید با هویت جدید صادر میشود وممنوعیت از شغل یا سایر مناسبتهای اجتماعی برای این بیماران مورد مذمت قانون بوده و حتی علمای فقه و شریعت هم تمام احكام دینی و حقوق مدنی و اجتماعی قائل برای یك شهروند را درباره این بیماران لازمالاجرا میداننداما امروزه هزینه عمل جراحی هربیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران، در محدوده ارقام 15 الی 25 میلیون تومان در نوسان است. اگر بیمار گرایش زنانه داشته و عمل جراحی او، تغییر جنسیت مرد به زن باشد، دستمزد جراح 15 میلیون تومان و در صورت تغییر جنسیت زن به مرد این رقم به 25 میلیون تومان افزایش مییابد. این رقم را باید از هزینههای جنبی اما الزامی همچون تامین و پیوند پروتز و لیزر درمانی جدا دانست كه ارقام این بخش از درمان هم به فراخور قیمت بازار متغیر است.
هر چند كه در مقایسه با دهه 70 و حتی سالهای نخست دهه 80 كه بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران، محروم از هر گونه جایگاه اعتباری و مالی و اجتماعی در نگاه دولت و سیاستگذاران كشور بودند، امروز، تخصیص اعتبار 350 میلیون تومانی برای كمك به هزینههای درمانی آنها یك قدم موثر و حتی قابل توجه است اما در حالی كه هزینه درمان به موازات سایر هزینهها افزایش یافته و این بیماران كه میتوان اغلبشان را فقیرترین فقرای كشور لقب داد، از بدیهیترین حقوق خود در جامعه هم محروم شدهاند، حتی پرداخت 10 درصد از هزینه 15 یا 25 میلیون تومانی جراحی برای آنها به معنای صرف نظر كردن از ادامه مسیر درمان است و در میان این بیماران كه موفق به دریافت مجوز از سازمان پزشكی قانونی شدهاند بسیار میتوان سراغ گرفت كه درمان را نیمه كاره رها كرده یا حتی از اقدام برای درمان هم چشم پوشیدهاند. اگر معیار برآورد تخمینی از تعداد بیماران را، استاندارد جهانی قرار دهیم، امروز و در ایران حدود شش هزار بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی زندگی میكنند؛ شش هزار انسان، گمشده در لایههایی كه محكوم به طرد و فراموشی است.
نظر شما