سلامت نیوز : کمی بعد از سخنان رئیسجمهوری درباره ورود دامها به جنگلهای کشور رئیس سازمان محیطزیست نیز خبرنگاران را به دور خود جمع کرد و از واگذاری مسوولیت مدیریت جنگلها به مردم سخن گفت. این طرح که هنوز اطلاعات تازهای از آن منتشر نشده در حالی از سوی سازمان محیطزیست مطرح میشود که مخالفت کارشناسان محیطزیست و جنگلها با آن موضوع تازهای نیست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ حتی مجلس نیز بارها نسبت به عوارض سپردن مدیریت جنگلها به مردم که با افزایش چرای دامها در جنگلها همراه خواهد بود هشدار داد. رئیس سازمان محیطزیست از طرح رئیسجمهور برای جنگلها سخن گفت. طرحی که با سخنان احمدینژاد در مجلس، راهکار اقتصادی خروج از بحرانهای فعلی را استفاده صنعتی و گسترده از جنگلهای کشور معرفی میکرد. اما رئیس سازمان محیطزیست در حالی که رئیسجمهور از ورود دامها به جنگلها دفاع کرده بود، نام این طرح را مدیریت مردمی جنگلها عنوان کرد و گفت که قرار نیست در این طرح دامها دوباره به جنگلها باز گردند اما اندکی بعد محمدی زاده در لابهلای همین اظهارات، اعتراف کرد که برای رسیدن به آنچه احمدینژاد در مجلس گفته، باید دامها برای چرای 6 میلیون تن بلوط جنگلهای زاگرس به این عرصه جنگلی وارد شوند؛ او اما همچنان بر سر حرف خود ماند که «این طرح به معنای واگذاری مسوولیت مدیریت جنگل به مردم است نه حضور دوباره دامها در آن.»
دام مازاد در جنگلهای کشور
محمدی زاده در حالی از واگذاری مدیریت 14 میلیون هکتار
جنگل به مردم سخن میگوید که خبر قتل یک جنگلبان در دامنههای شمالی استان
خراسان شمالی خیلیها را نگران عاقبت حضور مردم در جنگلها کرده است. جسد
رضا ارغوان 26ساله در حالی در قعر درهای پیدا شد که دست و پایش را بسته
بودند، با چاقو بودند و بعد او را به دره پرتاب کرده بودند. واگذاری
جنگلها به دست مردم ناخودآگاه پای دامها را به این عرصههای بکر جنگلی
باز میکند. محمدیزاده در سخنان خود نیز از عدم ورود دامها به جنگل سخن
نگفته بلکه تاکید کرده که دام مازادی وارد جنگلها نخواهد شد. اما سوال
اصلی اینجاست که چه میزانی برای سنجش در این عرصه وجود دارد؟ در خرداد ماه
91 معاونت پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک پاسخ این مسأله را
اعلام کرد و هشدار داد که باید در زمینه چرای دامها در مراتع و جنگلها،
دولت به قوانین از پیش تصویب شده عمل کند و مانع از ورود بیشتر دامها به
جنگلها شده و مقدار دام موجود در این عرصهها را نیز کاهش دهد.
براساس این
گزارش، طبق اطلاعات طرح «تعادل دام و جنگل» تنها در سال 1380 چرای مجاز
دام متناسب با ظرفیت تولید علوفه مراتع 37 میلیون واحد دامی بوده و به همین
دلیل چرای دام در مراتع کشور 2 و نیم برابر ظرفیت مجاز آن بوده است. این
مرکز همچنین درباره وضعیت مدیریت جنگلها نیز هشدارهایی به دولت داده است:
«بعد از حدود نیم قرن از ملی شدن جنگلها و مراتع، نه الگوی مدیریتی مناسب
در این عرصهها وجود دارد و نه حتی تفکیک عرصه جنگلها و مراتع از مالکیت
اشخاص نهایی شده است.» به گفته پژوهشگران این مرکز، در بند «ط» ماده 69
قانون برنامه چهارم توسعه گسترش مشارکتهای شوراهای روستایی و بسیج محل در
حفاظت از جنگلها و مراتع به میزان 15 درصد از سطح عملیاتی تعیین کرده است و
این در حالی است که بند «ی» همین ماده میگوید: «بهرهبرداری از جنگل صرفا
براساس تعادل اکولوژیک و ضروریات حفظ جنگل صورت میگیرد...».
این در حالی
است که سپردن مدیریت جنگلها علاوه بر مخالف بودن با قوانین از پیش تصویب
شده چالشهایی را در زمینه تخریب جنگلها به همراه خواهد داشت.سپردن مدیریت
جنگلها به مردم اگر چه عنوان پرطمطراقی دارد و قطعا مورد عنایت محلیها
قرار خواهد گرفت اما واقعیت این است که در پشت پرده این واگذاری توجه اصلی
دولت به کاهش هزینههای خود در بخش مراقبت از جنگلهاست، آن طور که حتی
رئیسجمهور نیز در مجلس اعلام کرد اگر مدیریت جنگلها به مردم سپرده شود،
دیگر نیاز نیست دولت برای استخدام 400 هزار محیط بان هزینهای کند. روی
دیگر سکه واگذاری مدیریت جنگلها به مردم، چراغ سبزی است به بهرهبرداری هر
چه بیشتر از جنگلها، چنانچه محمدیزاده گفته است چرا باید 6 میلیون تن
بلوط در جنگلهای زاگرس از شاخه روی زمین بیفتند در حالی که ما مجبور به
وارد کردن علوفه برای دامها هستیم.
کارشناسان معتقدند که این روش عملا نه تنها پای مردم را به 6 میلیون هکتار جنگل زاگرس باز میکند بلکه دامها نیز برای چرای این بلوطها وارد این منطقه خواهند شد و دوباره برای خروجشان سالها باید انرژی صرف کرد. کمالالدین پیرمؤذن از اعضای فراکسیون محیطزیست مجلس با انتقاد از اظهارات رئیسجمهور درباره واگذاری حدود ۱۴میلیون هکتار از جنگلها به دامداران میگوید: « با این اظهارات زمینه نابودی محیطزیست کشور آسیب پذیر می شود.» او میگوید:«حضور روزانه حدود ۷ میلیون دام در جنگلهای کشور درصورتی که هر دام تنها ۲ اصله نهال را بخورد موجب انقراض گونههای گیاهی در کشورمیشود.»
حضور مردم بلای جان جنگلها
حالا قرار است سازمان محیطزیست در لوای طرحی به نام
مدیریت مردمی جنگلها، کاری کند که دامهای کشور با مصرف، 6 میلیون تن بلوط
جنگلهای زاگرس، کشور را از ورود علوفه بینیاز کنند. این در حالی است که
یکی از اعضای فراکسیون محیطزیست مجلس معقتقد است که این جنگلها در چنان
شرایط وخیمی قرار دارند که ورود دامها به آن به عنوان آخرین ضربه کاری
محسوب میشود. پیرموذن میگوید: «براساس بررسیهای انجام شده هماکنون
جنگلهای بلوط کشور با بلایای طیبعی مانند آتشسوزی و آفتزدگی روبهرو
هستند.» نگرانی از موضوع جنگل پدیده تازهای در کشوری با شرایط اقلیمی
ایران نیست.
چند ماه پیش مرکز پژوهشهای مجلس با تهیه گزارش کارشناسی تاکید
کرد که اگر روند شتابان تخریب جنگلها در ایران ادامه یابد در 60 سال
آینده اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نخواهد ماند. گزارش مرکز
پژوهشهای مجلس نشان میدهد در 9 ماه نخست سال 89، 25 درصد از کل مساحت
جنگلهای کشور در آتش نابود شده، بهطوری که ایران در میان کشورهای
خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر میزان نابودی مناطق جنگلی رتبه چهارم را
دارد. بررسیهای کارشناسان مرکز پِِژوهشهای مجلس همچنین از این واقعیت تلخ
حکایت دارد که که تاکنون هیچ عزم جدی برای حفاظت و حراست از جنگلها وجود
نداشته، بهطوری که تنها روند آتشسوزیهای جنگلهای کشور در 10سال اخیر
رشد 23/6 درصدی داشته و نقش عامل انسانی به صورت عمد یا غیرعمد در آنها
بیشتر است.
براساس آمارهای موجود طی سالهای دهه 79 تا 9 ماه نخست سال 89
در جنگلها و مراتع کشور 14 هزار و 311 فقره حریق به وقوع پیوسته و به 148
هزار و 632 هکتار از عرصههای طبیعی خسارت وارد شده است. بر این اساس آثاری
چون تخریب بافت و ساختمان خاک، افزایش فرسایشهای بادی و آبی، کاهش مواد
غذایی موجود در خاک و دهها اثر شناخته و ناشناخته میزان خسارت وارده را
نمیتوان محاسبه کرد. طبق آمارهای موجود در خلال چند دهه گذشته جنگلهای
کشور از حدود 18 میلیون هکتار به 11 میلیون و 75 میلیون هکتار کاهش یافته
است. ایران میان 56 کشور دارای جنگل در جهان مقام 45 رادارد. با توجه به
جمعیت کشور در حال حاضر سهم هر ایرانی 2/0 هکتار است و بدیهی است با توجه
به سرانه جهانی جنگل(8/0 هکتار) این میزان از فقر و کمبود شدید کشور ما در این زمینه حکایت
دارد.
در حالی که کارشناسان همواره تاکید کردهاند نابودی هر هکتار از جنگلها موجب خسارت جبران ناپذیر به محیطزیست و منابع طبیعی میشود، گزارش مرکز پژِوهشها تاکید کرده است یکی از عمدهترین دلایل افزایش حریقها واز بین رفتن جنگلها در کشور محاسبه نشدن ارزش اقتصادی منابع طبیعی است. علاوه بر آن در بحث اطفای حریق میزان خسارت ناشی از سوختگیها نیز برآورد نمیشود و آن مقدار هم که انجام میشود کامل و دقیق نیست، بهطوری که عموما با حداقل قیمت چوب و علوفه محاسبه میشود و خسارت وارده به آب و خاک و اکوسیستم، نگهداری و هزینههای اطفا در محاسبه لحاظ نمیشوند.
منتقدان اجرای این طرح
پازلی که برای ورود مجدد دامها به جنگلهای کشور کنار هم
قرار گرفته اما هنوز در میان دولتیها هم منتقدانی دارد. مسوول طرح خروج
دام از جنگل سازمان جنگلها یکی از این افراد است که میگوید: «مهمترین
عامل تخریب جنگل وابستگی خانوارها و دام به آن است.» میربهاالدین شفاهی در
حالی از عدم اراده در دستگاهها و نهادهای مربوطه در اجرای طرح خروج دام از
جنگل گله میکند که حال به نظر میرسد با چرخشی 180 درجهای سازمان
محیطزیست و شخص رئیس دولت نیز از موافقان این طرح به شمار میروند. شفاهی
گفته است: «با وجود اینکه پس از تصویب این طرح در سال 82 با عنوان طرح
صیانت از جنگلهای شمال و ماده 15 قانون افزایش بهره وری کشاورزی و منابع
طبیعی، دولت موظف به اجرای طرح مذکور است اما منابع و اعتبارات مورد نیاز
تامین و ارائه نمیشود.»
مسوول طرح خروج دام از جنگل سازمان جنگلها در خصوص نتایج عدم اجرای این طرح معتقد است: «براساس دادههای مطالعات طرح جامع مقدماتی در سال 64، بدون اجرای این طرح تا سه دهه بعد جنگلهای منطقه به کلی تخریب و منهدم میشد که با اجرای آن ضمن جلوگیری از این روند، هزینههای احیاء و جنگلکاری منطقه نیز در بسیاری از عرصهها به دلیل زادآوری و تجدید حیات کاهش یافته است.» به گفته شفاهی: «تا سه دهه پیش بیش از چهار میلیون دام در جنگلها وجود داشت اما طبق آخرین آمار در سال 90 این تعداد به یک میلیون دام رسیده است، همچنین 4449 خانوار نیز از جنگلها خارج شدهاند.» اما به نظر میرسد که این آمار با وجود فاصله معنادار تا طرحها و قوانین بالادستی حالا با یک چالش اساسی روبهرو شدهاند و آن عزم دولت و سازمان محیطزیست برای بازگرداندن دامها به جنگلهای کشور تحت پوشش طرح مدیریت مردمی جنگلهاست؛ طرحی که اگر دولت از صرافت اجرای آن نیفتد مقدمهای خواهد شد بر شنیدن اخبار تلخی در زمینه آتشسوزی جنگلها، چرای گستردهتر و بیشتر دامها، حذف موانع فیزیکی مناطق حفاظت شده، افزایش میزان درگیری با جنگلبانها و حتی قتلهای مشکوک محیط بانان و حیوانات حیاتوحش و در نهایت مرگ چند میلیون هکتار جنگل باقی مانده در ایران!
نظر شما